MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

معرفی فیلمساز - استنلی کوبریک - دکتر استرنج‌لاو (1/2)

استنلی کوبریک از اواخر دهة 1950 در مورد امکان وقوع یک جنگ هسته‌ای به‌شدت نگران بود. در سال 1963 ـ که فیلمِ دکتر استرنج‌لاو را آمادة نمایش داشت ـ مردمِ جهان طعمِ تلخِ جنگ سرد، تجاوز ددمنشانه به ویتنام و ساختنِ دیوارِ جدایی‌سازِ برلین را چشیده بودند، و بحثِ موضوعِ بحرانِ موشک‌های کوبایی در جریان بود. بجث جاری و شایع این سال‌ها این بود که چنین بحرانی تمدن و هستیِ بشریت را منقرض خواهد ساخت.

قبل از آن‌که کوبریک دکتر استرنج‌لاو را بسازد، یکی از دوستانش مطالعة کتابِ «خطر سرخ» نوشتة پیتر جورج را به وی پیشنهاد کرده بود. «خطر سرخ» داستانی واقعی و هیجان‌انگیز بود که کوبریک حقوق آن‌را برای سینما به مبلغ سه هزار و پانصد دلار خریداری کرد.

«خطر سرخ» که نخستین بار در سال 1958 انتشار یافته بود، به ماجراهای یک افسرِ ارتش امریکا می‌پرداخت که بدون اخذ مجوز از مافوق‌هایش بر ضد اتحاد شوروی جنگ اتمی به ‌راه می‌اندازد.

آن‌چه پیتر جورج در کتابش به آن می‌پرداخت ترس از حملة موشکی کوبا و متحد اصلی‌اش اتحاد شوروی به دنیای غرب بود؛ اما آن‌چه کوبریک در فیلمش مورد توجه قرار داد فقط ترس از نابودی جهان و بشریت با بمب‌های اتمی نبود، بلکه مهم‌تر از آن موضوع پذیرش و قبول کردن خشونت مرگبار توسط مردمی بود که توجه نداشتند وقوع جنگ اتمی جهان را به نابودی خواهد کشاند.

اما کوبریک هوشیارتر و جدی‌تر از آن بود که از یک موضوع حساس با جنبه و ابعاد گستردة تراژیک یک فیلم صرفاً کمیک و خنده‌دار خلق کند. آن‌طور که خود او گفته است برای ساختنِ دکتر استرنج‌لاو مایل بود با موضوعی کار کند که خارق‌العاده و غیرمحتمل باشد، و در عین حال امکان داشته باشد به عمق آن راه بیابد، و نه فقط آن‌را واقعی جلوه دهد، بلکه پرداخت‌‌اش از موصوع به‌نحوی باشد که آن‌را در نظر مخاطبان بدیهی جلوه‌گر سازد.

از این لحاظ آن‌طور که پاره‌ای از منتقدان تعبیر و تأویل کرده‌اند دکتر استرنج‌لاو به یک «کابوس کیمک» می‌ماند، که به درگیریِ دیوانه‌وارِ ابرقدرت‌ها و خطرِ نابودیِ بشریت می‌پردازد، و پایانِ حزن‌انگیزِ جهان را تصویر می‌کند.

ادامه دارد.