MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

سکانس برتر – روش کارلیتو

یک حسرت خودخواهانه تمام عیار، از نوع مردانه

 

مشخصات فیلم:

کارگردان: برایان دی پلما ۱۹۹۳

و با بازی آل پاچینو

شان پن

پنلوپه آن میلر

 

مشخصات کامل:

http://www.fexon.com/movieinfo.php?mid=215

 

 

خلاصه فیلم:

کارلیتو مجرم سابقه داریست که بعد از پایان زندان و گذراندن دوران محکومیت خود میخواهد زندگی آرامی داشته باشد. او درپی دوست و عشق قدیمی خود یعنی گیل است. کارلیتو قصد دارد با گیل یک زندگی آرام و بدون دردسر را شروع کند. او هیچ علاقه ای به گذشته خود ندارد ولی زندگی گذشته او آنقدر تاثیری بر وضعیت کنونی او گذاشته است که به سختی میتواند به حدف والای کنونی خود برسد. برای همین او سعی میکند در حد خیلی محدود از تجربیات گذشته و فنون قدیمی خود در امر گانگستری برای رسیدن به حدف خود استفاده کند و با پس انداز پولی که احتیاج دارد به خواسته خود برسد و همراه با گیل به مکانی آرام سفر و زندگی جدیدی را شروع کند. ولی این بازگشت اجباری او به گذشته کثیفش، باعث آرامش او که نمیشود هیچ بلکه باعث میشود در این حوادث جان خود را هم از دست بدهد و به مقصود نرسد.

 

خلاصه سکانس:

در سکانسی که قصد معرفی آن را دارم به جایی از فیلم میرسیم که کارلیتو در خیابان بصورت مخفیانه دنبال گیل  است و اورا تعقیب می کند. در این میان گیل به ساختمانی وارد میشود که معمولا در این ساعات برای آموزش رقص به آنجا میرود.

 باطبع کارلیتو نمی تواند وارد آن ساختمان شود و برای همین به ساختمان روبرویی می رود و از روی پشت بام به پنجره های اطاق های روبرویی که گیل در آن است خیره میشود. زمان داستان ما در شب می گذرد و باران شدیدی در حال بارش است.

کارلیتو برای رهایی از باران و مشاهده بهتر گیل از درب یک ظرف بزرگ زباله استفاده میکند و آنرا بصورت یک چتر بالای سر خود می گیرد، شاید بهتر بتواند معشوقه خود را ببیند.

 

تحلیل سکانس:

در سکانس ذکر شده چندین عنصر از انواع مختلف جلب نظر میکند:

 

- موقعیت زمانی (شب و موقعیت بارانی):

به طور مثال اگر حادثه این سکانس در روز اتفاق می افتاد مطمئنا لذت اثری که از دیدنش بر روی بیننده باقی می گذاشت را به این شدت دارا نبود. بخصوص که موقعیت بارانی فیلم فقط در جهت رمانتیک کردن فضا به کار نرفته است. در این سکانس باران  عنصری حساب شده است، چون چند لحظه بعد کارلیتو با گذاشتن درب ظرف زباله بروی سر خود باعث تلنگری عظیم ولی نامحصوص به بیننده میشود .

 

- موقعیت مکانی (دو ساختمان رو بروی هم):

موقعیت مکانی حادثه که دو ساختمان روبروی هم و خیابانی که در بین این دو است. خیابانی که هرگز دیده نمیشود. این دو ساختمان و خیابان بین آن به نحوی  نماد فاصله و سختی و مرارتی است که کارلیتو در رسیدن به گیل باید تحمل کند. یا بهتر بگوییم، نوعی حسرت عمیق که کارلیتو بدان دچار است.

خود اینجا، او آن جا، می بیند، دیده نمی شود، لمس نمی کند، لمس نمی شود، یک حسرت مردانه تمام عیار.

 

- تفاوت فاصله بصری و حقیقی دو ساختمان از دید تماشاگر:

اگر خوب به این سکانس دقت کنیم متوجه می شویم که فاصله این دو ساختمان بیش از آن چیزی است که در فیلم نشان داده می شود. به عبارت دقیق، کارگردان بصورت آگاهانه فاصله این دو ساختمان را کمتر از آن چیزی که هست روایت میکند. این حرکتی هوشمندانه بود که باعث بالا رفتن بار درام و عاطفی فیلم شد. و نکته دیگر اینکه، کارگردان با کمتر کردن این فاصله به گونه ای سعی کرده مقدار طلب و خواست و عشق کارلیتو را به گیل بهتر نشان دهد.

یک گانگستر خطرناک همه کاره ولی اکنون در یک موقعیت عاطفی. مردی در ظاهر خشن ولی باطنی به لطافت باران که فاصله ها را هم می تواند در نوردد.

 

- درب ظرف زباله:

درب ظرف زباله نمادی است از محیط اطراف کارلیتو و بخت و اقبال نهایی او. او که در گذشته برای رسیدن به هدف های خود دست به هر کاری می زده است، اکنون در این موقعیت به وسیله ای احتیاج دارد که بتواند از شر باران رهایی یابد. برای همین از اولین چیزی که به چشمش می آید برای رسیدن به مقصود خود استفاده میکند. نکته بسایر ظریفی که در این سکانس نهفته است این است که  باران نمادی از آزادی و راحتی و پاک شدن برای کارلیتو می باشد. نوعی غسل که همراه و همزمان است با مشاهده عینی معشوق. ولی او به باران بچشم یک مانع برای رسیدن و مشاهده گیل نگاه می کند. او بجای قرار دادن خود به زیر باران سعی در خلاصی از آن دارد.

این سکانس به روایتی قرینه کاملی از کل فیلم است که کارلیتو سعی می کند هرچه زود تر و از هر طریقی  به گیل برسد. نماد کاملی از کل فیلم است که کارلیتو برای نجات خود از مخمصه بعد از زندان، به هر کار و شغلی  متوسل می شود و مطمئنا انتخاب های او در آینده نه مشکلی را حل می کند بلکه صد چندان وضعیت او را وخیم تر می کند.

درست است درب کثیف یک ظرف زباله، راهی برای نجات از باران نیست.

 

 

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

نظرات 41 + ارسال نظر
MAX PAYNE پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:16 ق.ظ

ببخشید کامنت های قبلی رو نتونستم جواب بدم
شرمنده گرفتار بودم

پاستیلی پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:55 ب.ظ

سللام داداشی آپ کرده

خوبی؟خوشی؟گرفتار خوب بودی یا نه؟ایشالله همش شادی باشه

خوبم.......آپ جالبیه

یک حسرت خودخواهانه تمام عیار.فقط مردونه اس

اما قابل درک.؟آخ دلم برا کارلیتو تنگیده
حالش چطوراس خوبه؟ندادنم.بیش از اون سرم شلوغ بوده که یاد فیلم دوباره دیدن باشم.
دیشبم اینسامنیا و ایناااااااااااااااااا

تو هم که مثیکه کلا خواب تعطیل شدی؟
چی شده؟خوبی؟ادیت نشی بیخوابی

الان میگی عاد دارم...آره اما مریض نشیا

رووووووووووووووووز خوش
دوووووووووووتااااااااااااااااا

پ.ن:خانواده مخصوصا خانوم گل خوبن؟

سلام خواهری
خوبم ... تو چطوری؟ ... آره خوب بود ...شب عید همینطوریاس گرفتار میشم ... توی عید یه برنامه هایی داریم

لطف داری

فقط مردونه ...
منم دلم براش تنگیده ... جدی میگم
اینسوم نیا :)

آفنر ... ساعت خوابم بهم ریخته ... تقریبا روزا میخوابم اونم یک دوساعت توی ماشین
عادت دارم راست میگی

روز تو هم خوش
منبیشترمنبیشترمنبیشتر

پ.ن:
خوبیم مرسی
ترم جدیدش شروع شده
نمرات قبلیش هم خوب شد
نیکا تنبیه شد اونم گفت حالا که کامپیوتر رو قفل گذاشتی منم میخواستم واسه ازدباج طولانیت لباس طور لختی بپوشم حالا لباس سورمه ای رو میپوشم ... هوووووووم
زردی نیک یار خوب شد ... حالا معلوم شد اون سفید تر از بقیس با چشمای آبی و چهره ای بسی مزحک (مامانش اگه بود میگفت نکن بچموووووووووو)

راستی فیلم ترمینال رو ندیدم ولی کلی نقد ازش خوندم ... خوشبحالت ... راستی اون فرودگاهی که میبینی میشه گفت یک فرودگاه ماکته ... به اسپیلبرگ اجازه فیلمبرداری داده نشد واسه همین اون یک فرودگاه کامل با تمام تجهیزات بصورت کامل و حقیقی ساخت.

شاد باشی
اتوبوس های جهان گردی ... ویژ ویژ ویژ ...
الهی

حسین پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ب.ظ

سلام احسان جون . خیلی جالب بود . ولی ندیدم . سعی میکنم پیداش کنم . احسان جون خیلی حالم گرفته شد . فیلم آبی و قرمزی که برام رایت کردی خونده نشد . فکر کنم سوخته . ولی سفید خونده شد . دوست داشتم به ترتیب میدیدمشون . یعنی آبی و قرمز و بعد سفید . حالا این رو نمیبینم تا اون دو تا رو پیدا کنم و بعد این رو ببینمش . تو چیکار کردی ؟ کدومها رو دیدی ؟
مواظب خودت باش . خداحافظ .

سلام حسین عزیز
لطف داری
ببینش

چراااااااااااااااا
آره نبینشون تا برات رایتش کنم
آخ آبی
سفید
و دست آخر قرمز
به ترتیب رنگ پرچم فرانسه باید دیدشون

منم شکر خدا
کتاب رو خوندم استفاده کردم ... مرسی

من فرانچسکو رو یبار دیدم بازم حال کردم
ولی فیلم های شما:
شکارچی گوزن رو دیدم ... مرسی
امشب میخوام سینما پارادیز رو ببینم

مرسی
لطف داری
خدافس

مریم جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:20 ب.ظ http://maryamu.blogfa.com

سلام
ممنون که سر زدید.و ممنون که ثبتم کردید.این بار هم مثل همیشه عالی بود.
اگر خبر جدیدی شود حتما آپ می کنم.

سلام
لطف دارید
مرسی

وحید جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:07 ب.ظ http://sinse7en.blogfa.com

فیلم رو ندیدم ، اتفاقا همین دیشب صورت زخمی رو با بازی همین پاچینو وکارگردانی دی پالما می دیدم و به خودم می گفتم کاش در آینده کمتر از این یارو فیلم ببینم . تحلیلت خوب بود . راستی در مورد فیلم های کیشلوفسکی به ترتیب سال ساخت باید دیدشون ، سفید ، آبی ، قرمز . راستش ترتیبش اهمیتی نداره زیاد .

سلام

یارو؟

مرسی لطف دارید

من آبی سفید قرمز دیدم ... حس کردم جور دیگه ای بود نمیشد ... البت آبی و قرمز بیشتر بهم مربوطه و سفید رو میشه وقت های دیگه دید ولی دقت کن به اون پیر زنی که نمیتونست بطری رو توی ظرف بازیافت بندازه و فقط توی فیلم قرمز به اون پیر زن کمک شد در صورتی که توی دو فیلم دیگه اون آدم های سالخورده رو کسی کمکشون نمیکرد تا بتونند به هدفشون برسند ... المان هایی بود توی فیلم که اگه به ترتیب میدیدیمشون باعث لذت بیشتر میشد مثل گذارش آخر فیلم قرمز که بصورت یک فیلم مستند از تی وی پخش شد و شامل سرنوشت شخصیت ها بود.

مرسی اومدی

الهام جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:35 ب.ظ

سلام داداشی گلم
خوبی
من خوبم
مرسی که به فکرمی هوارتا ممنون
.....................................................................
راستی سپندرمزگان تو هم مبارک
امیدوارم همه عمرت رو عشق باشی
داداشی بد جور بوی کنکور می یاد
برام دعا کن
.....................................................................
می دونی نا امید نیستم فقط بیشتر از حد خسته ام
نگران نباش
.....................................................................
هوارتا
بای

سلام خواهری مهربون
خوبم ممنون
خدارو شکر
خواهش خواهرمی
................................................
مرسی
منم واست دعا میکنم
حتما گفتم که دعا میکنم
................................................
اوهوم
باشه
................................................
هوارتا
خدافس

شراره مامان بردیا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:56 ق.ظ

بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه سسسسسسسسسسسلالالالالالالام م م م م خاااااانووووووووم م م م م
:))
:))
:))
بابا انرژی مثبت
بابا خنده روی لب بیار
بابا شاد کن روز اول هفته ای
*************************
ای بابا ای بابا
راستی منم ترمینال رو دیدم
کی؟
۳ ماه پیش
واخ که چقدر دوستش میدارم
خصوصا اونجایی رو که کمندر یا همون فرماندهه پاکت چیپسو کروکوزیا درنظر میگیره تا به اون طفلی بفهمونه بابا دچار بحران شدین شدید
اونجا که دوربین مداربسته متحرک روی تام هنکس زوم میکنه یعنی همونجایی که بهش اجازه میدن تا بره توی نیویورک ولی اون وای میسه و میگه من منتظر میمونم
اونجایی که پاشنه کفش مهماندار همون کاترین زتاجونز میشکنه و تامی سعی داره تا کمکش کنه
اونجایی که آخر فیلم پیرمرد خدماتی سالن فرودگاه برای اینکه تامی مجبور نشه بره کشورش میره جلوی هواپیمایی که داره آماده پرواز یا تیک آف میشه با جاروش وای میسه
از همه نانازتر اونجایی که تام هنکس برای مهمونداره میاد یه آب نما درست میکنه
و از همه غم انگیزتر اونجایی که کاترین زتاجونز بخاطر امضای سند ورود تام هنکس به نیویورک میاد دوباره با اون آقاهه که قبلا دوستش بوده و یه دوره بریک آف داشتن دوباره دوست میشه
از همه قشنگتر حس تعهدیه که تام هنکس توی اون فیلم سرش پافشاری میکنه و اونم امضا گرفتن از یه ساکسیوفونیسته
آدم حیرون میمونه بخداااااااا
:((
من فیلم کد داوینچی رو دیدم
آخ آخ آخ حالی کردم
حالی به حولی
خیلی خوشم میاد از این سبک فیلمها
مری مگدالن
جام مقدس
پرنس سوفی
ژاک سانیر
تام هنکس مثل همیشه عالی بود
فاش که نقششو ژان رنو بازی میکنه و عضو فرقه اوپوس دی هست
اوه اوه سیلاس
آه آه لی بینینگ. مردک رند شیاد
انقدر تو نخ فیلم بودم که نفهمیدم سیروس چطوری برام دوتا شیشه ماءالشعیر گندمی (من لیمویی یا سیبی دوست دارم) برام خالی کردم و من با یه کاسه زیتون رفتم بالا
عججججججججب
ستاره نشان کافر
از همه قشنگتر کد رمز درآوردن توسط تام هنکس معلم و استاد زبان نمادهاست
**********************
از جلوه آخر فیلم کلی حال کردم
پسر!!!!!!!!!!! خط رز
***************************
این هفته کلی درگیر عوالم هنر بودم
grammy رو دیدم
جوایز Bafta رو دیدم
دیگه دیگه
همین
هر کدوم دو ساعت اونم زبون اصلی
چارچشمی و شیش گوشی داشتم واچینگ میکردم
******************
آره سی شارک.چشمک.ک.ک.ک.ک.ک
اوا نیکی گناه داره
اوه راستی امروز ساعت ۸ جودی مسیج زد
که من برگشتم از آرارات
اسممو توی اخبار گفتن
هنوز زنگ نزدم
دارم کارکرد میبندم
همونظور که دانی
:((((((
:)))))))))))))))))))))))
شهرضا رفته بود اطریش
اومد رفتیم دست بوس
نه بابا اینجا توی شرکت
با بچه ها
گفت
واقعا سخته دوری از وطن
آدم باید احساسات رو بذاره کنار تا بتونه بره اونور آب زندگی کنه
به سیروس گفتم
گفت توی سه روز چه مکاشفاتی کرده
نه که خود سیروس سالها سوئیس بوده
آلمانی بلده
:((
منم میخوااااااااااااااااااااااااااااام
یه ذره بلتم
در حد هلو و اینها و چی میخوای بخوری و چی درست کنم
تازشم بلتم تا ده بشمرم
***************************
خواهری الهامی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قبیله؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستش دارم
فقط اسپاگتی هاش دیر دیر حاضر میشه
هنوز اون پسره صاحب اونجا که یه عکسشو که مثل کاوبوی ها شده زده به در و دیوار هست هنوز؟
میدونستی صاحب اونجاس؟
میدونستی که یهودیه؟
آره دیگه چه کنیم
سربازرس شرور در خدمت شماست
اسم بده مشخصات تحویل بگیر
آهان تازه یارو سیتی زن آمریکاس
فچ کنم فلوریدا گفته بود
هنوزم آهنگهای خولیو میذاره؟
آهنگ Meva meva meva meva
***************************
آقا دیروز مبیل سیروس رو زدیم به کامی
من تازه فهمیدم سیستم عامل نوکیا Symbian هست
:((
منم Symbian میخوااااااااااااااااااااااااااام
خیلی قویه
برای همینم هزار تا بلا میتونی سرش بیاری
یا مسیج ها تو بریزی از روی کامی توش بری یه گوشه بخونی بخندی وقتی سیاتیک داری .چشمک.ک.ک.ک.ک
من برم تا شهرضا نیومده کتک نخوردم
داداشی اگه دیدی یه کامنت دوبار برات اومده تو یکیشو دیلیت کن آخه وسطاش پاری وقتا یهو ارور میده جوووون چه اروری!!!!
مامان.
مرسی
مرسی
مرسی
بازم
داااااااااااااااااااااااااااااانی
نیکی ها رو ببوس
آقا این ازدباج طولانیتون کی بیده؟
هی هنوز توی عاد هستی؟
ای بابا
بیخی
بچه برو خونتون
دهههههههههه

چهره ای بسی مضحک=مزحک!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهی نیکا
نگوووووووو تروخدااااا
طفلی لیلی
هویجوری

پاستیلی شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ق.ظ

سلااااام داداشی گلم
خوبی؟

وای برا توصیف فیلم ۱۹۰۰ چی میشه گفت؟
جالب؟سرگرم کننده؟عجیب؟تخیلی/

اما کولااااااااااک بود................جدا ممنون

همش تاسف میخورم چرا ضبطش نکردم.
خدا کنه باز بده........اما یک کلام لذذت بردم


یه چیز بگم؟اونجا اون نوازنده آکاردئون داشت برا ۱۹۰۰ از دیدن دریا و شنیدن صداش میگفت
میدونی چی اومد تو ذهنم؟

ویل هلنتینگ
دانی.........۱۹۰۰ به نوعی تجربیات ویل رو داشت اما نمیتونست اونها رو حس کنه.مثه همون همه دنیا رو میشناخت اما ندیده بود از نزدیک توصیفش از نیواورلئان رو با توصیفای ویل از نوابغ دنیا مقایسه کن
هر دو انگار با عمق وجود اطمینان داشتن به حرفشون اما تجربه فیزیکی در کار نبود

جالب بود..بهرحال خیلی مرسی

خوبی تو؟من از دیروز شارژم..............خوبم

روووووووووووووووزت خوش
دووووووووووووووتاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

شراره مامان بردیا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ب.ظ

سرکشی شبانه به وقت کامی شاشا :))

حسین یوسفی یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:31 ق.ظ http://hossein-ussefi.blogfa.com/

سلام
گفتنی ها رو گفتی و صحنه را خیلی دقیق توصیف کردی فقط میمونه همون فلسفه رقص و رقصیدن و و جود زن و چشم چرانی ها و جاذبه جنسی که در سینمای دی پالما وجود داره من چند روز پیش فیلم کوکب سیاه اخرین فیلم دی پالما را تماشا کردم و واقعا باید بگم که فیلمهای دی پالما همش تکرار یک یا دو اثر اولیه خودش است و یا به نوعی از فیلمهای الفرد هیچکاک تقلید میکنه باید بگم این سکانس عالی بود اما من کلا از سینمای دی پالما بیزارم من میگم بدون چشم چرانی )کلی میگم) دی پالما چیزی نبود البته که نامش خیلی بزرگه اما من از این همه تعلیق بی جا در سینمای دی پالما اصلا خوشم نمیاد.خیلی ها میگن دی پالما استاد تعلیق است ؟من میتونم بگم کارهای دی پک کپی برداری محض است از سینمای هیچکاک .فقط باید بگم بازی ال پاچینو در این فیلم خیلی خوب بود .و توصیف شما از این سکانس عالی بود
موفق باشی

پاستیلی یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:04 ب.ظ

سهلااااااااااااااام
خوبی؟کجایی؟
آخ گفتی سرت شلوغه من یادم میرم

خوبم.................چه خبراس؟
خوشی؟نیکا شطوره؟آشتی شدین تا تو ازدباج طولانیت پیرن لختی تور توری بپوشه

آی بووووووووووووووووس برا نیکی ها بقول شراره خانوم

آره خواهری منم با ترمینال صفا کردم

رووووووووووز خوش
دووووووووووتاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

حسین یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:37 ب.ظ

سلام احسان داداشی . بابا کجایی . چرای نمیای بهمون سربزنی . ببین احسان من میخوام اسامی اون کسایی که قراره درباره ی اون چند فیلم برگزیده بنویسیند توی وبلاگم رو اعلام کنم . هستی دیگه ؟ آره ؟ بیا و اکی نهایی رو بده تا پست رو بفرستم . منتظرتم . خداحافظ .

حسین دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:24 ق.ظ

سلام احسان جون . ببین ایرادی نداره . فقط میخوام باشی . میتونی توی اون چند خطی که هر کسی در نقد فیلم مینویسه تو درباره ی سابقه ی کارگردانش بنویسی . پس اکی دیگه ؟ خداحافظ .

پاستیلی دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ق.ظ

سهلاااااااااام
کجایی؟خوبی/خوشی؟

بد نیستم
عدس پلو میپزیم..انگار نذریه!ههه
بفرما

مردم بیکاری یه فیلم لووس دیدم بدتر شد
روووووووووز خوش


دووووووووووووووووووووووووووووووووووتاااااااااااااااااااااااااااااااا

الهام دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:13 ب.ظ

سلام داداشی خوبی ؟ چه خبرا
داداشی همه اش ۱۱ روز به کنکور مونده
خیلی اوضاع درسیم بی ریخته
از تو شراره جون و پاستیلی عزیز می خوام که حسابی دعام کنید
تا شنبه هفته دیگه اصلا وقت ندارم که بیام پیشتون
ولی حتما شنبه شب میام و مفصل برات تعریف می کنم
آخ داداشی اگه بدونی چقد حرف تو دلم تلنبار شده
هر چند که شاید مهم هم نباشه
داداشی داداشی اگه بدونی چه وضعیت فضاحت باری داره درس خوندنم
......................................................................
راستی شراره جون قبیله هنوزم همون شکلیه
درباره کافی شاپ سینما توی فاطمی و ایرانیان هم اطلاعات می خوام ظاهر آقاهه خیلی مشکوکه من چند بار رفتم تو نخش ولی چیزی دستگیرم نشده
انگار عملش سنگینه سینما رو می گم ها
......................................................................
برام دعا کنید
همه تون رو هوارتا دوس دارم
خدانگهدار

الهام دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:30 ب.ظ

راستی یادم رفت بگم که قراره ۵شنبه یک اتفاق مهم بیفته
یک پست مرتبط هم تو وبلاگم می ذارم اگه نیاید و خبر نشید خیلی ضرر کردید ها
تازه پشیمانی هم سودی نداره
از همه تون خواهش می کنم که حتما ۵ شنبه شب بهم سر بزنید
بای

شراره مامان بردیا دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:30 ب.ظ

ای بابا
سلااااااااااااااام
چرا دیگه جواب نمیدی؟
سرت شلوغ بیده
دانم
دیگه اینکه
پریروز جودی مسیج زد که اسممو تو اخبار گفتن
من کار داشتم جوابشو ندادم
دوباره نوشت: سرکار خانم مهندس تیتاپ شما مردین؟
:))))))
سرکار خانم:))
یادته که؟؟؟؟؟؟؟؟
خلاصه براش نوشتم که نخیرم دارم کارکرد میبندم
بعدش بهش زنگ زدم
احوالپرررررررررررسی
حاااااااااااال و اححححححووووووووووووااااال
اااااااااااااااااااااااااااااا پسر فکرشو بکن رفتن قله ۴۰۰۰ کیلومتری
هویجوری آدم یخ میزنه روی زمین وای بحال اونا
اهان تازه تازه تازشم دوتا اطریشی هم رفته بودن ولی نتونستن صعود بکنن
تازه تازشم یه راهنمای ترکیه ای داشتن یارو نتونسته بره
و اینها درحقیقت راهنمای اون بودن
تازه تازه جودی خانم میره تو چادر پسملا میخوابه
البته اون پسره سرگروهشونه وخیلی خیلی آقاست
قبلا هم هیمالیا رفته
مث این که این هفته یه بزرگداشت از جودی جون توی اون شهر برگزار میشه
بابا لباس گوورتکس
بابا سکه
بابا جوایز نفیسسسسسس
کاپشن منم ایزوتکس هست
یه مارک معروف توپ
که فقط اونایی که مثل جودی هستن میدونن چیه
یه روز اون موقعها پرسید: خخخخخخاااااانننننوووووووووووووووووممممم.................................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این ایزوتکسه؟
گفتم آره پیش جونم. ایزوتکس پولار
کلی ذوقید و گفت من فضول نیستما ولی منم از این مارک برای اونجا که هرهفته میریم دارم
۴۰۰۰ متر. فکرشو بکن
فکرشو بکن
دختره یه مسیج رده نوشته:
ما علف زیرپاتیم یه وقت خر نشی بخوریمون
:))
:))
:))

محمود دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:06 ب.ظ http://www.lordmehr.blogfa.com/

ممنون که اومدی ...
"یک حسرت خودخواهانه تمام عیار، از نوع مردان"
فیلم رو مدتها پیش دیدم ...
واسه همین از جزئیات حرف نزنم بهتره ....

مریم دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:35 ب.ظ http://maryamu.blogfa.com

سلام
خوبید؟
من آپم.......

MAX PAYNE سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:35 ق.ظ

توف به این اکسپلورر
جون خودم جون ...
سه چهار صفهه جواب نوشته بودم ... جواب همه رو تک به تک
همش پرید
بخدا راس میگم
ببخشید دیگه دیر وقته نمیشه از اول بنویسم
توف

شراره جون:
مخلصیم بخدا
خیلی چیز نوشته بودم ولی قسمت نشد
خیلی مثلا یه مسواک اورال بی ویبراتور دار خریده بودم
خیلی ببخشید
و یچیز توپ دیگه ... خودم برا تولد خودم
سلام به جودی برسون دلم براش تنگ شده
ناز بشه با این خاااااااااااننننوووووووووووم گفتنش

ترنجبین بانو :
چطوری خواهری
نزرتون قبول باشه
خوشحالم از فیلم خوشت اومد
با قسمت ویل هنتینگت موافقم ... از اون نظریه هایی بود که فقط من میفهمیدم چی میگی
ای ول
نیکا آشتی .. اره

الهام خانومی:
ممنون اومدی
حتما دعا میکنیم خواهری حتما
خیالت تخت
حتما میایم ... شراره جون با ترنجبین بانو دمه آب انار محمد وعده که بریم خونه الهام خانومی اینا.

حسین عزیز:
مخلصیم

محمود عزیز:
خوش اومدی

مریم عزیز:
ممنون
حتما میام

بچه ها اگه کسی از نیکول کیدمن خوشش میاد ... وبلاگ مریم اطلاعات درست و بروزی داره(
میخواستم بنویسم موصق گفتم یهو غلط املایی آبرو ریزی میشه اینه که نوشتم درست)

حسین یوسفی رو یادم رفت ازش تشکر کنم

شراره مامان بردیا سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ق.ظ

هی برو بچز
امروز اول اسفنده
تا 8 اسفند همممممممش 7 روز یا همون یه هفته مونده
میدونین چه خبره دیگه؟
نمیدونین؟
بذارین بگم
از ولش
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیشششکس نبود
(اگه بردوآ بود الان اینجا غش غش میخندید) الهی!!!
بععععععععععله
یا آقا داداشی بود که تولدش روز 8 اسفند بود
تازه این که چیزی نیست
همون روز که داداش مکس میشد 26 سالش(آره؟ درسته) میاد و یه وبلاگ خوگشل درست میکنه.
یهنی که 8 اسفند دو تا تولد دهوتیم
هم وبی جونش میشه یه ساله و خودش هم میررررررررررررررررررررررررره توی 27 سال.
تولدش خیلی مبارک
از الان روزشماری میکنیم تا اون روز برسه
نخیر داداشی گل ما کادوی مجازی دوست نداره
نه دوست داره کادوی مجازی به کسی بده نه دوست داره کادوی مجازی بگیره
پس براش لینک و مینک نرفستین خواهشا
اگه تونستین همون تولدت مبارک رو براش بنویسین خیلی حال میکنه بخدا.
مگه نه داداشی؟
دادااااااااااااااااااااااااااااااااااشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داداااااااشی ی ی ی ی ی ی !!!!!!!!!!!!
بقول جودی: خااااااااااااانوووووووووووووووووم م م م م م .........................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دادااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشی؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب باشه
میشه دوباره از اول یا از سر برام بنویسی.
ترررررررررررررررررررررررررروخدا
تررررررررررررررررررررررررررررررررروووووخخخخخخخخخخخخخخخخخخدا
پسر این تکیه کلامها رو داری که!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
:))
اگه حال داشته بیدی بنویس
بابا اورال بی
بابا ویبراتور
بابا بدون باکتری
بابا مسواک زدن مثل یک دندانپزشک
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))

پاستیلی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:51 ب.ظ

سلام
خوبی؟خوبم

آره فهمیدی چی گفتم.خوشحالم
هیشکی ندید این فیلمو برا همین گفتم به تو بگم
ممنون

نیکا بوس

خوبی؟وضع اینسامنیا در چه حاله؟
خانوم گلی رو اذیت نکنی
دانم نمیکنی
آخ الهی شااااااااااااااااااااااااااد باشی

تف به این اکسپلورر

هه
روزت خوش.دوووووووووووووتااااااااااااااااااااااااااا

MAX PAYNE چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:00 ق.ظ

شراره جون:
مرسی برای تبریک تولد
ای ول خوشم اومد که فهمیدی چی دوست دارم چی دوست ندارم

از اول بنویسم؟
هرچیش که یادم بود باشه
آهان فک کردم نوشته بودی چادر پلاسما ... گفتم چیه بپرسم ازت بعد دوباره خودندم دیدم نوشته پسملا
خندیدم

نوشته بودی خیلی مرد بود یاد یه خاطره افتادم ... دو نفر با یک پتو ... خدایا منو ببخش ... ای ول

من اروتکس میخوااااااااااااااام :(
آهان اینو نوشته بودم که تهرانیا حاظرند نفس نکشند ولی لباس و وسایل مارک دار داشته باشند
:)
با با ایزوتکس ... بابا ...
یه فامیل داریم همشهریتونه ... یه عهدی رفته بوده آلمان ... هنوز قوطی های شامپوهای معروف آلمانی رو نیگه داشته و توشون شامپو ایرانی میریزه
گفتم خانم فلانی اینا که دیگه تولید نمیشه ... خیلی وقته نایابه ... گفت ما همه چیزو عمده ای میخریم ... زیاااادشو که داشته باشیم ... نه اینکه کمههههههه ... اینه که همیشه پس دستمونو نیگه میداریم
بابا عجب رویی داشت بخدا ... بخدا بوی شامپو داروگر میداد ولی از رو نرفت خلاصه
فک کککککککککککککککککن

ولی ما شهرستانی هارو ببین
کی دیدی من پز بدم؟
کی دیدی من بگم مسواک اورال بی گرون خریدم :)
کی دیدی من نوکیا ان۸۰ خریده باشم و کسی بویی برده باشه؟
کی دیدی؟ :)
بابا سیمبیان ورژن ۹.۱
بابا ۳.۲ مگا پیکسل
بابا قابلیت خوندن فایلهای آفیس و آکروبات ریدر و فلاش و ...
بابا بی جنبهههههههههههههه :)))))))))))
(خودم مثل بردیا دارم غش غش میخندم)
یه اریکسو w950 یک شب دستم بود ... خوب بود ولی من که سالهاست با نوکیا اوخت گرفتم نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
میدونی که منم خلم و اشیا رو زنده میدونم
خلاصه دیدم کسی نیست بهم کادو بده خودم رفتم واسه خودم نوشابه باز کردم
دلم برا ۶۶۳۰ یم تنگ شده
عزیزم با یک گیگ رم :(((
حالا دسته کیه یعنی؟
مثل روزی شدم که پراید یشمیه خودمو زیر پایه یه بچه سوسول دیدم که ماشینو اسپرت کرده بود
اونروز غذا نتونستم بخورم
حالا هم دلم برا ۶۶۳۰ خودم تنگیده که مموریش پر از برنامه های نایاب بود ولی حالا پر از دمز های بریتنی اسپیر و عکس های خفن جنا جیمزسون ... اگه ورونیکا زمانووا و آریا جیووانی باشه توری نیست :))
فلا تا خرخره زیر قرضم ... مثل بچه آدم میرم سرکار ... قرض ها که تموم شد دوباره فراخ(کنایه از گشاد) بازی
بیخی

خلاصه مسواکه رو میگفتم ... جون میده واسه وقتی که یچیزی مثل گردو و پسته خورده باشی و لای دندونت گیر کرده باشه ... حالی میده که نگو
۴ ماه بدون تعویض باتری روزی سه وعده ویبرش کار میده
بدون تعویض باتری
البت یکم سفته
اویلش لثه رو خون میندازه
چون میدونستم تو هم مثل خودم یجورایی یه تختت کمه گفتم بهت بگم تا دوتایی حال کنیم

گفتم پسته یاد چیز افتادم
بابا نشئه خور
بابا خلاف سنگین
بابا زیتون با ماشعیر
بابا خیار شرور :)
دیوونه توهم مگه دوست داری؟
منم عاشقشم
اونم کجاااااا؟ بالا پشت بوم
منکه جدا با ماالشعیر مست میشم
باید از سوپری سرکوچه بپرسم از کجا میاره؟

مرسی اومدی
خیلی چیزای دیگه بود ولی یادم نیست ... پرید

راستی پاساژ قائم داریم میدون قدس؟
بلتم ... توی کوچش پره از بدلیجات ... ازونا که به ماشین هم میشه آویزون کرد

نقشه خونی:
از میدون قدس ۴۰۰ تومن میدی با ویژه میزارتت صاف دمه ایسگاه متروی میر داماد
دیگه...
دیگه پاساژ کویتی هارو دمه بازار بلتم
میدون هفت تیر میشه؟
حالا

یهههه عروسک هم خریدم
دیدی شخصیتشو حتما
توی مبایل ها هم فیلمشو دیدی
یه قورباغه ایه که تو خیالش موتور سواری میکنه و با دهنش صدای موتور درمیاره
کریزی فروگ فک کنم اسمش باشه
دلم براش میسوزه
یاد نوستالجی های خودم میوفتم تا بغلش میکنم
چیزایی یا کسایی که نداشتیم ولی تو فکرمون بهترینش رو داشتیم همیشه
عکسشو برات میزارم
تازه اگه بچلونیش همون صدارو هم میده ... خیلی باحاله
بله بنده من؟

خدافس

........................................................
........................................................

ترنجبین بانو:
خواهری مرسی
راستی فیلم افسانه ۱۹۰۰ اومد توی کلوپ ... همین امروز

نیکا خوبه
میزم رو دوباره خط خطی کرد
مامانش جورش رو کشید و پاکش کرد
قهر کردیم دوباره
براش سی دی جیمی نوترون رو خریدم دوباره آشتی کردیم

بابا مامانش به این نتیجه رسیدند که واسه روزای پیری و کوریشون یه پولی پس انداز کنند تا هروقت این نسل جدیدی ها خواستند بزارنشون خونه سالمندان بتونند روی پای خودشون باشند
دکی دیروز رفت بازار بورس
بخداااااااا

خانم همسر هم خوبه
اذیتش نمیکنم
خاطرت تخت

لطف داری

شراره جون:
به جودی بگو از اون کپسول های روشنایی که بدون هوا هم کار میکنه داشتید
مارک اوپتیموس
یه چیزیه که توش الکل یا نفت یا هرچی میریزی
بعد یه تلمبه داره که باهاش سوخت رو فشرده می کنی
بعد دیگه برای روشن شدن احتیاجی به اکسیژن نداره
نوک اورست هم روشن میشه
با شعله آبی خوشگل

دیگه موخم رو تکوندم چیزی دیگه یادم نمیاد با اینکه بازم هست

ترنجبین بانو:
اینزامنیا خوبه
به ساعت ثبت کامنت نیگاه کن
دعوا نکن
ببخشید

شراره مامان بردیا چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:41 ق.ظ

میکشمت مکسی
چقققققققدر حال کردم
خوندم و خندیدم
خندیدم و چای خوردم
چای خوردم و خفه شدم
پس نهتیجه گیهری میهکنیم که خوندم و خفه شدم
*********************
آره چیزامون مارک دار باشه ولی خفه بشیم توی این هوا
بخخخخخخخخخخدا
************************
بابا N80
بابااااااااااااااااااااا
خودم میکشمت شخصا
سیروس هم N80 داشته بیده
میخوام سونی اریکسون W800i خودمو باهاش طاق بزنم
ولی کار با نوکیا خیلی سخته
آره جونم منم تخته هام کمه
خیلی بیش از آنچه که فکر کنی
**************************
اوووووه داشتی ویبره رو میگفتی احساس کردم روی
لثه هام یه چیز سفت میکشن
حتی شوری و مزه آهن خون رو هم حس کردم
از ایناست که خودش خمیر دندون پمپاژ میکنه از زیرش؟
مننننننننننن؟
من کی گفتم اورال بی دارم؟
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان؟
من؟
من؟
نخیرم
من؟
من کی گفتم Sensodyne به دندونام میزنم؟
ولی اگه لثه هات خون اومده حتما از خمیر دندون سنسو داین استفاده کن
حالی به حولی
سبزش ژل روانه و سفیدش عادی و یه رنگ دیگش یه چیز دیگه و یه رنگ دیگش سفید کننده
از سفید کنندهه باید هفته ای یه بار استفاده بکنی
******************
چادر پلاسما؟
:)))))))))))))))))
پتوی یه نفره با دونفر؟
میکشمت بخدا
****************************
از اون بی جی هارت ها هم داشت اون تو؟
من از اونجا برا خودمون گرفته بودم دیگه
آره همون بازارچه
باریکلا
از قدس شروع میشه اون سرش در میاد توی میدون تجریش بغل دست امامزاده صالح
همونجایی که گفته بودم هروقت از دمشرد میشم دعات میکنم
*************************
هفت تیر!!!!!!!!!!!!!!!!
آره درسته
بازار بزرگ تهران هم رفتی؟
تیمچه و اینها
**************************
بی جی هارت کوشش؟
راستی اون گوگولی رو به این یکی آویخته ای؟
نه دیگه این یکی باکلاسه
نمیشه بهش جینگیل اضاف کرد
***********************
با یه نون اضاف
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))
میییییییییییییییکککککککککششششششششششششششممممممممممممممممتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
سیروس هم یه بار شامپو سدر ریخته بود توی جای شامپو هربال سوئیسی
یه بار اون موقعها که تازه باهاش آشنا شده بودم گفتم آقای فلانی از کجا خروندی؟
گفت از سوئیس آوردم خانوم اینجا پیدا نمیشه
وااااااخ
کلی دلم جوزید
بهدن گفت بابا این جای شامپوست فقط خودش وطنیه
*****************************
دیگه دیگه دیگه
آره بابا خلافم سنگینه
ودکا-اسکاچ-ماالشعیر لیمویی-سیبی-آناناسی-توت فرنگی-گندمی که طعم اصیل داره
آره زیتون اسپانیایی
از اون سیاه درشتها :))))) چچچشششششمممک.ک.ک.ک.ک
مرسی از نصیحتت در باب زیتون اون روز
یادته که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گرفتی که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیوونه
چقدر زدیم تو سر و کله هم
هنوز پروژه جیم جیم اجرا نشده
هنوز اونا رو دارم
نگاشون میکنم
یاد............یاد.................یاد...............بیخی خی
خوووووب
**************************
بچه سوسول پرایدتو اسپرت کرده بود؟
از غذا افتادی؟
آخی...........
الهی........
از میدون قدس تا متروی میرداماد ۴۰۰ تومن
از میدون نوبنیاد تا متروی میرداماد که تازه مسیرش هممممش یه ربعه ۴۵۰ تومن
داداشی یشتبه نمیکنی؟
مطمئنی؟
لابد یارو ازت خوشش اومده تخفیف داده
**********************
بابا یه سر میزدین یه کوشولو بالاتر از میدون قدس یه سه تا ایستگاه بالاتر
اگه با ماشین بیای توی نیاورون قشششششنگ از توی خیابون دزاشیب درمیای که هرروز با جودی از اونجا رد میشدیم
***************
نوستاللللللللژژژژژژژژی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی
کریزی فراگ
Crazy frog
:))))))))))))))))))))))))))
افسانه ۱۹۰۰
هاهاهاهاها
آره اومده
منم اون شب دیدمش
یه چشمم به تی وی بود
یه چشمم به بردوآ بود
دوتا گوشم به 1900 بود
از اونجایی خوشم اومد که ترزمهای پیانو رو شل میکنن و د برو که رفتی
به به
والس با پیانو در کشتی
هی پسر دیشب یه گزارش دیدم از Mary Quant
گفتم که میام می کشمتتتتتتتتت
بابا تحویییییییییییییییییل
بابااااااااااااااااااااااااااااا کادوی قشنگ بخر
اینو میخواستم بگم
از خیابون همیشگی من و جودی بالاتر از پمپ بنزین
آره دیگه
بابا میومدی
بخدا مهمون نوازی هم بلتیم
اصلا اومدی ؟
یه پرچم مشکی مخمل با زری دوزی روش نوسیده بودن
:))))))))))))))))))))))))))))))))
فایر فاکس دارم با proxylist با TOR با Privoxy با اووووه
اگه خواستی فایل .exe دارم برات میرفستم توی هرسایتی خواستی بری
خیلی خوگشله
اوپس ساری
هی پسمله
دیشب فیلم Birthday girl رو دیدم
از نیکول کیدمن و بن چاپلین
تو کامنت بهدی برات تعریف میکنم
زززززززززززت زیاد

پ.ن: من اگه ندونم داداشم چی دوست داره چی نداره واسه کجا خوبم؟ هان؟ آفرین!!!! لای جرز دیوار

پاستیلی چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:36 ب.ظ

سلوم
گفتی دعوا نکن.نمیکنم اما آخه........آخه
اوکی.......هرطور راحتی.....آخرش که چی
هه
بیخی
خوبی؟من نگرفتم منظورتو یعنی الان ان۸۰ دستته؟
بابا دستت طلا!!!
خوشم اومد

منم با سونی اریکسونا موجل دارم
دیروز داشتم خ.... میشدم یه کیو تک بگیرم

سخت بید یه کوشولو.اما از آی میت جلبتر بود
ببینیم چی پیش میاد.این سری ان نوکیا باگ دارن کلا
منکه دلم نرفت طرفشون

بابا اورال بی.............مارک تریسا هم خوبه.من یکی اورال بی میگیرم
بعدیش تریسا
برام جدا مهمه مسواکم چیه و چه رنگیه.......خلم؟
ممکنه
خوبی دیگه؟خوبم من
اینروزا در کل ۵۰ تایی مهمون داریم.تو چند روز البت

برا همین فردا شاید نیام
اوکی؟
منم نزدیک بود برم زیر قرض شدید اما فهلا خدا رسوند
همیشه میرسونه

روزت خوش....................

دوووووووووووووووتااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پ.ن:دلتنگیت برا ماشین یا موبایلتو کاااااااااملا درک نمودم.منم کمی اینطوریام.یه لباس که شدید وقت خرید دلمو برده بود گشاد شد فورا وقت لاغر شدنم منم فروختمش
بعد تن دوستم دیدم که با چه ارامشی چروکیده پوشیده بود تازه قهوه ریخت روش گفت اه دیگه نمیشه پوشید.آخ قلبم!!!

دیگه..............یه رونشناسی بکن نیکا رو
موجلش ازباج طولانی دایی نیست؟
دو سری قهر تو یک هفته
خلاصه گفتما

روزت بازم خوش

پاستیلی چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:36 ب.ظ

بازم من شلوم
خوشی؟

حال میکنی؟آخر آلزایمر!!!!!آیکیو هویییییییییییج

اومدم یه چیز بگم...کلی ور زدم همون اصلیو یادم رفت
حالا بگم
پرستاران رو دیدی جدیدا؟خدایی ۵ دقیقه شو هم ندیدی؟
ببین یه دختره هست جدیده تو بخش.....اسمش پائولاس
طلاق گرفته با یه پسر شیطون.مکس

قد بلند با موهای طلایی خرمایی
یادت اومد؟
اگه اومد بگو تا بگم منظورمو
اوکی؟
تا بعد

شراره خانومی...........خوبی؟بوووس

MAX PAYNE پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:34 ق.ظ

شراره جون:
سلااااااااااااااااااااااااااااام عشق مادر
مخلصیم با نون اظاف
ممنون اومدی و نوشتی
خوابم میاد ... ببخش نمیتونم جواب بدم

ترنجبین بانو:
سلام خواهریییییییییییییییییییی
ممنون اومدی
آره فهمیدم کیه ... ؟؟؟
چشام وا نمیشه

خواهری جونیا:
دلم برا همتون جوزیده ... شب بخیر عزیز هام

پاستیلی پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:57 ب.ظ

سلام....................خوبی؟
زنده ای؟چی بگم بهت من؟

اخه برو بگیر بخواب.خوبه قهر کنم؟۳:۳۰ صبح؟بیداری؟
بعد سه شب بیخوابی؟میزنمتا...............نه بخدا نمیزنم اما قلبم میگیره ها.............اذیت نکن خودتو.سیاتیک و باقی ماجرا از اوللللللل
اوکی؟بخاطر خواهری؟نههههههههههههه
بخاطر خانوم گل...
اوکی؟خوب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟قول بدیا

پاستیلی پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:00 ب.ظ

آخییییییییییییییییش هر چی دلم خواست گفتم.ببخشین داداشی ها
اوکی؟سللام
خوبی؟خوبم؟۳۰ تا مهمون داریم برا شام اومدم اینجا من!
ههه

خوب بگم که.........پائولا رو پس یادت اومد آره؟
اگه بگم کمی تا قسمتی شبیهش هستم چی؟
البته الان کللی لاغرترم........اما قدش و کمی فیزیک صورتامون شبیهه
حالا صفا کن.اصن به نظرم قشنگ نیست.اما دوست داشتنیه
بهرحال زیاد که مثه من نیست.کمی.........

اوکی؟روووووووز خوش
دوووووووووووووتااااااااااااااااااااااااااااااااا


پ.ن:داداشی آپ نمیکنی؟؟

شراره مامان بردیا پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:26 ب.ظ

سلام خواهری پاستیلی
یه عالمه بووووووووووووووووس
نه بابا آی کیو هویج ج ج ج ج ج ج؟
نه عمرم
نه جونم
اون آی کیوی منه در حد هویج ج ج ج ج ج ج ج جای بابا ای بابا
این عقش مادر لالاش میاد
برای مکس میخوام لالایی بخونم بخوابه

لالا لالا گل پونه
بابا رفته توی خونه
لالا لالا داداش مکسی
بابا تو دیگه کی هستی

:))))))))))))))))))))))
الهی بگیر بخواب
بگیر بخواب
خوب لالا کنی
بهت نمیگم خوابهای خوب ببینی
یا رنگی
چون میدونم جواب چیست
نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا N80
باباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
یخ سنسوداین سبز کم رنگ خروندم
ژل روان------------> همانند آرزوها (چشمک.ک.ک.ک.ک.)
:)))))))))))))))))))))

شراره مامان بردیا جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ

به به بابا خواهری خوش تیپ
پائولا
منم نیکول کیدمنم
همونی نیکی خودمون
آره بابا اینهههههههههههههههههه
****************************
هی داداشی خان خان خان
۴ فروردین؟
میکشمت
میخوای قلبم وایسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینطوری به آدم خبر خوش میدن
اونم یه جای دیگه؟
*****************************
سه تا کامنت برای الهامی گذاشم
بعدا برو بخون
ولی دلم نیومد یه تیکه از دعاهامو اینجا برات نذارم نخونی
راستی تبریک گفتنت خیلی عالی بود
مث همیشه با صفا و بی غلللللللل و غشششش
که میخوای کیک تولد الهامی رو بگیری ببری روش تمرین کنی؟
آرررررررررررررره؟
تا اون روز دوتاتون چاق میشین
****************************
یه خاطره از شب عقدم:
داشتیم کیک میبریدیم
یه تیکشو تو بشقاب من گذاشتن یه تیکه توی بشقاب سیروس
به سیروس گفتم دوتامون باهم همزمان چنگال کیک رو بذاریم دهن هم؟
خوووووووووووب؟
مردها هم این جور موقع ها نمیدونم خجالت میکشن چی میشه یهو همچی میشه
خلاصه همینجوری دهنمو مثل اسبهای آبی که کنار برکه ها زندگی میکنن (این حمله رو سیروس وقتی میگه ککه با دهن باز دهن دره میکنم و تا ته زبون کوچیکم معلومه) باز کرده بودم
سیروس هم موافقت کرد که باشه همزمان باشه
دوتایی با کیک به دهن طرف مقابلمون حمله کردیم
یهو سیروس اون وسط گفت آفرین کولوشو دهنتو باز کن نی نی
زرت زدم زیر خنده هرچی کیک بود مالید به پک و پوز و لب و لوچه عروس خانوم یعنی بنده :)))))))))))))))))))))
******************************
آقا این متن دعای منه:
-------------------------------
یه چیزی
داداشی لابلای ذوق کردنش خودشو لو داده
باهش داداشی داشتیم؟؟؟؟؟؟؟؟
نه !!!!!!! داشتیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
4 فروردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر 2 فروردین تولد بردیای منه
تو فقط پس فرداش میخوای سفید بخت بشی
بشی سفید بخت ترین داماد دنیا
الهی که الهامی عزیزم و داداشی خوبم با نونیم لیدی درسخونش[چشمک]
و همچنین پاستیلی عزیزززززززززززززززززم همیشه تا همیشه
خوشحال-دلشاد-موفق باشن
ایشالا بیایم کیک عروسیتو بخوریم
نه ببخشین خوب ایشالا بیایم کیک توی فوق قبول شدنتو بخوریم
خوووووووووووووووووبهههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
ایشالا که کیک عروسی پاستیلی رو ببینیم
از الان تا 4 فروردین کار هرشب من دیگه شد دعا واسه خوشبختی هرچه بیشتر این دوتا کبوتر عاشق
الهی آآآآآآآآآآآآآآآآآامیمیمیمیمیمیمیمیمیمن
الهی از صدقه سری خوشحالی خواهری و داداشی دل من رو شاد کن-آمین
الهی همیشه دوستان منو سالم در پناه خودت نگه دار و نذار که از دشمنشون بهشون گزندی برسه-آمین
الهی همیشه این دوستا منو نه تنها شاد میکنی بلکه آینده خوب و روشنی رو جلوی پاشون بذار-آمین
الهی داداشی رو خوشبخت کن-آمین
الهی خواهری رو توی کنکور قبول کن-آمین
الهی هرچی مصائب و سختی جلوی پای خواهری ها و داداشی هست از جلوی پاشون بردار-آمین
الهی دعای منو در حق اینا مستجاب کن-آمین
الهی بردیای منو سلامت نگه دار-آمین
الهی حالا که بهمون نعمیت سواد و دانایی و عقل عطا کردی تا بتونیم همدیگه رو اینجا بشناسیم و داشته باشیم پس خودت حافظ همه ما باش و نذار تا کدورت و سو’ تفاهم پیش بیاد-آآآآآآآآآآآآآآآآآامممممممممممیییییییییییییین
این دقیقا جملاتیه که وقتی توی خلوت خودم هستم برای خودمون دعا میکنم
[بوسه][بوسه]
بازم تولدت مبارک عزیز دلم
********************************
برای ریا ننوشتم دلم خواست بدونی احساس من نسبت به داداشی گلی و خواهری های مهربونم چیه.
گرچه دانی
ولی خوب
دااااااااااااااااااااااااااااااانی
باشه بابا نزن رفتم
من رفتم
بای
اوپس
نه نه-بای نه-
بدرود
چشمک ک ک ک ک ک ک ک ک ک

پاستیلی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:06 ب.ظ

سلوم

خوبی؟

کجاییییییییییییییییی؟

خواب کردی؟

خوبم

مهمونا رفتن!

تا یکشنبه!

دوووووووووووتااااااااااااااااااااااااااااااااا

مریم جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:35 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

عکس هایی که انتخاب کردین عالی بود!

شراره مامان بردیا جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:57 ب.ظ

سرکشی عصر جمعه
ساعت دو سه دقیقه مونده به هفت عصر
خوش باشی
مواظب خودت باش
بوووووووووووس واسه نیکی ها

شراره مامان بردیا شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 ق.ظ

سلام صبح شنبه به داداشی گلی
آقا یا آپ کن یا جواب بده ما هی شرمنده میشیم
میبینیم هی نوشتیم هی نوشتیم هی نوشتیم هی نوسیدیم
خوووووووووووووب حالا...................
آره بابا سرت شلوغه میدونم
به دنبال سقف مشترک؟
یا همون الد هوم؟
نههه بابا
الد هوم چیه
هی پسمله راستی هنوز کوزه سبز اونجاس؟؟؟؟؟؟؟
بچه نری بگیری بخوابی روی زمینها
<چشمک.ک.ک.ک.ک.ک>

پاستیلی شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:45 ب.ظ

سلاااااااام خوبی؟
دارم میترکم
۴ فروردین؟واقعا؟جدا؟
عقد؟
آره؟یا چی؟
بگو
چرا نگفتی؟
هان؟ماماااااااااااااان

ایشالله اینقد خوش بگذرونید کنار هم نفهمید چه خبراس
آی جونننننننننننننننننننننننننن کاش بودم

خوبم.خستم
اما خوبم

روووووووووزت خوش داداشی دوماد آینده
دوووووووووووووووووووووووتاااااااااااااااااااااااااااااااااااا

شهرام شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:27 ب.ظ

فک کنم خیلی گرفتاری داداش ....

خدا کنه خوب و خوش و سلامت باشی ...

جواب نمیدی باز دل نگرانت شدم ....

یه خبری بده ....

یا علی

پاستیلی یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:33 ب.ظ

سلام
یه اتفاق
من حروف فارسی ویندوزم با وبلاگت موجل پیدا کرده.الان از این خرچنگ قورباغه هاس نوشته!
ترسیدم.............

اوکی کامنتینگ باز شه دیگه ملالی نیست
کجای؟؟؟؟؟؟؟؟
خوبی؟سرحال؟بدون استرس؟هان؟هان؟بله؟آره؟

خوبم................روزت خوش
بیخبرم نذار
دووووووووووووووووووهزارتا

شراره مامان بردیا یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:30 ب.ظ

نیم ساعت مونده به شروع بامداد روز ۷ اسفند
هورا فقط بیست و چهار ساعت و نیم مونده تا میلادت داداشی عزیزترین
خودم مفتخرم که قبل تر از همه و بعنوان بزرگترین عضو ثابت اینجا میلادت رو تبریک بگگگگگگمممممممم
۲ فروردین تولد بردیای منه و ۴ فروردین مهمونی داداشی ی ی ی ی ی ی ی ی
هوووووووووووورااااااااااااااااا
نیکول کیدمن و مارلون براندوی تو هم دعوت دارن ضمنا <چشمک.ک.ک.ک>

پاستیلی دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:41 ب.ظ

شمارش معکوس برا مراسم تولد
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

سلاااااااااااااام.خوبی داداشی؟
کجایی؟هان؟خبر نمیدی
دلم تنگه
خدا کنه ۱۲۶ ساله بشی.
روزت خوش
دووووووووتااااااااااااااااااااااا

پ.ن:تولدت پیش پیش مبااااررررررررررککککککککککککککککک

شراره مامان بردیا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:17 ب.ظ

سلام بر داداشی گلی تازه متولد شده
داداشی گلی
شرکت یه موقع های قطع میشم
حالم بد بود امروز ۱۲ از شهرضا مرخصی گرفتم اومدم یه کله تا ۶ خوابیدم
الان یه سر کانکت شدم بگم اینطوریه
اگه فردا منو ندیدی آخه اینگوریاس
چییییییییییییزززززززززززه
گلی
تولدت مبارک شدیدا
میلادت مبارک
ایشالا همیشه تاهمیشه کنار خانواده مهربونت و همسر دوست داشتنیت سالیان سال در پناه پروردگار زنده و سرخوش باشی
ایشالا تولد کوچولوهاتو اینجا تبریک بگم
اگه فردا شد خدمت میرسیم
خیلی ابریک رو از من بپذیر
باشهههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
میسی!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد