MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

تحلیل فیلم - بازی ... تولدی دوباره ... مرزی بین درمان و گذشته

 

THE GAME

کارگردان : دیوید فینچر ۱۹۹۷

بازیگران: مایکل داگلاس . شان پن . دبورا کارا آنگر

اطلاعات کامل:

http://www.fexon.com/movieinfo.php?mid=453

 

در نقطه اوج فیلم:

مرزی بین عقل و جنون

به هیچ چیز و به هیچ کس اعتقاد و اعتماد ندارد ... حتی خودش

فقط میداند که نفس می کشد ... پس وجود داره.

 

مرزی بین عقل و جنون هم برای نیکلاس ون اورتون  و هم برای تماشاگر این فیلم.

 

 

دیوید فینچر از تو متشکریم که طعم این احساس رو به‌ما چشاندی

واقعا از تو متشکریم برای چشیدن طعم این دیوانگی

مرزی بین درمان و جنون.

 

 

 به بهانه طلوع من

          حضور کن ای مهربان

                      تا قدمهای سبزت

                                 خاطره را ماندگار کند.

ممنون بهم سرزدید ...

امروز هم خودم  و هم وبلاگم یکسال پیر تر میشیم ... من بیست و هفت ساله و وبلاگم یکساله

دوست های خیلی خوب ... خواهر و برادرای واقعا واقعی و ... زندگی جدیدی رو تجربه کردم

این پست ادامه داره ... درمورد فیلم بازی چیزهایی نوشتم فقط تایپش مونده ... وقتی تکمیل شد خبرتون می کنم.

باز هم ممنون که تشریف آوردید.

وقتی یکی رو خیلی دوست دارم بهش میگم: مرسی که اینقدر خوبی.

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

 


 

پارت تو:

منزل نو مبارک

آقا رسول رفتی بلاخره

رفتی پیش عشقت

خوب کاری کردی

چقدر زجر کشیدی

چقدر حرف زور و مفت شنیدی

چقدر واسه یه ژ۳ منت اینا اونو کشیدی

چقدر واسه یه تانک اوراقه دم اینا اونو دیدی

چقدر زجر کشیدی تو

ولی رفتی

وداع در اوج

خوشحالم آخرین کارت بهترین کارت بود

مرگ با عظت که میگند همینه

آقبت بخیری که میگند همینه

بلاخره رفتی پیشش

حسن شوکت پور خوبه؟

الان پهلوشی؟

جات روبراست؟

 

خدا رو شکر

حالا یکم بخواب و استراحت کن

راحت شدی از دست اونایی که تو این سالها جلو پات سنگ مینداختند

 

بخواب

آرووووووووووووووووووووووووووم

 

مرگ نابهنگام کارگردان بنام و صاحب سبک سینمای ایران ... رسول ملاقلی پور را به جامعه سینما دوست تسلیت عرض می کنم.

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

نظرات 72 + ارسال نظر
MAX PAYNE شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:31 ق.ظ

ترنجبین بانو:
سلام
خدا رو شکر بخیر گذشت
لطف کردی کامنت گداشتی

الهام خانومی:
سلام
حتما دعات می کنیم ... حتما ... خیلی
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
لطف کردی کامنت گداشتی

شراره جون:
بردواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ... ناز بشی
خدا بیامرزه ... بسم الله الرحمن الرحیم ... الرحمن رحیم ...
ره من الله یقرا فاتحه ما صلوات.
بخدا نفهمیدم مزحک کودومه که نوشتی ... راستیه؟ ... و سطیه؟ یا چپیه؟ ... لطفا صحیحش رو بگو عزیز
مرسی کامنت گذاشتی

آل نوشت:
امشب اگه خدا بخواد برم زود بخوابم
واسه همین کوتاه جواب دادم چون خوابم میومد
مرسی از همتون
سر شبه
آره سر شبه اونم سر شب لااااااااتون (بروبچز خفن بی ادب)

پاستیلی شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ب.ظ

سلام
خوبی؟آخی ۳ صبح داشتی زود میخوابیدی؟؟؟
حالا خداکنه خواااااااااااااااابیده باشی اساسی
خوبی؟خوش/
سرحال؟
آآآآآآآاروم؟

آره بخیر گذشت...میفهمی
وای آبجی پاستیلی عجبب ماهی درست کرده بود!بابا جنبه!!!!!!!!ههه
خوبببببببببببب
روزت خوش

دووووووووووووووووووووووووتااااااااااااااااااااااا

پ.ن:ایشالله زوود ۵ فروردین میرسه
بی طاقت نباش دی:

سلام خواهری فراری خودم
خوبم ... :)
آره خیالت تخت
مرسی که بفکرمی
آرووووووووم

راستی فیلم عروس فراری رو دیدی؟ جولیا رابرتس و ریچارد گی یر(کاکشی منم موهام مثه ریچارد بود و همونطوری بود تیپم)

:)
:)
به به ... تو خودت ماااااااااااااااااااااااااهی :)
خوب ب ب ب

روز تو هم خوش

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

پ.ن:کاکشی ... میسی
/ی:
(:

شراره مامان بردیا شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:59 ب.ظ

سلام بر مکسی
اوا خاک عالم به سرم
داداشی مرسی از فاتحه این چیه فقط؟ هان؟
اینو میگم:ره من الله یقرا فاتحه ما صلوات
پسرم-عمرم-گلم این درسته:
رحم الله یقرا فاتحه مع الصلواه
یعنی خداونده رحم و مرحمت عطا کنه به کسی ......الی آخر
ای خداااااااااااا منو بکش از دست غلط غولوط راحت بشم
نه نه الکی گفتم منو نکش
بقول خودمون <چشمک.ک.ک.ک.ک.ک.ک> نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ه ه ه ه ه ه
خیلاصه
درستیه دست راستیه.
الهامی الانا دیگه امتحاناتش تموم شده یحتمل
لابد حکما بهشون کیک با آبمیوه دادن شایدم یه بیسکویت
ههههههههه

سلام بر خیار شرور :)
نخیرم آجی خودم

قابل نداشت
بابا این چه طرز رفتار با کودکه آخه
همینجوری با من برخورد کردند که از درس و مشق فراری شدم
۱. خدا بگم چیکارت نکنه خانوم زکایی (معلم کلاس اول: بچه ها ببینید این تحویلیان ب هاشو چجوری نوسیده ... بچه ها هه هه هه(کوفت) ... معلم بدی نبود ولی فقط آدم رو تحقیر می کرد)
۲. خدا بگم چیکارت نکنه خانوم وفایی (معلم کلاس دوم: گفت تو هنوز فرق زاگرس با کوه صفه در خونتون رو نمی فهمی؟ ... خوشگل بود اون موقع موهاشو مش دورنگ می کرد ... عینک داشت ... عصبی بود ... اسم شوهرش مسعود بود ... شوهرش عاشق قرمه سبزی بود ... دو دفتر که میرفتم گچ بیارم صداشو میشنیدم که با خانوم بهداشت تعریف می کرد ... دلم میخواست بوسش کنم ... بچه بودیم پاک بودیم بوسمون بی غرض بود ولی خوب نشد)
۳. خدا بگم چیکارت نکنه خانوم مختاری ( معلم کلاس سوم: چاق بود ... اولین تنبیه بدنی رو از اون شدم ... مداد لای انگشتا میزاشت و فشار میداد ... کفش اسپرت صورتی می پوشید و بافتنی می می بافید سر کلاس)
۴. خدا بگم چیکارت نکنه آقای مظلوم ( معلم کلاس چهارم و پنجم ... کچل بود ... هی هی :) ... طاس تاس(کچل ... نمیدونم با کودوم ت ط) ... دهنش بو میداد ... تقلب می رسوند ... بد نبود ... اول با هیبت وارد کلاس می شد بعد کم کم خودشو ول می کرد ... گچ تو سرش می زدیم

توف به دبستان ...
جیش تو ناودون های راهنمایی ...
دبیرستان موجلی نبود آزاد بودیم ... از اینش خوشم اومد که بهمون شخصیت می دادند و موهامونو گیر نمیدادند کوتاه کنیم.
کلا ... به دوران تحصیل.

خدا نکنه

چپشک ک.ک.ک.ک

دست راست یعنی مضحک ... هورااااااااا یه لغت دیگه به بانک اطلاعاتی دیکشنری بابیلون اظافه شد.

کاکشی خوب شده باشه امتحانش

بیسکوییت ... دقت کردی اونایی که تست هاشونو بلد نیستند بزنند وقت زیاد میارند و همون اول کار بیسکوییت رو باز می کنند ... چه صدایی میده ... بی خیاااااااال ... آخر تنبل

مرسی




پ.ن:
باور نمیکنی به خودم گفتم خاک تو سرت ... تو چرا املات اینگده افتضاحه؟ ... اما کلا خیلی باحال نوشته بودم ها ... خودمونیم.
از این مزخرفات زیاد میگم و می نویسم.
امشب داشت کانال ۳ فوتبال جام ایتالیا میداد ... آ.ث.میلان و کی‌یه‌بو ... من فوتبال دیدن دوست ندارم عصبی میشم ... بازیم هم خوب نیست ولی برو بچس میگند اسی بعضی وقت ها پاس های عمقی ملسی میده ... خلاسه کاری نداریم ... منم شروع کردم به چرت و پرت گفتن ... مزدک میرزایی گذارش میداد گفت حالا فیلیپو اینزاگی پاس میده به ایتالیانو ... منم چرت و پرتم شروع شد ... گفتم کی میدونه فامیل ایتالیانو مثه چه فامیلیه تو ایران؟ ... همه سراشونو به نشانه عدم اطلاعات تکون دادند ... گفتم دقت کنید خیلی سادست ... ببینید ا ی ت ا ل ی ا ن و ایتالیانو مثل فامیل ایران‌نژاد خودمونه ... چشای همه داشت در میومد از این مزخرفی که گفته بودم ... یکی پارازیت انداخت گفت این اسم کوچیکشه ... منم از رو نرفتم گفتم حالا کی می دونه این اسم کوچیکشه یا فامیلش؟ ... بازم همه مات و مبهوت ... گفتم اه چرا دقت نمیکنید معلومه ... عزیزم ببین توی فارسی اسم ایران اسمیه که به خانوم ها اتلاق میشه مثل ایران خانوم ... در نتیجه ریشه کلمه ایران از مونث گرفته شده ولی دقت کنید این بابا که فوتبال بازی می کنه یه مرده مذکره در نتیجه ایتالیانو اسم مذکره و اسم مذکر فقط ماله فامیله ...

سکوتی سرد در رگهای من موج می زد




پ.ن۲:
کی می دونه کی‌یه‌بو چه معنی میده؟
این دیگه مزخرف نیست بخدا
اطلاعات مقتنمیه
کی می دونه
راهنمایی میکنم
آرم روی پیرهن تیم کی‌یه‌بو یدونه الاق پرندست
ترنجبین فوتبالی تو میدونی؟
شهرام داداشی؟
آجی؟

پ.ن۳:
همین الان مغزم جرقه زد که چرا از زن چاق و زنی که دستاشو اپی لیدی نکرده بدم میاد ... جواب سادست ... خانوم مختاری ...

پ.ن۵:
ساعت ۵:۱۹ آ ام
اینسامنیا
پ.ن۴ کو؟

پ.ن۶:
از گذشته بدم میاد

شهرام شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:52 ب.ظ

سلام داداش

خسته نباشی

اومدم تشکر کنم بابت اون لطفی که انجام داده بودی ...اخر سلیقه ای ....خیلی ذوق کرده بود .....دستت طلا داداش

ما که ازاین هنرا نداریم .....اما داداش که داریم !!

یا علی ..

سلام داداش

خسته بودم ... ساعت: پنج و خورده ای ... ولی با کامنت تو خستگیم رفع شد ...

خجالت ... :) ... پیشونیم عرق کرد ... هرچند از تعریف خیلی خوشم میاد ولی همینکه درکم می کنی برام یه دنیا ارزش داره.
ذوقش ماله تاثیر روح و برکت و صداقت و احساس شما بود.
... بابا شرمندم نکن.

ارادت دارم به توان ان

یاعلی ...

شراره مامان بردیا:)) :)) یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:36 ب.ظ

دارم میمیرم از دستت از خنده داداشی
:))
:))
اینا رو هم زورکی دارم مینوسم
بابیلون
:))))))))))))))))))))))
کی یه بو!!!!!!!!!!! الاق/غ پرنده=یابو!!!!!!
کی یه بو=یابو
کی به کیه یابو
؛))))))))))))))))))))))
به یه ترکه میگن اسمت چیه
میگه پاور گاد نیو دی
میگن فارسیش چی میشه؟
میگه قدرت الله نوروز
:))))))))))))))))))))))))))
به خدا هردوتامون تخته هامون کم و بیش کمه
مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مغتنمه داداشی یا مقتنمه بالاخره؟
مختاری
چاق
اپی لیدی
پسسسسسسسسسسسسر
:)))))))))))))))))))))
فعلا تا یه دور برم زیر میز:))))))))

پاستیلی یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:07 ب.ظ

سلااااااااااااام داداشی
خوبی؟خوشی؟
کجایی ؟خوبم

مااااااااهی شدم من؟ههه فهمیدم چی میگی
اما عجب ماهی بود!!!
چیکارا میکنی؟اون وقت که تااااااااااااااااااازه اولش بود
حالا رسیده به وسطاش؟
آره؟شلوغ پلوغ؟شیرینی پزون؟
وووووووووووووووووووووی کا ش بودم

موجلی نیست
تو ذهنم هر روز یه سر به مامانی میزنم ببینم برا مجلس چیکارا داره
یه کمکی چیزی اگه خواست
آره دیگه.یه داداش که بیشتر ندارم

وای نگو اینجا کلی عروسی از سال نو
لبااااااااااااااااااس
نههههههههههههههههههههههه

افتتاحیه المپیک


شبت خوش
دووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

پ.ن:وب شهرام اصلا باز نمیشه
کممممممممممممممممممک

پاستیلی یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:55 ب.ظ

سلام باز من

خوبی؟
وای مردم که از خنده
کیه وو یعنی چی؟خر عاشق؟(نیش)

وای از معلمات گفتی
من تو ۵ سال مدرسه فقط یک معلم که فامیل مون هم بود کمی رو دوست نداشتم!
سال سوم
بقیه رو خیلی دوست داشتم
وای این تنبیه مداد لای انگشت وحشتناک تو روحیه اثر داره
معلمی داشتم ترکه رو تو برف خیس میکرد میگفت اثرش بیشتره!بعد میزد
آی میزد

اون خانوم مختاری هم تاثیر منفی تو ذهنت گذاشته آخی.............

شب خوش

پ.ن:گذشته خیلی لحظاتش هست که یادآوریش بی حسی میاره برام
پ.ن:۲ شاد باشی
کیه وو یعنی چه؟

MAX PAYNE دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:09 ق.ظ

سلام
دیر وقته
بهدا جواب میدم
آخر کی‌یه‌بو درسته یا کی‌یه‌وو ؟

اینا(همون کی‌یه‌بو‌ اینا) توی دسته ۳ بودند
اسمشون کی‌یه‌بو نبود ... یچیز دیگه بود
خوب؟
بهدش تلاش میکردند که بتونند بیاند بالا و خودشونو برسونند به لیگ برتر ایتالیا
خوب؟
خوب تیم ضعیفی بودند ولی با اراده
خوب؟
منتقد ها هی مسخرشون می کردند که اگه اینا بتونند بیاند بالا و برسند دسته یک الاق های روی زمین هم در نتیجه بال در میارند و میتونند پرواز کنند
خوب؟
بهدش اینا با تلاش و ممارست یکی یکی پله های موفقیت رو پشت سر گذاشتند و اومدند بالا
بهدش واسه اینکه پوز منتقد هارو بزنند اسم تیمشون رو به کی‌یه‌بو تغیر داداند و آرمشون رو هم یه الاغ پرنده انتخاب کردند.

ببخشید خوابم میاد نمیتونم ادامه بدم.



داستانهای دنباله داره فهیمه رحیمی ادامه دارد
عناوین ترجمه شده از این نوسیننده :) که بزودی منتشر میشود:

۱. حادثه رانندگی واسه داداشی در بزرگراه (نگران نباشد نه صدمه جانی نه مالی رخ داد ولی انغریب نزدیک بود داداشی و خواهری و مامانی و نیکی ها فوت بشند)

۲. آشتی کنون داداشی با مامانی بعد از ۲۴ ساعت(اشک های مامانی رو صورت داداشی و بالعکس)

و ...
صدها عناوین دیگر
منتظر ما باشید
نشر وزغ دیوانه(کریزی فراگ سابق)

یه وبلاگ دیگه میخوام درست کنم بنام جیمبو JIMBOO یا ادوارد دست قیچی EdwardScisorhands

مرددم
میخوام توش داستان دنباله دار بنوسم
یچیزایی تو مایه گیلاس خانومی یا غیره ... کلا غیر سیمنمایی
حالا

احتیاج به حول دارم
حالا
شایدم بی خیال شم
حالا
شاید صب که بیدارشم نظرم عوض شه

به نظرات و پیشنهادات شما نیازمندم
ارادتمند:
Edward
Scisorhands

شراره مامان بردیا دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ق.ظ

آشتی کنون؟
نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
ای بابا
واااااااااااااااااای حادثه
نیکی ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عنقریب درسته ها...............
ای داد بیداد ای داد بیداد
صدقه یادت نره داداشی
دانی
نوسیننده:)))))))))))))))))
نشر وزغ دیوانه:)))))))))))))))))))
الاغ پرنده اینا-گرفتم کل مطلبو
ای بابا
در شگفتم برای حادثه
خبر بده

خوبم ... خیالت تخت
نگفتی وبلاگ ادوارد دست قیچی رو راه بندازم یا نه
کامل میگم
مرسی

پاستیلی دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ب.ظ

داداشیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
کجایی؟چی داری میگی؟
خوبی؟سلامتی؟آره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۵ صبح نشستی پشت کامی چی بهم میبافی؟
کشتی منو
تصادف؟قهر؟آشتی؟انغریب؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا
حالا خوبه یه نفصه جمله گفتی طوریتون نشده
مفصل باید فهیمه جان گزارش بده
اوکی؟
داستان؟جالبه

خوبی؟هان؟هان؟اصن مگه خوابیدی که میگی صبح که بیدار شم!

اوکی.........زود خبر بده از خودت
دوووووووووووووووووووووووووووووتا

خوبم ... خیالت تخت
نگفتی وبلاگ ادوارد دست قیچی رو راه بندازم یا نه
کامل میگم
مرسی

گیلاسی سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:07 ق.ظ

سلام
امدم تشکر کنم بابت اون دو تا عکس...خیلی خوشگل بودنو واقعا از ته دلم شاد شدم... تو خیلی هنرمندی... کار تو بود درسته ؟ من ممنونم .. هم از تو هم از شهرام ... تو طبع اسفند ماهیت رو نشون دادی.. کاش من هم مث تو هنر داشتم ... من از خصلت اسفندی فقط نوشتنش روبلدم ونقاشی کشیدن.... خطم بده !!
بازم ممنونم....
چرا دیگه نمیای سمت من !! قبلا با معرفت بودی..زن گرفتی بی خیال من شدی !! خانومت خوبه.... تو چرادرک نمیکنی من فضولم !! (نیش)
قربونت

سلااااااااااااااااام گیلاس خانومی

دیگه؟
دیگه؟
دیگه؟
همین فقط میخواستی خجالتم بدی و همه بفهمند
لطف داری
کاری نکردم
خوشحالم تونستم حسم رو با این وسایل دیجیتالی انتقال بدم
اگه شهرام موافقت نمیکرد منم سرد می شدم ... پس اگه تشکری هم هست باید از اون تشکر کنی.
کاری نکردم

قربونت
نه بی معرفت نیستم
یکم مراعات شمارو کردم چون میدونم بعضی وقتا رو اعصاب آدما راه میرم ... اینه که گفتم یه وخ اذیتت نکنم
کامنت نمیزاشتم ولی سر میزدم و میخوندم و پیگیر بودم
خواهش
لطف داری
خانوم همسر هم خوبه ... ممنون

میام پیشت عزیز
ممنون اومدی

پاستیلی سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام
کجایی تو آخه؟خدا
بعدا میگی؟عروس خانوم ناااااز نکن تو
هه
شوخی بود
آخه خبر نمیدی؟
یه سوال.........به خانوم گل چطوری گفتی؟
همینجوری اگه گفته باشی سکته هه رو رد کرده
خدایا چرا مردا تو کار توضیح نیستن؟؟؟؟؟؟؟؟
کلی میگما...منظورم تو نیستی

اوکی خدا کنه خوب باشی
خوبم
سرم شلوووووووغ
شاید کمتر سر بزنم
اما

حتمااااا ادوارد رو راه بنداز!چی گفتم
ههه
خوب فهمیدی دیگه

به فهیمه جان هم بگو یک کم مفصلتر کتاب بنویسه
اوکی؟
رووووووووز خوش
دووووووووووووووووووتااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

سییییییییییییییلام کا (بقول آبادانی ها)

هیچی همینجام ... زیر سایتون

ما مردا تو کار توضیح نیستیم؟
بیا اینم توضیح:
امروز ماشینو برده بودم کار واش ... بهدش خیلی دیرم شده بود
حاجی چپ و راست زنگ میزد کجایی
داشتم با سرعت می رفتم
یه پارس سفید یه مرتبه پشت چراغ قرمز وایساد
منم پامو تا زانو کردم تو ترمز ولی اثری نداشت
بوم (((((((()))))))))
هیچی اومدم پایین دیدم یه پارس سفید صفر با رینگ اسپرت
سپرش رو داغون کردم
آقاهه اومد پایین ... جنتل من
دیدم چیزی نگفت ... گفت آقا چرا اینقدر سرعت
گفتم شما زدی رو ترمز ... ترمز های سمند رو هم که میدونی باگ داره
دیدم طرف آدم حسابیه و داد بیداد نکرد
منم وجدانم درد گرفته بود که زدم ماشین صفرش رو گند زدم
گفتم آقا نمیخواد منتظر پلیس بشی ... کوروکی و بیمه هم نمیخواد
بیمه دارم ولی بیا پیولشو بهت میدم
رفتیم در خونه
زنگ زدیم ایران خودرو گفت سپرش ۱۳۰ تومان
رنگ هم میخواد
کلا حدود ۱۵۰~۱۶۰ تومان لاکار می شدیم
۱۰۰ چوب بهش دادم گفتم باقیشو بیا بگیر
ظهری که بر میگشتم دیدم تو صف نون وایی وایساده
فهمیدم تو محله خودمونه
گفتم چیکار کردی
گفت همینو درستش میکنم ... دیگه پول نمیخواد بدی
نشر وزغ دیوانه(کریزی فراگ سابق)

:)))

ببخشید
:))
منبیشترمنبیشترمنبیشتر





نه وایسا نرو
همین الان که داشتم می تایپیدم
یه سرویس مرغی ژاپنی قدیمی از رو میز افتاد پایین
فدای سر مهری جون

امروز رو شانسیم
طوری نیست قضابلاست
فدای سرت

حالا خوبه ماشینم طوری نشد وگرنه تصور کن ماشین بی سپر گل زده با نونایم لایدی
:)))

روز خوش

پاستیلی برا فهیمه جان چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ب.ظ

پاستیلی چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ب.ظ

کمممممممممممممممممک
سلام
خوبی؟دیدی هی کامنت خالی دادم؟آره دیگه
خوبی؟خوشی؟اخه ادمی که به این قشنگی مینویسه چرا داستان نمینویسه؟جالب توضیح دادی
معلوم نشر پر فروشی میشه(چشمک)همین کریزی فراگ رو میگم

ههه
خوبم..............خستم
اینگده شب عیدی در دیوار شستم
اما چههههههههههه حالی میده بعدش که همه جا تمیییییزه

رووووووووزت خوش
دوووووووووووتااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پ.ن:ماشین گلزده
دست در دست
میهن خویش را کنیم آباد
دی:

پاستیلی چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:56 ب.ظ

سهلام
خوبی/
باز من
کجایی؟مشغول؟

خوبم..خسته نیستم..فهمیدیم بسی سرما میل نمودیم!!!
اشکال نداره
خوب میشه

راستی
نتیجه گیری اخلاقی امروز:(به درد نشر کریزی فراگ میخوره)

این است که:من در شرایط بحرانی...اگه مربوط به شخص خودم نباشه خوب عمل میکنم
بعنی حضور ذهن دارم.مدیریت بحران!!

خوب اینم یه صفته دیگه


خوبی؟میگی تصادف بی خرج بود
پس ۱۰۰ چوب هیچی دیگه/حالا شکر خدا خیلییییییییییییییییی بخیر گذشته
میتونست ۱۰۰ برابر بشه

اوکی
رووووز و شبت خوش

پ.ن:اتفاقی نیوفتاده
خیالت تخت


دووووووووووووووووووووووهزارتا

سیاوش چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:42 ب.ظ http://siahterminator.blogfa.com

Salam doste gerami man as mataleb veblage shoma khosham amadeh va vagean lezat bordam
Onhaii ke khodeshon matlab minevisand midonan ke game avari matlab cheghadr sakhteh
agar maiel hastid tabadol link konim
montaser gavab shoma hastam
movafagh bashid
lotfan adres veblagetan ra darg konid

www.Siahterminator.blogfa.com

siavash.gh

MAX PAYNE پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:25 ق.ظ

خوبم
فقط سرم خیلی شلوغه
خیلی

مجله این ماه رو هنوز ورق هم نزدم

پاستیلی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ب.ظ

سلااااااام داداشی گله
سرت شلوغه؟خوب آره تعطیلی عید برا همین میچسبه
بسکه ادم قبلش فعالیت کرده
اوووووووووف

ما در حال سرما خوردگی هم خانه تکانی مینماییم تا مشتی بر دهان.........کی؟زده باشیم
کلا

بهلع
دیگه چطورایی؟یکی اصن بگه ببینم
چرا وب شهرام کلاااااااااا برا من ارور میده؟
دارم دق مینمایم
چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خلاصه
روووووووز خوش
سرما نخورید پلیز

دووووووووووووووووووووتااااااااااااااااااااااااااااااااا

پ.ن:از ادوارد چه خبر؟

سیاوش پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:20 ب.ظ http://siahterminator.blogfa.com


Salam doste gerami veblage shoma be peivandhai man esafe shodeh

movafagh bashed

www.Siahterminator.blogfa.com


siavash.gh

شراره مامان بردیا پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:43 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااام
پنجشنبه عصره
مریضضضضضضضضضضضم
4 روز قبل رفتم دکی گفتم میشه پنیسیلین بدی من اینطوری خوب میشم
آمار زندگانی تحصیلاتی شاغلاتی مارو گرفت خوب شکر خدا دارم با یه آدم تحصیلکرده حرف میزنم
هیچی
دیشب داشتم میرفتم خونه مامی
رسیدم به داروخونه
دیدم به به بغلش یه ساختمون پزشکانه
دوتا پله یکی رفتم بالا
دیدم آق دکتری هستش
معاینات کرد گفت التهاب+فارنژیت داری
گفتم همکار خانوم فرمودن خیانت نمیکنن پنی سی لین بدن
گفت اتفاقا نهایت خیانت رو کرده
دو تا پنی یه میلیون و دویست با دوتا دگزا داد
یه پنی و دگزا رو دیشب زد یکیشو امروز مامی برام زد
نمیدونم مامی آمپولم یزنه چرا هرهر دچار خنده میشم عضلاتم سفت میشه دردم میگیره
ولی باحاله
مامانم خانوم دکتره دیگه
ههههه بههههههله
دیگه اینکه
میترسید بهم شوک وارد بشه
داشت میگفت شاهین تو شاهد باش بعدا شوک بهش داد نیاد طلبکاری بکنه
گفتم مامان جون شوک پنی سی لین وداع با دنیاست
بعدی در کار نیست
نمیخوام بردوآ مریض بشه
از دیشب هی میخواد بیاد بغلم
منم بغلش نمیکنم
آآآآآآآآآآآآآآیِ مماخم
آی گلوم
اوه مامی گفت تو اینترنتی؟
گفتم آره
گفت
چند ساعته؟
گفتم نیم ساعت
راستشو گفتم خوب
من رفتم
آره ادوارد قشنگه
ولی جیمبو رو راه بنداز
توی جیمبو مردمی تر و صمیمی تر میشه نوشت بخاطر اسمش
دلت میاد ادوارد دست قیچی ر. راه بندازی
تازه با کاراکتر محبوبی که ازش توی ذهنم هست
من بیام اونجا چرت بنویسم؟
نههههههههههههههههههههههههه
به جودی مسیج زدم که بابا هفته دیگه من و یه خر دیگه ممیز داخلی واحد بازرگانی هستیم و خانمهای فلان و بیسان ممیز واحد من هستن
منم بهشون گفتم خودم بهتون سوالات چک لیست ایزو رو میدم
آخه من نمره ایزو 5 از 5 شدم و میزان درگیری من بیش از همه در ایزو هست
چون توی واحر خودم خیلی خوب ایزو رو انجام دادم شهرضا گفته که این خیلی حواسش جمعه بره بازرگانی رو ایزو بکنه
خلاصه
جودی جواب داد کاش میمردم و اینو نمیفهمیدم که شماها آبروی ایزو رو ببرین
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
رسول ملاقلی پور دوباره جامعه هنری رو داغدار کرد روح و روانش شاد
اربعین حسینی پیشاپیش تسلیت باد
حادثه به خیر گذشت
همه میخکیی ها با مرامن!!!!!!!!!!!!!!!
چشمک.ک.ک.ک.ک.ک.ک.ک.ک.ک

MAX PAYNE شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:53 ق.ظ

شراره جون:
الهییییییییییییییییییییییییییی
خواهریای من که همشون مریض شدند
الهی
بقول خانوم همسر کی خوب میشید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ترنجبین بانو:
فچ کنم باید ویندوزت رو بیاری پایین
قبلش برو تو منوی توولز
بهدش اینترنت آپشن
بهدش دکمه های دلت کوکی و دلت فایلز رو بچلون
بهدش ریست کن
بهدش اگه خوف نشد باس ویندوز رو بقول گیلاس خانومی به لقاالله بپیوندوندی

پاستیلی شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:06 ب.ظ

سلام علیکم داداشی
خوبی؟کجایی؟آخییییییییییییییییییش
بالاخره بلاگ سکای باز فرمودن

به لقا الله نپیوستیم هنوز
خوبی؟چه خبراس؟
خوبم مهمون دارم
باید برم

فقط یه چیز

داداشی
آپ نمیکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اربعین حسینی رو تسلیت میگم

دوووووووووووووتاااااااااااااااااااااااااااا

سلام خواهری

مثل همیشه منتظر بودم تو بگی

من هم

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد