MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

سینما - حیات یا زایش / مرگ یا جان دادن

 

 

     بعد از یک روز تاخیر٫ بمناسبت سومین سالگرد ایجاد این وبلاگ و چندمین سالگرد تولد نگارنده، مطلبی را در خصوص تولد/مرگ در سینما نوشته­ام که امیدوارم مورد رضایت خوانندگان قرار گیرد.

 

     همه ما بعنوان تماشاگر، شاهد صحنه­های متعددی از مرگ/تولد یک انسان در سینما بوده ایم. در این سالها، سینما صحنه­های متعدد و بیشماری از مرگ/تولد را به خود دیده است. از قبیل مرگهای آنی و لحظه­ای، زجر آور، دلخراش، رضایتمند و شادی­بخش و همینطور تولدهای ناخواسته، زودهنگام، دیرهنگام، مسرور کننده و الی آخر. ولی با دقت بیشتر در این مرگ/تولد ها در سینما، میتوانیم به حقیقت و لایه های عمیق تر آنها پی برد و دسته بندی های متعددی را برایش قائل شد. ولی برای این شناخت می­بایست به چند مطلب مهم توجه داشته که حقیر به­روی دو سه نمونه بارز آن انگشت گذاشته ام.

 

اول، نوع و نگاه و فلسفه­ایکه ما با آن به جهان خیره شده­ایم و نوع و نگاه و فلسفه­ایکه هنرمند(فیلمساز) با آن جهان را بما نشان می­دهد را می بایست ادراک و از همدیگر تمیز دهیم.

دوم،  روشن شویم آنچه بما بعنوان مرگ/تولد در سینما نشان داده می­شود، با جان دادن/زایش متفاوت است و فقط تناسب ربطی دارند نه تناسب معنایی.

سوم، خود مقوله هنر است و قدرتی که در بازتاب حقیقت دارد. این است که ناخواسته باعث خلق حقیقتی عمیق تر از آنچه می­خواهد نشان دهد می­شود. حقیقتی که ممکن است در تضاد با حقیقت اصلی و ابتدایی باشد.

 

     شاید عنوان و پیگیری این موارد برای تماشاگر عامی و عادی لزومی بنظر نرسد ولی برای آنهایی که به دنبال لذت بیشتر و حقیقت روشن تری در سینما هستند دانستن این نکات ضروری بنظر می رسد.

 

ادامه دارد.

نظرات 8 + ارسال نظر
حامد پنج‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:06 ب.ظ http://hasrat1omr.blogsky.com/

سلام مکس پین جون.

یه آپ عجیب دارم!~
جرعت میواد چنین آپی.

خواهش میکنم بخون و نظرت رو بگو حتما حتما.

منتظرتم عزیز.

موفق باشی!

سلام حامد عزیز

حتما میام

مرسی

Ed Wood جمعه 10 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:57 ق.ظ

بسیار عابی
تبریک احسان عزیز...
تقریبا تمام مطالب رو خوندم....
نقد پالپ فیکشن و دکتر استرنج....عالی بودن....
باز هم سر میزنم....

سلام
ممنون لطف دارید

لطف دارید

منتظرم

حامد شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:01 ب.ظ http://hasrat10mr.blogsky.com

خیلی خیلی ممنون.

واقعا حرفای به جا و منطقی زدی.

همش رو خوندم و بهش فکر میکنم.

تشکر.

خواهش
لطف داری

خواهش کاری نکردم

محمود از نگاه شخصی من شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:47 ب.ظ http://cinemamehr.blogfa.com/

سلام ... بعد از ۸ ماه بروز کردم ... وقت کردی یه سری بزن ...

سلام
خوب کاری کردی
حتما

رضا مشتاق یکشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:56 ب.ظ

سلام
با چند روز تاخیر تولد این وب را به شما که دیگه یواش یواش میتونم بگم دوست قدیمی تبریک میگم.

سخن از مرگ و زایش و به تصویر کشیدن اون در سینما هست
یاد یکی از سروده های مولانا افتادم
میفرماید:
از جمادی مردم و نامی شدم
و از نما مردم به حیوان سرزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم، کی زمردن کم شدم

حمله ایی دیگر بمیرم از بشر
تا برارم از ملائک بال و پر

بار دیگر از ملک قربان شوم
آنچه اندر وهم ناید آن شوم

بعید میدونم که مولانا بی دلیل و صرفاً برای به تحریر در آوردن چند بیت شعر دست به چنین تفسیری از مرگ و زایش زده باشه .

مولانا بر خلاف هنر امروزی که در بسیاری از مواقع هنر را صرف برای هنر و شعر را تنها در دایره شعر می بیند. اهل کشف شهود قلبی و عقلی بود.

* * *

حالا که نقل سینما و تصویر هست ، میخواستم اینو بگم که در وانفسای قحطی سریال خوب تلوزیونی .. از حلقه ی سبز خوشم اومده بود.و نگاه قابل توجه و نسبتن جدیدی به مرگ و زندگی داشت ... نمی دونم نگاه میکردی یا نه؟!

* * *

به هر حال من این تفسیر زیبا و معقولانه ی مولانا از مرگ و زایش رو خیلی میپسندم و برای خودم و شما آرزو می کنم که هر روز ما مرگ و تولدی جدید و رو به جلو داشته باشه .

* * *
پیشاپیش فرا رسیدن سال جدید رو تبریک میگم احسان عزیز
...علی ...علی

آقا مخلصیم
لطف دارید شما

شعر رو دارم میخونم و روش کار می کنم تا تو ادامه مطالب ازش استفاده کنم

سریال عرض شود که من اصن تلویزون نگاه نمی کنم
نه وقتش رو دارم و نه هیچی
یعنی موقعی که از سر کار برمی گردم همش تموم شده اگه کانال چهار یه چیزی داشته باشه می بینم

منم به شما تبریک میگم
خیلی لطف داری
اگه وبلاگ جدیدی درست کردی منو خبر کن

علی علی

مرجان سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:07 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

سلام احسانکی :)
چرا من متوجه این پستت نشده بودم ؟ :(
تولد وبلاگت هم مبارک ایشاا... صدسالگیشو جشن بگیری :)

در مورد موضوعه تازه ای حرف زدی که متوجه اش شده بودم ولی نمیدونم چرا تا حالا اصلا راجع بهش با کسی حرفی نزدم !!

از این ۳ تا نکته ای که بهش اشاره کردی ، من خودم به نکته اولی نه فقط در مورد مرگ و زایش بلکه در مورد هر چیز سینمایی ، پی برده بودم ولی دومی و سومی رو نمیدونستم که حالا ممنونم که گفتی :)

من وقتی یه فیلمی میبینم علاوه بر داستانش و بازیگراش ، به چیزای فنیش هم خیلی خوب توجه میکنم اینکه همیشه شیوا خواهرم بهم میگه : بچه بشین فیلمتو نگاه کن لذت ببر چقده خودتو حرص میدی :دی

احسانی بیا به یه بازی دعوتت کردم :) توی ادوارد دست قیچی میتونی بنویسیش :)

سلااام مرجانکی خانونمی
مرسی لطف داری / ایشالا شماهم عمر با عظت ی داشته باشی

آفنر دختر متفکر که کلی فکر کرده
آره اگه همین مقوله اول رو بهش توجه کنیم تو فیلم دیدن و درک معنا خیلی راه گشاست

ایشالا متن رو بزودی کامل می کنم
خوشحالم که بدردت خورد
دلگرم میشم وقتی یه نفر مطالبم بدردش خورده

-------------------------------

باشه چشم حتما
خیلی ممنون

حامد جمعه 17 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:13 ق.ظ http://hasrat10mr.blogsky.com

سلام مکس پین جون.

راستی من بازی مکس پین ۳ رو تا آخرش رفتم.(چه ربطی داشت)

آقای مکس پین من با یه داستان عجیب از صادق هدایت آپ کردم.

خوشحال میشم نظر آدم با فرهنگی مثل شما رو در موردش بدونم.

موفق باشی.

سلام حامد عزیز

خوب کاری کردی :)

میام حتما
خواهش / لطف داری

شراره مامان بردیا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ق.ظ

اینجا از اون جاهاییه که خوشت میاد بخونیش هرچند که من با نقدهای اینجا بیشتر مانوس هستم: http://www.stalker.blogfa.com/
سه سالگیت مبارک داداشی.

لطف داری آبجی خانوم مهربون

مخلصیییم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد