MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

فرهنگ فیلمسازان - از ماست که بر ماست

 

آیا کیارستمی و نادری ها مرده اند؟

باید اعتراف کرد که  سینمای جنوب شرقی آسیا حرف هایی برای گفتن دارد ، چین و هنگ کنگ ، کشورهایی هستند که اکنون دارای سینمایی مستقل شده اند ، صاحب سبک و ژانری مخصوص به خود.

یکی از کارگردانهای بزرگ اما جوان این سرزمین ، وانگ کار-وای نام دارد ، سینماگری صاحب سبک و صاحب آثاری بدیع.

 

هنگامی که به یاد کارهای او می افتم و یا فیلمی از او میبینم ، باید اعتراف کنم که حسودی ام میشود ... بگذریم.

 

اما نه باید بگویم ... بقول مادرم که میگوید: بگو تا لال از دنیا نرفته باشی.

 

آری من هم میگویم تا شاید اندکی سبک شوم: تا وقتی که اشک های شوق ما فقط برای حسین رضا زاده میریزند ، سرنوشتی بهتر برای سینمای ایران نمیتوان پیش بینی کرد ، آیا در کشور ما قهرمان ملی فقط کسی است که به مصاف چند صد کیلو آهن سرد میرود؟ آیا کیارستمی و نادری ها مرده اند؟ آری مرده اند تا وقتی که پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران یک فیلم چیپ و بی ارزش است با بازیگرانی که حتی نمیتوانند از روی متن دیالوگ های خود را ادا کنند ... آری مرده اند.

 

همچنان که اشک ها میبارند ، فرشتگان سقوط کرده ، خاکستر های زمان ، چانگ کینگ اکسپرس ، در حال و هوای عشق ، 2046 فیلم هایی هستند که با دیدن آن انسان به یک بلوغ فکری دیگری از سینما میرسد ، باور کنید گزاف نمی گویم.

باور نمیکنید؟ پس از کوئنتین بپرسید.

 

از برادر تارنتینو متشکریم که وانگ کار – وای را کشف کرد و بازاری برای فیلم های او در آمریکا فراهم کرد و راه پیشترفت را برای او هموار کرد.

 

 

 

 

نگاهی به زندگی و کارنامه وانگ کار-وای:

 

- او در اروپا به ژان لوک گدار نسل ام تی وی شناخته میشود ، یک فیلم ساز هنری که در دل سینمای تجاری هنگ کنگ کار می کند و موفق هم هست.

 

- فیلم هایش رمانتیک اند و نفوذ فرهنگ ها و آیین های مختلف را در این آثار میشود مشاهده کرد.

 

- سبک منحصر بفردش با نشانه های دیگری هم شناخته میشود: حرکت آهسته ، نماهای درشت و زاویه های غیر معمول دوربین و حرکت هایتند شده خاص.

 

- متولد 1958 در شانگهای که در 5 سالگی همراه والدینش به هنگ کنگ محاجرت کرد.

 

- تحصیات سینمایی داشت ولی در سال 1988 به شکل غیر منتظره ای با پیشنهاد یک تهیه کنند اولین فیلم خود یعنی همچنان که اشک ها میبارند را ساخت.

 

- در پی فرصت پیش آمده در هنگام ساخت فیلم خاکستر های زمان ، چانگ کینگ اکسپرس(1994) را کارگردانی کرد ، او در طول روز فیلمنامه را می نوشت و شبها فیلم برداری می کرد ، کوئنتین تارنتینو عاشق این فیلم شد و فیلم را به بازارهای آمریکای شمالی معرفی کرد.

 

- با فیلم فرشتگان سقوط کرده(1995) در جشنواره تورنتو به معروفیت رسید و با فیلم شاد در کنار هم جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن گرفت.

 

- او اکنون کارگردانی معروف بود ، او موفقیت های او با ساختن فیلم در حال و هوای عشق(2000) به اوج رسید و راه را برای فیلم بعدیش یعنی 2046 هموار کرد.

 

- پس از آن برای ساخت اپیزدی در فیلم اروس در کنار کارگردانهای معروفی چون میکل آنجلو آنتنیونی و استیون سودربرگ دعوت شد که به عقیده صاحب نظران ، بهترین اپیزود مجموعه اروس ، همان ساخته وانگ کار-وای یعنی اپیزودی بنام دست است.

 

- همسر و پسر 10 ساله اش در نیویورک زندگی میکنند و نام پروژه بعدی او ، بانویی از شانگ های با بازی نیکول کیدمن است.

 

قسمت زندگینامه فیلمساز مربوط میشود به شماره 338 از ماهنامه سینمایی فیلم.

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

نظرات 11 + ارسال نظر
MAX PAYNE جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:43 ق.ظ

دلنوشت:

لعنت به این حس ششم ... حس ششم خودم ... تو زندگیم هرچی ناراحتی کشیدم ، هرچی فشار روحی بهم وارد شده بخاطر همین حس ششم خودمه و البته مقدار زیادی هم همزادپنداری با بقیه.

ناشکری نمیکنم بخدا ، آخه نمیدونید چی میکشم من که
همیشه هرچی به ذهنم خطورمیکنه ، درآینده صورت عمل بخودش میگیره ... شاید جالب باشه ولی اکثر مواقع دردناکه .

مثلا ماهی یکبار میری به دوستی سر بزنی ، بعد از دوسه ماه میبینی اتفاقی افتاده درست شبیه اون چیزی که از لابلای حرف های طرف حس کردی یا اینکه خوابشو دیدی.
و این خیلی بده.

از یک طرف شاید هیجان انگیز باشه ولی در حقیقت داره آدم رو افسرده میکنه و تازه به کسی هم نمیتونی بگی چون بلافاصله به آدم برچسب چشم شوری میزنند.

خدایا ناشکری نمیکنم ولی این نعمتت رو ازم بگیر

MAX PAYNE جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:46 ق.ظ

روز نوشت:

خدا رو شکر
نی نی ما هم به دنیا اومد.
هم خودش سالمه هم مامانش
اسمش رو گذاشتند نیک یار.

خواهری خیلی درد داشت
تاحالا تو این موقعیت کسی رو ندیده بودم
هیچی نمیگفت ولی میدونستم درد داره
گفتم خواهری خوبی؟
لبخند زد و ابرو هاشو انداخت بالا
دستش رو گرفتم و اون یکی دستم رو گذاشتم رو صورتش.

حالا حالش خیلی بهتره
نی نی هم خوبه
میگند یه رسمه که به بچه تازه به دنیا اومده بگند چقدر زشتی تا چشم نخوره.

تو هم که بوری و چشم آبی
دایی تو چرا اینقده زشتی؟

.:.:.:. جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ق.ظ

دعات کردم مثل همیشه

روش فکر کردم
ممنون رک نوشته بودی
خیلی ممنون

پاستیلی جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:33 ب.ظ

آخییییییییییییییی نیک یار خان زشته خاله سهلام

هه بهش بوس برسون اوکی؟آره درد داره...و خواهد داشت.بهتره حالش اما با دوتا بچه عمرا بتونه بشینه به خودش برسه

آخی عروسی و این برنا مه ها هم روش
خسته نباشی دایی

خوبی داداشی؟خوبم من
توضیح میخوای برو خودت بخون.

قشنگ گیلاس خانوم گفته چیا شده...........اما یه تف گنده تو صورت جناب امیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اه
اه

دنیای گندیه...همه چیز به نفع مردا

شرمنده دلم پره...منظورم تو که نیستی

خوبم.بیترم ما هم یه نی نی داریم.....با یه اسم جالب

حالم خوبه.مطمئن...چون بهترم تصمیماتی گرفتم!!!بهلع

خوب تصمیم.................اینه که اول خودم دوم کسی.کاملا مخالف شخصیت تو!میتونی بفهمی؟اگه خودتو دوست داشته باشی با بقیه مهربون تری

توضیح دادنم افتضاست.اما میخوام با خودم با انصاف تر باشم.آدمی زیاده از حد مهربون میشه که فک کنه همه از من بهترن

آره...............بد جنس نمیشم نترس.........اما به خودم باید برسم.من گم شدم...........

اوکی؟یه مدت برم تو وجود شلوغ پلوغ خودم.....ببینم اینجا رو میشه مرتب کرد؟

اگه شد...........سرمو بگیرم بالا بگم....این منم!!!!!

چون نمتونم هنوز با آرامش خودمو تو آینه ببینم.من باید بهتر بشم

میشم

اوکی؟


حال کردی؟نتونستم توضیح بدم.....بدون که قراره بیتر بشم!!!

تو خوبی؟فامیلا از سفر اومدن؟نگفتی

شاد باشی
اوکی؟خودت باید زحمت بکشی...........باور کن

دوتااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پ.ن:شاید خشن نوشتم...........اما حالم خوبه...خوشت نیومد تو آفها ایرادامو بگو

سعی در اصلاح داریم

وحید جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:21 ب.ظ http://sinse7en.blogfa.com

برادر از که نوشتی کاروای سنماگر محبوبم است ، فیلم خاکستر های زمانش دیوانه ام کرده فرم بصری فیلم و نوع روایت آن بی نظیر است به شخصه این فیلم را یکی از بهترین فیلم های دهه 90 می دانم که قدر ناشناخته باقی مانده ، 2046 هم کار بسیار خوبی بود که از دوفرسخی فریاد می زد مرا کاروای ساخته فقط امیدوارم که تن به معامله با هالیوود ندهد . خیلی حال داد .

الهام جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:56 ب.ظ

سلام داداشی جونم
وای بخورم من این عسل خان رو
خوش به حالت که نینی کوچولو داری من دلم پر می زنه واسه بچه .
قدمش مبارک
ایشالله به زودی بعد از دامادی بابا شدن شما
بازم تبریک بهت می گم
هوارتا دوست دارم
مراقب خودت باش
خدانگهدار

پاستیلی شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:25 ب.ظ

سللام باز من
شطوری خوبی داداشی؟

خوبم من.امروز کلیییییییییییییییییییییی کار داشتیم...اما خوب بید

نیکیار چشم آبی زشت خوبه؟(حال کردی؟)

جووووووووووووووون ما هم یه نی نی داریم.......بدک نیست...زشته!!!ههه

اوکی خوبم.................از سفر برگشته فامیل جدید داداشی؟

حال میکنی؟دلم برا گزارشات تنگیده

ببخش اگه دیروز که بعد عمری تو ۲ دونه سوال کردی من بد جواب دادم.اما از گیلاسی چیز زیادی نمدونستم که خوب توضیحات خودش بیتر بود

سوال دوم رو هم که دیدی

دوتااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

اوکی؟۱۰۰٪



حسین شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:17 ب.ظ http://www.cinematik.blogfa.com

سلام احسان جون . قربون معرفتت . کامنتت رو دیدم . دارم سعیم رو میکنم برگردم . نمیدونم نتیجه میده یا نه .
راستی احسان فیلم بابل رو دیدی ؟ فیلم جدید گونزالس . من که دی وی دیش رو خریدم و دیدم . خیلی کیف کردم . واقعا عالی بود . یه فیلم گونزالسی کامل . میدونم ۲۱ گرمش رو دوست داری . حتما این فیلم رو ببین .
مطلبت رو خوندم . کامل کامل کامل باهات موافقم . یادت هست پست من رو درباره سینمای ایران و سیاسی شدنش .
میدونی ایراد ما ایرانیها چیه ؟ همیشه اگه دستی وجود داشته باشه که با انگشت هاش یه جا رو نشون بده ما اصلا نگاه نمیکنیم که کجا رو داره نشون میده . فقط نوک انگشت رو میبینیم . تو همه چی . هم تو سیاست . هم تو سینما . هم تو مذهب . مثل همین ماه محرم . همه میریم سینه میزنیم . گریه میکنیم . اما نمیدونیم انگشت امام حسین داشت کجا رو نشون میداد .
تو سینما هم همینطوره . سینما یه هنره . پس باید با دید هنر بهش نگاه کرد . اینکه تو فیلم هامون دست فلان کس با دست فلان کس برخورد میکنه و فلانی دامن نداره و شلوار داره و ... پس نشونش ندیم همه رو دلسرد میکنه . دیگه شوقی برای جوون ها نمیمونه . همین باعث میشه که کیارستمی و کیارستمی ها ناخواسته بزنند تو جاده خاکی .
احسان جون خیلی خیلی دوست دارم . راستی یه کتاب خریدم . پسا مدرنیسم در بوته نقد . هنوز شروع نکردم بخونمش اما به نظرم کتاب مفیدیه . مجموعه مقاله هست . اگه تونستی بخرش . اگر هم نشد من یه جوری برات میفرستم . مواظب خودت باش . خداحافظ .

.:.:.:. یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:55 ق.ظ

من آدم خوبی نیستم بلکه دارم تظاهر میکنم
همه بهم میکند ژان وال ژان
ولی خودم میدونم که باطنم خورده شیشه داره
همه میگند مادر بزرگم آدم خوب و با خداییه ولی من میگم نه اون فقط یک معتاده
معتاد به کار خوب و نیک
منم از اون ارث بردم ژان وال ژان بودن رو
دست خودم نیست به هرکی میرسم که احتیاج به محبت داشته باشه ، سعی میکنم یکم انرژی مثبت تلقین کنم ، شاید چون خودم در کودکی همیشه کمبود محبت داشتم ، در اوج محبت ولی سرد سرد
شاید چون هرکی ازم مثل خر بارکشی کرد ، بعدش مثل یک کاندوم مصرف شده انداختم یه جایی که جلو چشم نباشم.
ولی این رفتار آدما باعث شد که من سعی کنم که برخلاف اونا باشم واسه همین این رفتار های من ذاتی نیست بلکه اکتسابیه
پس این احتمال رو بده که محبت های من عشق ورزیدن نیست
اما اعتراف میکنم و معتقدم که اون فقط یک ماموریت بود که دست خودم هم نبود ، حقیقت داره ، من انتخاب شده بودم ، پس از من تشکر نکن بلکه یه نیگا به بالا سرت بنداز که همیشه بفکرته ، همیشه
پس اون گاوصندوق همیشه یک کلید داشته
محرم نزدیکه ... وقتشه که درصد انتروپی به صفر یرسه
هرچی سعی کردم که بفهمم چی میگی بازم نفهمیدم ... خودم رو به گیج بازی نزدم ولی نمیدونم منظورت از پته روی آب چیه هیچ ربطی نمیبینم یعنی اصن نفهمیدم چی میگی ببخشین ... شرمنده آی کیو پایین ... میدونی که دروغ نمیگم
عیب تو میدونی چیه
اینه که دل میسوزونی بد رقم
اینه که با اینکه بعدش آشتی پیش میاد ولی جای زخمش هنوز جزجز میکنه.
وصیت آخر:
جزجز یعنی انتروپی و انتروپی لنگر رو شل میکنه
راستی ممنون واسه دلستر و ملحقات ... انجام شد
بوشوگ سرسنگین شده ... هنوز دارند ازش مثل برده های فیلم اسپارتاکوس کار میکشند و اون هم به امید یک لبخند توخالی
دعات میکنم با اینکه ماموریتم تموم شده چون حرمت قربون اشک هام رفتن رو نگه میدارم همیشه ... درست همون وقتی که کسی نبود براش گریه کنم

MAX PAYNE یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:57 ق.ظ

خیلی ببخشید که نتونستم بقیه کامنت هارو جواب بدم
عذرم موجه ... میدونید که

باز هم عفو کنید حتی هزاران بار

مجمع فرهنگ پژوهان شرق جمعه 18 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.ercc.blogfa.com

با سلام
وبلاگ پر محتوایی دارید به وبلاگ ما هم سر بزنید .علاقمند به همکاری با شما هستیم.
http://www.ercc.blogfa.com

سلام

ممنون
حتما
مرسی

وبلاگ شما هم خیلی خوب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد