MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

N O N A M E L A D Y - آخرین ساعات سینگلی من

 

عید نوشت:

تبریک میگم به همگی.

 

سینگل نوشت:

چند ساعتی بیشتر به پایان دوران مجردی من نمونده

حس عجیبیه

مثل رد شدن از یک در

توی کوره راه چشمام ... عطر بارون بوی سیبی ... تو همون حس غریبی.

 

مولینکس نوشت:

مثل یه مخلوط کن شدم ، مارک شو نمیدونم ... تفال یا مولینکس فرقی نمیکنه ولی فقط میدونم دارم میچرخم ، پس خیلی به ربط یا بی ربط بودن نوشته هام کاری نداشته باشید.

فقط حس میکنم باید حلالیت بگیرم.

 

نت نوشت:

کسی باور نمیکنه که من در محیط بیرون دوست و رفیق نزدیکی ندارم ، همش همینه و همینه ، همین چند تا که دور هم هستیم توی نت ... یاد یک پستی افتادم که خودم گذاشتم ، عنوانش این بود: آیا اینترنت صلاحیت انتقال این احساسات را دارد؟.

 

بچه مثبت(جون عمش) نوشت:

با اینکه سرم خیلی شلوغه ولی گفتم  بیام یه عرض ادبی کرده باشم.

 

براید نوشت:

همیشه از این دیالوگ و نمای فیلم کیل بیل خوشم میومد:

-        BRIDE: How did you find me?

-        BILL: I’m the man

 

 

 نوشت:SE7EN

و همیشه این صحنه فیلم هفت رو کابوس میدیدم

درست همون صحنه که براد پیت رو داشتند با ماشین میبردند ... البته با جزئیات کامل و شخصیت های متفاوت ولی حقیقی

خیلی سعی کردم که بهت بگم ولی ...

 

 

نی نی نوشت:

نیک یار هم خوبه ، کاری که بلده اینه که جورابشو دربیاره بندازه یک متر اونور تر.

 

 

شراره جون (آبجی بزرگه):

خواهر مهربونم ممنونم واسه همه چیز ، خیلی اذیتت کردم عشق مادر ، ببخش ... میدونیمیدونممیدونیم

آخرش آدم نشدم ... مستحضر هستم واشراف کامل دارم وخوزعبلات نمیگویم بلکم کمی چرندیات ابتیاع شد تا شاید اوقات مجال دهد که در محضر باشیم.

 

خان داداشی:

بازم معذرت واسه گذشته

ارادت دارم

کپی رایت فشفشه مال داداشی خودمه.

 

ترنجبین بانو:

اول تشکر میکنم خواهر ... ... ... و

معذرت واسه ای میل اول

تنها چیزی که میتونم بگم که مجموع جملات باشه:

100%

 

الهام خانومی:

ممنونم خواهری مهربونم واسه مهربونیات

یاد کلام حضرت سعدی افتادم:

عشق را یا مال باید یا صبوری یا سفر.

 

حسین جان ، نهال خوب و بقیه:

خیلی ممنون.

 

مکس پین:

بقول نیکا: برو تو اطاقت در رو ببند و بشین رو تختت گریه کن

بخواب دیگه

ولی خوابم نمیبره

چاره دردم یه ماالشعیره و یه استکان کوچولو که باهاش اونو نم نم بخورم بالا پشت بوم

و چند پک سیگار لایت که بقول شهرام آدم یادش میاد که سیگاری نیست

بقول بروبچز:

از دنیا میکشیم ، دیگه سیگار پیش کش

 

مثل سکانس اول فیلم هفت ، لباسام مثل لباسای مورگان فریمن مرتب روی تخت خوابم چیده شده.

انعکاس نور چراغ مطالعه توی کریستال های دکمه سردست ها جلب توجه میکنه.

حالا یادم اومد که علت سیاتیکم چیه

اینه که معمولا شب ها ، روی زمین میخوابم بدون زیر انداز.

 

همه نوشت:

عزیزم بخواب ... بخدا داری چرت میگی دیگه.

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

N O N A M E L A D Y

 

همیشه به پیراهنت حسودی میکردم ، چون جای دستان امن مرا گرفته بود

یکسره و تمام وقت تورا در آغوش گرفته بود

از محبت تو تب میکرد

و از ترس و وحشت تو منجمد می شد

 

دیشب در رویا ، بوسیدن گونه های برجسته تو ، باعث حرکت و تسریع در زمان شد

N O N A M E L A D Y - ترشحات یک ذهن نم کشیده

 

قبلنا داستان های کوتا پست مدرن مینوشتم ولی حالا نوشتنم مثل سابق نمیاد

اینم یک دوره ایه واسه خودش

هوا بارونی شدید بود اینه که کسب و کار رو تعطیل کردیم و اومدیم خونه ... یک فنجون چای داغ که مامانی واسه گل پسرش آورده ... و یک ذهن نم کشیده ... اینه که به نتیجه بهتری نمیشه رسید.

 

 

آسفالت خیابون خیسه

سنگفرش پیاده رو خیسه

کف پشت بوم خیسه

چشم های من؟

 

تو ماشین ... مبایل ... هق هق ... صدای بارون رو سقف

کی میتونه بداد من برسه؟

معلومه ، رطوبت

رطوبت چشم ها که غم رو فراموش کنم؟

نه اصلا

رطوبت ... همون بخار آبی که روی شیشه نشسته و باعث میشه که کسی منو از بیرون نبینه

کسی نتونه گریه منو ببینه.

 

تاحالا تو چت دستتون رو روی شیشه مانیتور گذاشتید؟

اون میگه من دستم رو گذاشتم سمت چپ پایین ... تو هم بذار

و وقتی منم همون جا دستم رو گذاشتم دیدم اون ناحیه گرم ترین قسمت شیشه مانیتوره.

 

تورو خدا این بشر ، این انسان چیه؟

فقط خدا مارو میشناسه

بخدا فقط خدا ما هارو ، ما آدمارو میشناسه.

 

خودم رو با کسی مقایسه نمیکنم

فقط فهمیدم خدا عالی مقام ترین بنده خودش و پست ترین بنده خودش رو با همین عوامل طبیعی محافظت میکنه

عالی مقام ترین بنده خودش رو با تنیدن تار عنکبوت به دهنه غار

و

پست ترین بنده خودش رو با بخار آب نشسته روی شیشه ماشین

چون اگه یکبار دیگه فلانی منو در حین گریه کردن با گوشی مبایل میدید کارم تموم بود.

 

تویی که بخاطر من میخوای بری

تو این گریه هامو میشنوی ولی هنوز به من شک داری

تویی که بخاطر من میخوای بیای

پس بیا ... خواهی آمد ولی سنگینی قدم هایت مرا خواهد کشت

فقط ... روز.

همیشه در قلبم باقی خواهی ماند

روی ورودی آئورت قلبم که خونم عطر تورو بگیره و در سراسر بدنم جریان پیدا کنه

اگه دیگه نتونم ببینمت یا بشنومت ... دعا میکنم برات

خودت میدونی خودم میدونم

هیچکس نتونست این نوع این رابطه رو درک کنه بغیر از من و تو

به شرافتی که ندارم قسم ... به شرافتی که ندارم صاف بودیم

حتی تو هم شک میکنی ... توایکه این وبلاگ رو بخاطر تو راه انداختم

گناه من فقط صادق بودنه.

 

- عجول نوشت:

لطفا تعصبی برخورد نکنید و نگید با این حرفت آسمون به زمین میاد ... تو چطور خودتو میتونی با رسول خدا تو کفه های یک ترازو قرار بدی؟

 

- کافر نوشت:

هنوز عذابی نیومده

من هنوز زنده هستم

پس کفری نگفتم.

 

- حکمت متعالیه نوشت ... شیخ نوشت ... ملاصدرا نوشت:

هر شیئ یا جسمی که توی این عالم هست ، یک تمثال یا صورحقیقی داره در عالم دیگر

اینجا عالم ماده

اونجا عالم حقیقت و معنی

اینجا جسم ... ماده ... شکل ... اندازه

اونجا حقیقت بدون محدودیت

اونجا دلیلی نداره افراد با مشخصات متفاوت کنار هم باشند

اونجا هرکسی تو درجه خودش سیر میکنه

اونجا جا برای همه هست ... و هیچ تداخلی پیش نمیاد ... چون نه زمانی هست نه مکانی

اما اینجا عالم ماده ... محصور در زمان و مکان

اینه که من و ایشون اجبارا باید باهم برخورد داشته باشیم

چون محصوریم در زمان و مکان.

N O N A M E L A D Y - من زرنگم

 

 

 

 

 

 

 

وقتی از تنهایی به عروسک هایم پناه می برم 

خرسی و سرمایی و ژوژو و ویکتوریا برایم زنده اند

من با اشیا زندگی می کنم

 

 

وقتی طاقت دیدن چکه کردن حوله خیس را ندارم

و لاغر شدن صابون دستشویی را

 

تا وقتی نیایی تمام اشیا برایم زنده اند ... همگی حکم عضوی از بدن تورا دارند

فقط پارچه کراوات من میتواند کفشهای تو را براق کند

 

در حیاهوی روزانه شاید برای لحظه ای این درد را فراموش کنم

ولی وااااااااااااااااااااای  .  .   .   .   .   .  از شب یلدا

 

اما من زرنگ تر از این حرف ها هستم

هر شب مسیر طولانی را می دوم که باعث تعریق بدنم می شود

آنقدر میدوم تا آبی در بدنم باقی نماند

آن موقع است که دیگر جایی برای گریه کردن باقی نمی ماند

 

 

 

 

دل نوشت :

خودت کردی پس بکش ... وقتی که موقع سکوت حرف زدی و هنگام حرف زدن سکوت ... 8 سال انفرادی آدمت می کنه ... کاری بغیر از گند زدن بلد نیستی ... بکش خودت کردی 

 

فیلم نوشت :

 انار از آسمون میوفته تو باغچه (انار نیست توپ بچه های توی کوچست) ...

 

 تلخی چای با قند شیرین نمیشه  شب رو بی چراغ باید روشن کرد ...

 تن کثیف مایش شستنه یه تشت آب کافیه دریاست که دلشوره داره از سیاهی دل ...

 خورشید دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمیشه مهتابی اظتراریه دو ساعتست ...

 

 باشه به خاطر ترنجبین بانو لوطی خورش میکنم(دیگه چیزی نمی گم)

 

 

 برام هندونه آورده خواهرمه دستشو رد نمی کنم ...

اون اینهمه به من لطف داره و درد و دل های منو گوش میده ولی من فقط شبها روشو می تونم مرتب کنم که سرما نخوره

 

 

حمار (ریشه عربی دارد ... حیوانی چهار پا که گوش هایی دراز دارد ... فرهنگ عمید جلد ۱۲ صفحه ۹۳ پاراگراف دوم خط سوم) نوشت :

 من زرنگم

 

 

 

 

 

در تاثیر چانگ کینگ اکسپرس(کار وی) ... مادر(حاتمی) ... و خواهرم

MAX PAYNE

ای برادر کجایی

معلوم هست کجایی

من رفتم مغازه

میخوای منو تاشب دلواپس نگه داری

وقتی رسیدی با این سایت یه sms به من بزن.

لطفا

http://sms.parsonline.net/login.php