MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

تحلیل فیلم | 3-iron

 

 

3-iron کیم کی دوک را دوست داشتم. این فیلم، در عین داشتن نقص­های ایدوئولوژیک، بازهم برای من جذاب بود. از آن­دست فیلم هاییست که اگر کارگردان بودم می­ساختم. بخوبی میتوان فهمید که این فیلم پراست از دل­مشغولی و موارد مورد علاقه فیلم­ساز. زیباست، جان­دار است، دلنشین است ولی به درد گیشه نمی خورد (حداقل به درد گیشه کره نمی­خورد). منظورم این است که مجموعه تکنیک، هنر و بازگشت سرمایه حداقل موارد استاندارد برای یک فیلم است. این مدل فیلم­ها شاید بتوانند گلیمشان را از آب بیرون بکشند ولی گردوخاک زیادی نمی توانند راه بیندازند. باشگاه مشت­زنی دیوید فینچر هم همینگونه بود. زیبا و دلنشین بود و پراز افکار فیلمساز که از سر و روی فیلم پایین می­ریخت. من به شخصه عاشق این جور فیلم ها نیز هستم.

کیم کی دوک در این فیلم به دنبال دل­مشغولی­های فکری خود است. تناسخ، زندگی خیالی یا حقیقی، قدرت ذهن، عشق اساطیری، خشم و کینه آکنده از ناآگاهی تنها مواردی از مجموعه آن دل­مشغولی هاست. او در این فیلم با تلفیق برخی از این موارد فیلمی زیبا، لطیف و دلنشین ساخته ولی در انتها به درستی نمی­تواند تعاملی قابل قبول برای این موارد برقرار کند. منظورم نابلدی و یا هرچیز دیگر نیست، بلکه اعتقاد دارم حتی با داشتن تنها یکی از این موارد هم میتوانست منظور مورد نظر را القا کند ودیگر پای باقی چیزها را وسط نکشد. توپ گلفی که به یک تکه سیم بسته شده نماد بسیار خوبی از تناسخ و مسیر زندگی حلقوی است ولی بدون آن نیز فیلم می تواند نفس بکشد. کیم کی دوک یکی از کارگردانانیست که مسئله تناسخ را در یکی از فیلم هایش یعنی بهار، تابستان، پایز، زمستان و بهار در حد کمال نمایش می دهد ولی در اینجا سطحی و گذرا به آن پرداخته است. مسئله خشم و تنفر ناشی از ناآگاهی نیز همینطور است. عشق راستین و اساطیری نیز بر همین منوال و الی آخر.

اما دو مورد از پررنگ ترین آنها، مسئله عشق و ذهن است. به نظرم این دو مورد را کیم کی دوک به خوبی و با موجز ترین راه بیان ابراز داشته. به نظرم او در این فیلم وامدار نظریات و تفکرات دو فیلمساز بزرگ است. اساتید، مایکل آنجلو آنتونیونی و استنلی کوبریک کبیر حداقل در این دو مورد سرقفلی دارند. البته طرز بیان کیم کی دوک با کوبریک و آنتونیونی بسیار متفاوت است. کیم کی دوک در این فیلم بر خلاف استنلی کوبریک که پیچیده گویی را کامل ترین شیوه بیان می دانست، سخنان و ایده های آنتونیونی­وارش، همانند هایکوهایی موجز و عمیق می­ماند. یعنی حداگثر معنی در حداقل کلام.

نا خودآگاه این فیلم مرا بیاد فیلمهای آگراندیسمان آنتونیونی و چشمان باز بسته کوبریک می اندازد. انگار که این دوفیلم با بیان امروزی درهم تلفیق شده اند و به شکلی دیگر در آمده اند. آنجا که دیگر حد و مرزی بین حقیقت و واقعیت وجود ندارد (آگراندیسمان) و آنجایی که انسان امروزی و روابطش با دیگران دیگر استاندارد و چهارچوبی ندارد (چشمان باز بسته). در پایان خالی از لظف نیست که به پوسترهای این سه فیلم نظری بیندازیم. 

 

 

پ.ن: مدتیست که مشغله زندگی امانم را بریده. روزهای پاییری هم که مانند بند تنبان کوتاه است و صبح نشده، شب می شوند. روی انگشت  اشاره دستم نیز چکش خورده و جامعه اینترنتی مدتیست که از افاظات من نفس راحتی می کشد. اما خوب این هم یکجورش است. باید بنویسم، هرچند کوتاه، می نویسم تا نمیرم.

نظرات 9 + ارسال نظر
اکسین ادز جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:12 ب.ظ http://www.oxinads.com/?a=18293

سلام

راستی میدونستی با گذاشتن آگهی تو وبلاگت از وبلاگت درآمد کسب کنی
امتحانش مجانیه و ضرری نداره هر کلیک 60 تومان
پس به اینجا یه سر بزن و ثبت نام کن . لطفا بعد از ثبت نام قوانین سایت رو حتما بخونید آخه اول باید آدرس وبلاگتون رو وارد کنید


محمد جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:14 ب.ظ http://kingpcgame.blogfa.com

www.kingpcgame.blogfa.com
سلام خوبی
دستت درد نکنه وبلاگ پر و خوبی داری
حتما حتما به من سر بزن
منتظرتم
ممنون محمد

ح.گ شنبه 2 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:08 ب.ظ http://www.cache.blogfa.com

سلام . خوبی احسان جان ؟ والا فکر میکنم نباید در مورد نوشتن و وقتت چیزی بگم . چون شاید دنیای من با دنیای تو خیلی فرق داشته باشه . باید کفشای تو رو بپوشم تا در مورد راه رفتنت نظر بدم . اما به شخصه اوقاتی که سرم خیلی خیلی خیلی شلوغه بیشتر می نویسم . نمونش همین الان . هزار جا کار و گرفتاری برام پیش اومده در حد فاجعه . اما چند روز پیش در مورد ماهی مرکب و وال نوشتم . احتمالا همین یکی دو روز در مورد یه فیلم دیگه بنویسم . تازه فقط تو وبلاگ . کلی جای دیگه باید بنویسم . نه مثل وبلاگ با یک صفحه یا دو صفحه سر و تهش رو هم بیارم . شش هفت صفحه ای هر کدوم به درازا میکشه که دیوانه کنندس . هر چی که خودت صلاح میدونی . نظر دادن من در این مورد کمی اشتباهه .
اما در خصوص فیلم باید بگم که احتمال میدادم از این فیلم خوشت بیاد . من خیلی جذبش نشدم . شاید پیش نیاید که یک بار دیگر ببینمش . اما کیم کی دوک رو دوست دارم . بهار تابستان و ... کار عمیقی بود و زیبایی شناسی تاپی داشت و از این بابت دوستش دارم . پسر بد رو به خاطر فیلمنامه و ساختار دقیقش دوست دارم . حتی بیشتر از بهار تابستان . اگر چه آن فیلم دلچسب تر بود . اما پسر بد کار شاخصی بود . در سه آهن هم چیزهایی بود که خیلی جذبم کرد . لحن شاعرانه ی فیلم تحت کنترل کارگردان بود . و اینکه خودم از برخی فیلمها که دیالوگ های انگشت شمار دارند خوشم می آید و خیلی احترام قائلم . البته نه هر فیلمی . اگر اینطور بود که باید عاشق فیلمهای صامت بودم . نه . منظورم اینه که غنای تصویر در حدی برسه که بدون دیالوگ همه ی حرفهایش را انتقال دهد . مثل سکوت برگمان . البته با دیالوگ مشکلی ندارم و خیلی هم قبولش دارم . منظورم از این حرف رسیدن به یک استانداردیست که بتوان گفت اینجا فرق سینما و ادبیات است . حالا با دیالوگ یا بدون آن مهم نیست .
با فیلمنامه ی فیلم کمی مشکل دارم . اما راحت از کنارش گذشتم . خود فیلم اشاره میکند که زیاد جدی نگیر . ( این حرف رو زیاد قبول ندارم ) اما خب جدی نگرفتم دیگه .
موفق باشی احسان جان . از بابت ملاقات نکردنت هم شرمندتم . میدونم که درکم میکنی . نمیتونستم تو چند ساعتی که تو شهرتون بودم روی ماهت رو ببینم . در ضمن توی شهر دو نفر همراه هم داشتم که خب وضعیت رو سخت تر میکرد . اما شهرتون جدایی از قشنگیش ، چه رستورانای خوبی داره وا ( این وا رو از همشهریات تو اون چند ساعت یاد گرفتم ) . شهرزاد که فکر کنم معروفترینش باشه . اما یه رستوران توی چهارباغ بود الان اسمش از کلم پرید . پله میخورد میرفت پایین . میشناسیش ؟ شاهکاری بود برای خودش . یه سوپ خوردم که کم کم داشتم بیخیال برگ می شدم . سوپ بینظیری داشت . حتما بهم بگو میشناسیش یا نه ؟

مواظب خودت و خانمت باش . شاد باشی

Reza Jamali سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.rjhp.blogfa.com

سلام
راستش من این فیلم رو دارم ولی هنوز ندیدم با این تعریفی که تو کردی حتما میبینمش ودیگر اینکه من از این کارگردان فقط فیلم بهار.تابستان .... رو دیدم که واقعا عالی بود.
با پستی درباره یکی از فیلم های سادربرگ به روزم

جیگسا چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:24 ب.ظ http://www.chainsaw.blogfa.com

سلام !
داداش جیگسا برگشت !!
Chainsaw.blogfa.com به روز شد !!!
Metalchainsaw.blogfa.com هم متولد و به روز شد !!!!

درود ......

شراره مامان بردیا شنبه 23 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:08 ق.ظ

سلام دادا....اون افاضاته دادا جان...خب چیکار میکنی؟ آفرین همون...میشینی خیلی خوشگل ده بار از روش مینویسی...چیه؟ نمیتونی بنویسی؟ بله؟ چکش خورده رو انگشتتون؟ هومممم...باتوجه به نزدیک بودن روز بیست و شیشم و اینا و آره و از این صوبتا باشه اصلا نمیخواد بنویسی....واااااااای دادا.....دادااااااا....فک کننننننن...فک کنننننننننننننننننننن

Reza Jamali شنبه 23 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.rjhp.blogfa.com

سلام
با فیلمی از گاس ون سنت آپم

سیاوش چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:59 ب.ظ http://siahterminator.blogfa.com

سلام
فیلم فوق العاده ای خیلی دوسش دارم
کلا کیم کی دوک کارگردانیه که با فضا سازی حرفهاشو میزنه و از دیالوگهای اضافی متنفره مثل خودم
موفق باشی

طه جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:09 ب.ظ http://m-rajabi.com

.سلام
.
.خسته نباشی
.
.منم این فیلم رو دوست دارم
.
.وب زیبایی دارید.........همدیگر و ببینیم.....موفق باشید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد