MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

تحلیل فیلم - بازی ... تولدی دوباره ... مرزی بین درمان و گذشته

 

THE GAME

کارگردان : دیوید فینچر ۱۹۹۷

بازیگران: مایکل داگلاس . شان پن . دبورا کارا آنگر

اطلاعات کامل:

http://www.fexon.com/movieinfo.php?mid=453

 

در نقطه اوج فیلم:

مرزی بین عقل و جنون

به هیچ چیز و به هیچ کس اعتقاد و اعتماد ندارد ... حتی خودش

فقط میداند که نفس می کشد ... پس وجود داره.

 

مرزی بین عقل و جنون هم برای نیکلاس ون اورتون  و هم برای تماشاگر این فیلم.

 

 

دیوید فینچر از تو متشکریم که طعم این احساس رو به‌ما چشاندی

واقعا از تو متشکریم برای چشیدن طعم این دیوانگی

مرزی بین درمان و جنون.

 

 

 به بهانه طلوع من

          حضور کن ای مهربان

                      تا قدمهای سبزت

                                 خاطره را ماندگار کند.

ممنون بهم سرزدید ...

امروز هم خودم  و هم وبلاگم یکسال پیر تر میشیم ... من بیست و هفت ساله و وبلاگم یکساله

دوست های خیلی خوب ... خواهر و برادرای واقعا واقعی و ... زندگی جدیدی رو تجربه کردم

این پست ادامه داره ... درمورد فیلم بازی چیزهایی نوشتم فقط تایپش مونده ... وقتی تکمیل شد خبرتون می کنم.

باز هم ممنون که تشریف آوردید.

وقتی یکی رو خیلی دوست دارم بهش میگم: مرسی که اینقدر خوبی.

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

 


 

پارت تو:

منزل نو مبارک

آقا رسول رفتی بلاخره

رفتی پیش عشقت

خوب کاری کردی

چقدر زجر کشیدی

چقدر حرف زور و مفت شنیدی

چقدر واسه یه ژ۳ منت اینا اونو کشیدی

چقدر واسه یه تانک اوراقه دم اینا اونو دیدی

چقدر زجر کشیدی تو

ولی رفتی

وداع در اوج

خوشحالم آخرین کارت بهترین کارت بود

مرگ با عظت که میگند همینه

آقبت بخیری که میگند همینه

بلاخره رفتی پیشش

حسن شوکت پور خوبه؟

الان پهلوشی؟

جات روبراست؟

 

خدا رو شکر

حالا یکم بخواب و استراحت کن

راحت شدی از دست اونایی که تو این سالها جلو پات سنگ مینداختند

 

بخواب

آرووووووووووووووووووووووووووم

 

مرگ نابهنگام کارگردان بنام و صاحب سبک سینمای ایران ... رسول ملاقلی پور را به جامعه سینما دوست تسلیت عرض می کنم.

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

نظرات 72 + ارسال نظر
گیلاسی سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:00 ق.ظ

چرا فک میکردم من بزرگترم !!! شاید به خاطر لحن مخاطب قرار دادنت بود !! به من مث یه بزرگتر احترام میگذاشتی ! ولی من دو روز کوچکترم !!
بیست و هفت سالگیت مبارک ! چه حسی داری ؟ خوبه ! حس میکنم دیگه پیر شدم ... بیست و هفت رو دوس ندارم پیش خودت بمونه !
من نمیتونم جمله های خوشگل بگم ... استعدادممارد زاد کوره ولی یه بغل گل رز سزخ دارم که می خوام بدمش به تو .... تولدت مبارک !

بی نهایت ممنون و خوشحالم کردی

میدونستم ولی بزرگی به عقل و تجربست
همیشه بزرگ مایی

لطف کردی اومدی ... ممنونم

شراره مامان بردیا-تبریک اول سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:03 ق.ظ

سللللللللللللللاااااااااااااااااااااااااااااالالالالالالالالالالالالالالالالام م م م م م م م م م م م م م م م م م
هو.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.و.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا.ا

امروز به مناسبت ۲۷ ساله شدن داداشی من میخوام ۲۷ تا کامنت بذارم. اگه بشه. نگین چه لوسم.چون لوس نیستم خییییییییییییییییلی لوسم.
*********************
ببین چقدره چقدره چقدر من خوش شانسم که اینترنتم درست شد
میسی گلی
پاکیدمش
کلی ذوق کردم

*********************
تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبـــــــــــــــــــــارک تولــــــــــــــــــــدت مبارک
بیا شمعها رو فوت کن
تا صد سال زنده باشی
بیا شمعها رو فوت کن
تا صدسال زنده باشی
***********************
آدم زبونش بند میاد نمیدونه چی بگه
حالا خوبه از دو هفته پیش همممممه میدونیم
**************************
یه عالمه تبریک تبریک تبریک تبریک برای امروز که یه روز پاک و قشنگ و مقدسه و یه پسمل کوشولو توی پایتخت فرهنگ و تمدن ایران حتی میشه گفت جهان توی یه خونواده خیلی خیلی خوب به دنیا میاد و میشه داداش کوشولوی یه عاااااااااااااااااااااالمه خواهری (همش چهارتا!!!!!!!!!!!!)

***********************
خودم گفتم کادوی مجازی دوست نداری
ولی فکر کن من بهت کتاب تکنوپلی رو هدیه دادم
:)))))))))))))))))))))))))
**************************
وات واز هر گیفت؟ ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
<چشمک.ک.ک.ک.ک.ک.ک.ک.ک>
تببببببببببرییییییییییییییییییییک
>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<>D<

سسسسسسسسسسسللللللللااااااااااااااامممممممممم خواهری خودم

لطف داری
شما یه کامنتت مثل زوم دوربین ۲۷ ایکس قدرت داره ... من چیکار کنم با ۲۶ تا دیگش ... آور میزنم

.............

مییییییییییسی :)

.............

ممنون
شما هم در کنار خانواده سالهای سال سایت رو سر بردوا باشه

..............

مرسی از کادوت
جدا تشکر میکنم
دانی دانم دانیم

................

Goldfinch
مدل قدیمی پهلوی
پدر و پسر
دو کله
نایاب

و
scent
..................

مرسی اومدی
بی نهایت ممنون

شهرام سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ق.ظ

سلام داداش

اینجور موقعها رسم بر اینه که میگن تولدت مبارک ...

اما من میگم نی نی کوچولوی دوست داشتنی بیا بریم تو اون خونه قدیمی گرگم به هوا بازی کنیم ....یا قایم موشک ( همیشه میگفتم قایم موشک ...)....بعدش سر یه دونه گیلاس سر درخت دعوامون بشه بزنیم دک و پوز هم رو خونی مالی کنیم و لباسامونم خاک پالی بشه ...

اونوخ تو قهر کنی و من منت کشی ....تو هی لب ورچینی و من دلم بسوزه ...اینقده نازتو بکشم و ادا بازی در بیارم تا بخندی ...تا که خندیدی ذوق کنم و بدوم طرف کوچه ....برم سر کوچه پیاله فروشی شمعون ....دو تا پن سیری و چار برگ کالباس و شیش تا خیار شور ....

بر که میگردم میبینم داری باغچه هارو اب میدی ...سور و سات رو جور میکنم ...دوتا پیک که میزنیم نطقمون باز میشه ...هی تو میگی هی من .....هی من میگم هی تو ....

دهنت که تلخ میشه خیارشور دهنت میذارم ....تو هم یه برگ کالباس و لول میکنی میذاری دهنم .......تو چشمامون اشک جمع شده و دنبال بهونه میگرده بریزه ....دوتایی چشممون به درخت گیلاس میفته ....به اون بالاش ....دوتایی صورتمون خیس میشه ....عین بچه ها .....

بغلت میکنم ....داداش میشیم .....داداش ....

تولدت مبارک داداش ....

سلام داداش

آره فچ کنم همینو میگن :)

......................

بقیشو نمیتونم خط به خط جواب بدم
میدونی چرا
واسه اینکه اشکام نمیزاره
فقط میتونم بگم یکی از بهترین کامنت هایی که تا حالا داشتم
اشک
خاطره
احساس
شوری اشک
تکیه به صندلی
نفس عمیق
لبخند
بوس

.................

داداشیم داداش ... بوس

ممنونم لطف کردی اومدی

شهرام سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:16 ق.ظ

این کامنت قبلی رو دوست نداشتی تایید نکن ..... اما من گذاشتم که تایید کنی ....خود دانی ..

دوست دارم چجورم
اینقدر خوشمزه بود که بدون مزه و مخلفات میشد بدیش پایین

عرق میزون با شربت آلبالو قاطی که بشه خیلی خوش خوراکه
بریزی تو یه بطری خالی و تکونش بدی ... بزاری یکم خنک بشه ...
همینطور که وایسادیم وسط حیاط ... من ساقی میشم ... یه ته‌ای واسه تو یه ته‌ای اسه خودم

اشک میریزیم و به درختمنون نگاه میکنیم
همینطور که وایسادیم

سرمون که سبک شد میبینیم ... دوساعته پیش بطری خالی شده و ما همینطور داریم استکان خالی رو به لبمون میزاریم

داداش حال دادی اساسی
ممنونتم


(من یه پایه جور میخواستم تا به هوای ده دوازده سال پیش سر پل تجریش یه سور سات بی ریا جور کنیم و اشکی بریزیم و غریبیمونو فراوش کنیم)
آدم برفی ... داوود میرباقری

شراره مامان بردیا-تبریک دویم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:22 ق.ظ

میگم آی کیوم من هویج.ج.ج.ج.ج.ج.ج.ج.ج.ـه ها
بابا یادم رفت تولد یکسالگی وبی رو تبریک بگم
همممممممممممممممممش سیزده روز از بردوآ بزرگتره.
:))))))))))))))))))))))))))
بازم مبارکه

مرسی
لطف داری
خدا برات نیگهش داره
میسی

شراره مامان بردیا-تبریک سیم=سه یم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:50 ق.ظ

یه تبریک گرم توی امروز برفی و سرد
یه تبریک گرم واسه ولادت یه مهربون

یک تشکر گرم از فاصله ای چند صد کیلومتری اما بدون دی سی

شراره مامان بردیا-تبریک چهارم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:05 ب.ظ

اینم چهارمیششششششششششش

بشمااااااااااار

شراره مامان بردیا-تبریک پنجم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:13 ب.ظ

:دی
:D
خیلی لوسم نه؟
پنش تا تبریک
بیست و دوتاش مونده

نهه خیر
اصنم لوس نیسی
تو قولی قل (گلی گل)

شراره مامان بردیا-تبریک شیشم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ب.ظ

هوووووووووووورااااااااااااااااااااااااااااااا
شیش تا
شیش تا

هورراااااااااا

شراره مامان بردیا-تبریک هفتم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ب.ظ

هورااااااااااااا
سون
سون
سون
هفت
هفت
هفت

سون
دیوید فینچر کجایی
کپی رایت را چه شد

حسین یوسفی سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:06 ب.ظ http://hossein-ussefi.blogfa.com/

سلام
برای نقد فیلم فینچر حرف های زیادی دارم اما!
اینجا یک اتفاق مهمتر رخ داده که باید به ان بپردازیم و ان اتفاق تولد یک دوست است . امروز روز قشنگی است وقتی از پنجره نگاهم رو متوجه بیرون کردم فقط زیبایی بود و برف و زمستان و.....احسان جان از صمیم قلب به تو شاد باش میگویم و امیدوارم موفق و پیروز باشی.ضمنا جشن تولد وبلاگت رو هم تبریک میگم وبلاگی که با قلم توانمند شما جان گرفته .در ضمن مرسی که اینقدر خوبی.

سلام عزیز
حتما منتظرم
خیلی لطف داری و مهربونی
وقتی پستم کامل شد خبرت می کنم
مرسی که اینقدر خوبی

شراره مامان بردیا-تبریک هشتم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:11 ب.ظ

هشتمین را پذیرا باش
شاد باشی

پذیرایم
گفتی پذیرایی یاد یچیزی افتادم
تالار نیاورون رو هم بلتم ... یه عروسی اونجا تلپ بودم
اون کرایه هم درست گفتی 800 بود نه 400
تازه من دیرم شده بود و راننده منتظر یه نفر دیگه هم بود
میگفت : متروووووووووووووووووو یه نفر (حرف ر شنیده نمیشد)
گفتم آقا بیا بالا تا بریم
گفت نوکر آقا
خلاصه نوکر آقا پایه ما 1600 در اومد

حسین سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام . چطوری داداشی ؟ کم پیدایی ؟
فینچر . چی بگم . پست مدرن رو با اون شناختم . تو دنیای پست مدرنی مرز بین واقعیت و وهم اون قدر مرز کمرنگ میشه که آدم راهش رو گم میکنه . بازی هم میخواست همین رو به ما بگه . دوسش دارم به همین دلیل .
احسان جون منتظر ادامه پستت هستم . راستی تولدت مبارک . تولد وبلاگت هم مبارک . ایشاالله صد سال به این سالها . ایشاالله عمر با عزت . موفق باشی . خداحافظ .

سلام
داداش حسین عزیز
کم سعادتیم
شما هم سایتون سنگین شده ... اگه تو ایستگاه مترو ببینمتون

گفتی فینچر و کردی کبابم
یه پستی بزارم ... یه پستی بزار ... خودم حال کردم پیشا پیش
فقط باید تعریف کنی ازم چون خودم داره آب از دهنم راه میوفته هیچی نشده

لطف کردی اومدی
ممنونم آقا

شراره مامان بردیا-تبریک نهم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:16 ب.ظ

نهمین تبریک
هی داداشی
منم فیم گیم رو دیدم
خیلی قشنگه
میدونم با هوشمندی و درایت خاص خودت این فیلم رو با روز تولدت موضوع پست کردی
بذار افشاگری کنم.....................
کادوی تولد بازیگر فیلم گیم چی بود؟ اگه یشتبه نشه برادرش خودشو از بالای یه آسمانخراش پرت میکنه پایین.
درسسسسسسسسسسسسته؟؟؟؟؟
کادوی روز تولد برادرشو اینطوری میده البته با همه جرئیاتی که پشتشه
حالا منظور؟
از طبقه شیشم از روی آلاچیق خودمو پرت کنم؟؟؟؟؟
خوب باشه حال چون شومای.ن دادا از طبقه چهارم!!!!
<چشمک.ک.ک.ک.ک.ک.ک>
خوب باشه میایم از طبقه دوم
چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*************************************
خلااااااااااااااااااصصصصصصصصصصصه اینگوری
جودی ازش خبری نیست
لابد نصبش کردن دم در شهرداری خودشون بعنوان یادبود صعود به آرارات
:)))))))))))))))))))))))

نه تااااااااااا
قربونت لطف داری

نه قربوند قلبی ما سیمی یه (یعنی باطری می خوره)
نکونی همچینا !!! (نکنی ها به ان صورت)
نه آآآجی نوکردم (نه خواهر من ... آجی یعنی خواهر جون جونی ... نوکرتم)
همونجا که نیشسیی جاد خوبس (کنایه از نپریدن)
بیشین جم نخور من اومدم (بنشین تکان نخور بنده اکنوم می آیم)
نپری پایناااااا آجیااااااااااا (پرش نکنی هاااا به پایین ... خواهری ها)
خوب؟
باریکلا (آفنر)
دسد(دستت ... دست تو) درد نکوند
: )

هرکیو نصب کنند شاید دووم بیاره ولی جودی نه
این انرژی نهفته رو چیکار کنه
یاد مسیر اداره تا خونه اودم که اون میدووید و تو به دنبالش :)

شراره مامان بردیا-تبریک دهم سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:19 ب.ظ

:)))))))))))))
:)))))))))))))))))
۱۷ تا دیگه مونده
:(((((((((((((((((((((((

:))))))))

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۰ و ۱۱ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:21 ب.ظ

دهمی رو ارسال کردم وسطش ارور داد
حالا اگه دهمی نیومده اینو بعنوان ۱۰ و ۱۱ پذیرا باش
راستی بهترین کارگران اسکار مارک اسکورسیزی شد
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))
اینم یه خبر داغ اسکاری

پذیرایم
سوختم
بله بقول بوشوگ: مارتین اسکور سبزی

نیاز سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:38 ب.ظ http://anthill.blogsky.com/

سلام وعرض ادب....
تولدتون مبارم...هم خودتون...هم وبلاگتون....ایشالا سالهای سال شاد و خوشبخت زندگی کنید....
دورادور از وبلاگ شهرام میشناسمتون....
موفق باشید..

سلام و عرض ادب و خوش آمد
ممنونم ... شما هم همینطور
دوست شهرام دوست ماهم هست ... میرسم خدمتتون
لطف کردید اومدید

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۲ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:45 ب.ظ

۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
۱۲
:)))))

12
: )

نهال سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:49 ب.ظ

سلام
مبارک باشه شدید....
امیدوارم صد سال به این سالا باشه و اینا .....میبینیم که شما هم اسفند هستی و اسفندی ها هم که نهایت مهربونی و صمیمیت نه این از خودم تعریف کنم ها دارم از مکس تعریف میکنم خلاصه هم تولد خودت هم تولد وبلاگت مبارک باشه ....خیلی خوب ست کردی ها!!!
موفق باشی

سلام
خوش اومدی شدید
مرسی لطف داری
شما چه روزش هستید تا برسیم خدمتتون
ست شده؟ بهم میاد؟
مرسی

لطف کردی اومدی نهال خوب

نهال سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:52 ب.ظ

سلام
مبارک باشه شدید....
امیدوارم صد سال به این سالا باشه و اینا .....میبینیم که شما هم اسفند هستی و اسفندی ها هم که نهایت مهربونی و صمیمیت نه این از خودم تعریف کنم ها دارم از مکس تعریف میکنم خلاصه هم تولد خودت هم تولد وبلاگت مبارک باشه ....خیلی خوب ست کردی ها!!!
موفق باشی

سلام
خوش اومدی شدید
مرسی لطف داری
شما چه روزش هستید تا برسیم خدمتتون
ست شده؟ بهم میاد؟
مرسی

لطف کردی اومدی نهال خوب

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۳ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:02 ب.ظ

:))))

b:

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۴ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:05 ب.ظ

:((((((
:)))))))))))))))

:(((((((((((
اینش دیگه مال چی بود:
امروز جشنه
اخماتو وا کن

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۵ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:09 ب.ظ

اینم از این

اینم از شرور ... از نوع خیارش

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۶ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:23 ب.ظ

هویجوری

هویجوری
بی ... من

محمود سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.lordmehr.blogfa.com/

سلام .. بهت تبریک می گم ... ممنون که خبرم کردی ... منتظر مطلبت درباره ی بازی می مونم .. من هم بروزم ...
فردا هم تولد وبلاگ من هستش ... یعنی 9 اسفند ... جالبه ...

سلام عزیز
لطف داری
حتما کاملش میکنم و خبرتون میکنم ... لطف دارید
جالبه

محمود سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:25 ب.ظ http://www.lordmehr.blogfa.com/

سلام .. بهت تبریک می گم ... ممنون که خبرم کردی ... منتظر مطلبت درباره ی بازی می مونم .. من هم بروزم ...
فردا هم تولد وبلاگ من هستش ... یعنی 9 اسفند ... جالبه ...
یعنی فردا بروز می کنم ....

سلام عزیز
لطف داری
حتما کاملش میکنم و خبرتون میکنم ... لطف دارید
جالبه
میرسم خدمتتون

الهام سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:34 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبارک تولدت مبارک
.....................................................................
مرغ و خروس واردک
غاز و کلاغ و لک لک
تولدت مبارک
.....................................................................
وای خدا چی بگم که یک سال پیرتر نشدی
۱سال مهربونتر و عاقلتر شدی
تو هم امسال برای تولدت عین خودم کسایی بهت تبریک می گن که سال گذشته نبودن
برای من که حضورشون واقعا مفید و لذت بخش بود
مطمئنم که تو هم همین حس رو داری
امیدوارم که همیشه شاد و خوشبخت باشی
برات بهترینها رو آرزو می کنم
....................................................................
این چند روز خیلی گرفتار بودم نشد که از تو و شراره عزیز و پاستیلی مهربون به خاطر حضور در جشن تولدم تشکر می کنم
نمی دونم که واقعا من لیاقت اینهمه محبت شما ها رو دارم یا نه
...................................................................
مامانم می گه ماها که متولد ۵۸ هستیم ۲۶ ساله می شیم
خدایی من و تو ۵ روز فاصله تو لدامونه به نظرت من چند سال و ۵ روزمه
.....................................................................
ایشالله هزار ساله بشی
و همیشه و هر ساله همه مون بهت تبریک بگیم
هوار هوارتا دوست دارم
مراقب خودت باش زیاد کیک نخور دوباره چاق می شی ها اونوقت دوباره باید رژیم بگیری برای ۴ فروردین لباسات برات تنگ می شه ها
....................................................................
ایشالله ۱۰۰ساله شی
نه ۱۲۰ ساله شی
نه ۱۲۰ سال کمه
همیشه زنده باشی
.....................................................................
خدانگهدار
بازم هوار هوارتا تولدت مبارک

سهلااااااااااااااااااااااااااام
مرسی خواهری

....................

خاله پورنگ :)

...................

مرسی
مرسی
مرسی
حس جالبیه
راست میگی جالبه
و لذت بخش
خیلی ممنون
من هم برای تو همچنین

.....................

خواهش
کاری نکردی
شما لیاقت بیشتر از اینهاشو داری
ما کاری نکردیم
تازه خوشحال شدیم دعوتمون کردی

........................

منم از خودم رو نمیدونم
شناسنامم 59
خودم 58
این یکسال تو کدوم زیر زمین منو مخفی کرده بودند؟
آخ یاد خونه قدیمی آقاجونم افتادم ... تو زیر زمین یه تلویزیون قدیمی بود ازون بزرگا که در و دکور چوبی داره
الان کجاست؟
..........................

هوارتا ممنون
مرسی هواسم هست
صبح به صبح هنوز چشام باز نمیشه اونوقت از زیر تختم ترازو رو میکشم بیرون و خودمو وزن میکنم
اگه کم کرده باشم با ملایمت حولش میدم زیر تخت وگرنه یک شوت سرکش
مرسی حواسم هست

.........................

مرسی خواهری
به همچنین

.............

خدافس
هوارتا لطف داری
ممنونم

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۷ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ب.ظ

سلاااااااااااااااااام
۱۷

سلااااااااااااااام
17
منظورت هیوده؟ بود

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۸ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ب.ظ

۱۸
۱۸

18
18
18

شراره مامان بردیا-تبریک ۱۹ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:47 ب.ظ

با بردیا باهم تبریک میگیییییییییییییییم.تولدت مبارک دایی مکسی جونم
۱۹
۱۹
۱۹

بردواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
یکی منو بگیره

بچه رو نجات بدین
ولش کن دیوونه
بچه رو کشتی
یهش آمپول آرام بخش بزنید

من لپ نی نی میخواااااااااااااااااااااااااااااااام
دستای منو باز کنید مگه من دیوونم؟

شراره مامان بردیا-تبریک ۲۰ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:48 ب.ظ

۲۰
۲۰
۲۰
۲۰
۲۰
۲۰
۲۰
۲۰
۲۰
۲۰
۲۰

تو کل دوران تحصیلم دریق از یک بیست
جدی میگم
آی کیو هویج بود بخداااااااا

شراره مامان بردیا-تبریک ۲۱ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:49 ب.ظ

۲۱!!!!!!!!!!!!!!
میگن عدد شانسه توی ورق بازی
بردوآ جون شما بفرماین دادا
سیبلاتن

شانسه
باورت میشه من ورق بازی بلت نیستم
پیک خشت گیشنیز کیلو چند
بی بی ... سرباز به چپ چپ

بردوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دستای منو باز کنید عوضی ها
من دیوونه نیستم

شراره مامان بردیا-تبریک ۲۲ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:50 ب.ظ

۲۲
:)))))))))

22
:)

شراره مامان بردیا-تبریک ۲۳ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 ب.ظ

همش ۴ تا مونده
باید قبل از اینکه ۱۲ ضربه به صدا در بیاد و کفش سیندرلا جا بمونه تموم بشه
۲۳
۲۳
۲۳

سیندرلا
جالب بود

شراره مامان بردیا-تبریک ۲۴ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 ب.ظ

۲۴
۲۴
۲۴

۲۴

شراره مامان بردیا-تبریک ۲۵ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ب.ظ

هورا هورا ۲۵

خودتونو کنترل کنید خانوم

یعنی چی ۲۵ ۲۵

.....................
:)

شراره مامان بردیا-تبریک ۲۶ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:54 ب.ظ

به مناسبت پایان ۲۶ و آغاز ۲۷
یه کففففففففففففففففففف بلللللللندددددددددددد برو تو کارش

رفتم
میسی

شراره مامان بردیا-تبریک ۲۷ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:57 ب.ظ

یه تبریک ویژه برای شروع ۲۷ مین سال زندگیت
خوب
این ۲۷ تا تبریک هم مثل بازی بود
عین ( د گیم) فینچر
من اگه کارگردان میشدم اسکار امسالو میگرفتم
منتهی کلنگ طلایی بدون تندیسس
شب خوش
۵ دقیقه مونده به شروع اولین بامداد بیست و هفتمین سال زندگیت

مرسی
خیلی کار جالبی کردی
لذت بردم
ممنون
شکسته نفسی نکنید
شما لایق هویج طلایی هستید
ممنوم بازم
بی ... من

محمود چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:05 ق.ظ http://lordmehr.blogfa.com/

سلام ... بروزم ... با سینمای کمدی ...

سلام ... چشم حتما میام
مرسی

شراره مامان بردیا چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ق.ظ

:)))))))))))))))))))))
مررررررررررررررررررررررررسی
بابا باحوصله
بابا با مرام
بابااااااااااااااااااااااا
باباااااااااااااااااااااااااااااااا
باباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

********************************

آغاز اولین روز بیست و هفتمین سال زندگیت مباررررررررررررررکککککککککککککک.
***********************************
اتفاقا چه روز خوب و ملوس و آفتابی و بهاریی هم هم هست داداشی گلی
************************************
لهجه اصفهانی نوشتنت منو کشوند از خنده
ایندفعه مواظب بودم چایی نخورم
:))))))))
بابا با سلیقه
بابا گولد فینچ
بابااااااااااااااااا
بابااااااااااااااااااااااااااااا

:))
قربونت
میدونستم خوشحال میشی
تلافی این چند وقته که فرصت نمیکردم شد ... سلعت ۳ از مهمونی اومدم تا ۶ داشتم میتایپیدم ... منت نمیزارم کارهای خودم هم بود که باید میتایپیدم ... در مورد گیم هنوزم کار داره.
بابا اراااااااااادت

میسی گلی

آره اینجا هم هوا خوبه

:)
دادا و آجی ... آجی خیلی مهمه ها زود به کسی نمیگیم ... مخفف آباجی :))

بابا ... :) :)

پاستیلی چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااام
وای اینجا چه خبره
فقط من نیستم.....مامان
دیروز کامنتینگ باز نشد
خوب تبریک گفته بودم
اما بازم
تووووووووووووولددددددددددددددددددددددددت
ممممممممممممممممممممممبااااااااااااااااااااااااااارک

خیلی شادم.چه خوب.
خوبی؟اووووو۲ روز از گیلاس خانوم بزرگتری
جالبه
چه حسی داری؟
امسال با هرسال موقعیتت متفاوته
چه جوریاس؟خوبی؟سرحالی؟
خدا کنه

خوبم..............باز مهمون داریم
داداشی من خواهر بی ادبی بودم.تو خیلی ازم بزرگتری من ادبو رعایت نمیکردم
شرمنده

شاااااااااااااااااااااااد باشی
همیشه

دوووووووووووووووووووووتاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پ.ن:یه خبری بده
چطورایی؟

سلااااااااااااااااااام
هیچ خبری نیست
معلوم هست کجایی (دعوا)
بخدا دلم ریخت پایین
میدونی واسه چی ... واسه پایان قصه
خدا رو شکر

فعلن من برم آب قند بخورم

..........................................

یه خواهش
اون کامنت رو هنوز دارمش ... تایید نکردم
دلم میخواد اون کامنت بدون یه واو کم و زیاد تو این پست ثبت بشه
خیلی لذت بردم هرچند که خط های آخرش اشکمو در آورد.
دوست دارم همه بخونند
اگه جوابت مثبت بود بگو تا خودم ترتیبشو بدم.

من هیچ بی ادبی از تو تاحالا ندیدم ... فقط محبت بی شائبه بوده (درست نوشتم شراره جون؟ ... چند وقته کمک نمیرسونی ها)

شاد باشی الهی
منبیشترمنبیشترمنبیشتر

پ.ن:
خبر

پ.ن۲:
خوفم میسی

پاستیلی چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:53 ب.ظ

سلااااااااام
خوبی؟داداشی ۲۷ سالگی چه حسی داره؟جدید شده شرایط تو البته
اما خوب حالشو ببر

خوبم
ممنون
مهمون داریم همونا که میدونی
کمککککککک
نه بابا موجلی نیست

دووووووووووووووووتا
شبت خوش

پ.ن:من موجلی ندارم اگه دوست داری بذار
منم هر کلمه اون کامنتو تو ذهن دارم

سلاااااااااااااام خواهری
خوبم مرسی
الان که شما ها بهم اینقدر مهر میورزید باطبع یه حسی که مطمئنا سال قبل نداشتم
می برم
مرسی از همتون
مرسی

خوشحالم
اوه
>D:

ترنجبین بانو پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:39 ق.ظ http://تو قلب داداشي

سلاااااااااااااااااام داداشی متولد
ساعت چند دنیا اومدی؟
بهرحال از الان ۲.۵ ساعت به روز خوب ۸ اسفند مونده
دیدم تو که نفص شبا آن میشی پس روز تولدت میخونی این کامنتو

اوکی

یه روز یه دخملی بود دلش از ۹۰٪ دنیا کلا گرفته بود
اونی میخواست رو بدست نیاورد بعد کلی بهم ریخت
از بیکاری نت گردی میکرد
رسید به یکی شبیه خودش
از خونه قبلیش و ماالشعیر و کوله پشتی گفته بود
به دلش نشست
براش گفت شبیه منی چرا؟تو اونور ایرون من اینور؟
داداشمی
اون قبول کرد.البت دختر کلی زحمت کشید تا شد۱۰۰٪ باهاش اما شد داداشش
خوشبحال دخمل بود
دیگه دلش نمیگرفت
تا اینکه داداشه درد دلش رو گفت.دختر اینقد دعا کرد براش تا بالاخره یه روز سدر اما با دل گرم داداشی از خواسگاری رفتن براش گفت.گفت خوشحاله
انگار غم دنیا از دل دخمل رفت
چه خوب
خوشبحالم

من دانم توهم دانی که چیزی به آخر قصه نمونده.
نمیخواستم با یاداروری گذشته اذیتت کنم.اما گذشته همش بد نیست
بعضی جاهاش لازمه یاداوری بشه

دوست دارم
تولدت مبارک
تایید نکن

منت هم سرت نذاشتم
دانی

دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووومیلیونتا

*:

پاستیلی پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:00 ب.ظ

سلااام
خوبی؟۲۷ سالگی خوش گذشته تا بحال؟
خدا کنه

وای این کامنت من چقد غلط انشایی داره
خوب میفهمی حسمو

دانی


خوبم.......آره آشبزخونه.چایی ظرف دسر اینااا

هههه.خوشم میاد میفهمی
خانومی گل چطوریاس؟خوشه؟معلومممم با داداشی من غیر از این ممکنه مگه؟

بهرحال کامنته از دلم اومده.خوب دلم انشای خوبی نداشت(نیش)
شاد باشی

دووووووووووووووووووووووووهزارتا

پ.ن:۱ نیکی ها خوبن؟
پ.ن:۲ کامنتینگ شهرام خان باز نمیشه برام.با عکس پست قبلش موجل دارم گیر میکنه صفحه
برا اطلاع داداش شهرام گفتم سر زدم مرتب

سلام خواهری

آره خوش گذشته ... مرسی

اصنم نداشت هیچی غلت انشایی خوبه نداره املایی غلت ... این متن من داره بیشتر یا تو داره متنت بیشتر ... حال کردی؟

میهفهمم :)

خوبه مرسی ... خیلی لطف داری ... مرسی

دانم ... واسه همین گفتم باید ثبت بشه چون دلی بود
مرسی

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

پ.ن۱: مرسی خوبند ... اون که خیلی قیافش مزحکه b;

شراره مامان بردیا پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:05 ب.ظ

با اجازه از خواهر پاستیلی
ببخشین استایلش مثل همه
اگرم دوست نداشتی تایید نکن اگرم دوست داشتی تایید کن
میل خودت
تایید نشه ناراحت نمیشم
بخداااا راست میگم
خودت تصمیم بگیر و اصلا از من نپرس
*****************************
منم یه قصه بگم؟
نه نه بخدا قصه سیندرلا نبیده
قصه یه زندگیه
یکی بود یکی نبود
یه روزی منم مثل آبجی کوشولو که دیگه دپرس شده بودم و نمیدونستم چیکار باید بکنم یهویی اومدم توی خونه
رسیدم اونجایی که یه چیزی از نونیم لیدی نوسیده شده بود
رفتم قبلیا رو خوندم
چقدر خوشم اومد
دقیقا از کوله پشتی و منطق الطیر
گفتم بابا اینم عین خودمون آور میزنه که
دقیقا ۲۸ مرداد بود یا ۲۴ مرداد که اولین کامنت نوشته شد که اینجا همه بهت میگن داداشی . داداش منم میشی؟
جواب یاعلی بود.
خلاصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصه
اسمی داداشمون شد و ما هم اسمی خواهری شدیم
ولی یه جور تعهد نفس گیر نسبت بهش داشتم
باید حالیش میکردم این اسمی نیست و من یعنی شرور خانوم الکی و پلکی و کشکی از یه نفر اون کله دنیا با شونصد کیلومتر فاصله ابدااااااااااااااااااا نخواهم خواست بیاد بشه داداشم
مگه کشکه؟ نه جججججونم شروره اونم با آی کیوی هویج.جج.ج.ج.ج.ج.ج.ج.ج.ج
القصه دعواها و کشمکش ها و سوءتفاهم ها و چرا من اینو میگم تو اونو میگی و چرا سلیقت اینه و چرا در گنجه بازه و چرا دومنت درازه و چرا گوشکوب قلمبس و چرا آب تو تلمبس.................................................
یه ماهی گذشت
از غصه داشتم میرفتم زیر کامیون اونم توی یه کوچه بن بست هندزفری به گوش
طبقه چهارم هم که دیگه پایه پایه بود.:)
خیلاصه
زد و یه دنیا یه دنیا صادق صادق صادق شدیم
حالا شده بودیم دو تا خواهری و دوتا داداشی
اون یکی داداشی کی بود؟
داداشی شهرام بود
این داداشی ها میفتادن به جون هم
همدیگرو لت و پار میکردن
آخر شب هم خودشونو میتکوندن و هر کی میرفت توی اتاق خودش و شب بخیر میگفت به اون یکی
یه روزی داداش مکسی رفت توی اتاق داداشی بزرگش و روشو کشید تا سرما نخوره و بهش در گوشش گفت بهت سر میزنم هر شب
ولی داداشی با این که خواب بود متوجه میشد که داداش کولوشو هر شب سرکشی شبانه میکنه
خیلی دوست داشت مثل ننه پیرزن که به عشق اومدن عمو نوروز بیدار میمونه بشینه تا داداش کولوشو رو ببینه ولی زودی خوابش میبرد
داداش کوشولوی ما هم زودی ملافه داداشی بزرگ رو مرتب میکرد و یه بار هم یه چیزی نوشت زد به آینه اتاق داداشی که من اومدم روتو کشیدم. راحت بخواب
تولد داداشی بزرگه بهش تبریک گفت ولی کادو نداد
چرا؟ چون دلش میخواست کادوی واقعی بده
منم دیدم ای بابا ای بابا بزرگی به درد این روزا میخوره
زودی دست به کار شدیم و یه تشر به این زدیم و یه تشر به اون زدیم
و اما خواهری کولوشو
این خواهری ما پاستیل خیلی دوست داره طوری که من هروخ پاستیل از همون کرمی ها میبینم...............
به هرحال برای من بی خواهر فرصت مغتنمی بود
اینطوری شد که خواهردار هم شدیم
تا اینکه وسط این کش و واکش ها یه خواهر دیگه هم اومد
خواهری الهام
الانه سه تا خواهری هستیم و دو تا داداشی
خیلی مفتخرم که داداشی بهم گفت آجی
کلی ذوق میکنم
آآآآآجی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلاصه
روز عید غدیر رفتیم عقدکنون داداشی کولوشو
هر کدوم یه ور بودیم
کار داشتیم
سرمون گرم بود
باید با آبرو برگزار میشد
نونیم لیدی رو خیلی دوست داشتیم
دلمون میخواست یه وخ فک نکنه مکسی چه خواهری هایی داره
واسه همین تا تونستیم سنگ تموم گذاشتیم
داداشی رفت خونه بخت به شکر خدا
پریروزی هم تولدش بود
یه عالمه کادو براش گرفتیم و بردیم در خونشون
من که باید زود میومدم آخه بردوآ منتظرم بود
خواهری کوشولو هم نبود ولی زودی برگشت
داداشی شهرام هم بود تازه
الهامی هم اومده بود
جمع خواهری ها و داداشی ها جمع بود
الانه میبینم که ۸ ماهه که دو تا داداش و دو تا خواهری پیدا کردم
با الهامی کلی میگیم و میخندیم
کنکور داره ها ولی انگار نه انگار
دختر درستو بخون
میخوایم خواهری کولوشو رو عروس کنیم
چه عروسی بشه
میشه قشنگترین عروس دنیا
که عروسکاشو بذاره واسه ما :((
حالا به هرحال
دلم میخواد مرداد سال دیگه زنده باشم و بگم یه ساله که آجی مکسی شدم و شدم خواهری پاستیلی و داداشی شهرام و خواهری الهامی.
*************************
هی اومدم یه جاهایی یه چیزایی رو بنویسم زرتی بغض کردم دیگه بیخی شدم
نیکی ها رو ببوس گلی

*:

پاستیلی پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:36 ب.ظ

سلااااام باز من
خوبی داداشی؟کجایی؟مشغول؟
شب عیدی خسته نکنی خودتو دنیا ارزش نداره
ههه

چه خبرا؟خوبی؟سر حال؟خانوم گل شطوریاس؟
شاد باشین همیشه
فردا کار دارم شاید نیام
مهمونا برن میام
وای باز من قهوه خوردم اینسمنیا میزنه به سرم

موجلی نیست کتاب میخونیم
نت نمیشه بیام.سرو صداش زیاده

دیگه....................روزت خوش
دوووووووووووووووووووووووتااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پ.ن:از ۴ فروردین نگفتی
آفی چیزی بده..دلم ذوق ذوق میکنه

سلام
بازم تو همیشه تو

آره ارزش نداره ولی دنیا خرج داره :)

شکر خوبم ... خیالت راحت ... اون هم خوبه مرسی
مرسی مهربون

باشه ... مواظب خودت باش

منم که کمپانی اینسمنیا هستم
بخون ولی اصراف نکن :)

روز تو هم خوش
منبیشترمنبیشترمنبیشتر

پ.ن:
خبری نیست ... عقد رسمی همین با حضور جمعی از مدعووین محترم که فضولی امونشونو بریده که ببینند ... ... .
من و خانوم همسر که یه آرزو داریم و اون اینکه یه روز که از خواب پا میشیم تاریخ ۵ یا ۷ فروردین باشه :(
من از نگاه خیره بدم میاد و بقول نیاز از دست هایی که وقتی باهاش دست میدی مثل ماهی مرده بی روح باشه.

اینم کامنت ... الهی

پاستیلی جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:45 ب.ظ

سلاااام داداشی گل
خوبی؟وای آرزوی شما دوتا آرزوی اکثر عروس دامادایی هست که میشناسم!
جدا عجیبه همه میمیرن بیان عروسی خود عروس میخواد فرار کنه
حالا غصه نداره روز ۵ فروردین هم میرسه
بعدش شادی باشه موجلی نیست
وای از امروز بگم

هنوز شب نشده پیداست که روز جهااانیه جهانگردیه!!!!

وای خدا بخیر کنه!ههه
نه غصه نداره
دنیا میگذره
آره خرجم داره.هه
میدونی در روز چقد پول از زیر دستم میگذره؟انگاری منم مغازه دارم
آخه خونه بابابزرگام نقدی اکثرا دست منه
معتمد محل!!!اهم اهم

دیگه اینکه هیچی به ما نمیماسه!!
خدا چگد ور زدم
روووووووووووووووووووووووووووز خوش

پ.ن:شاد باشین هر دووووووووووووووووووووووووووووووووو

الهام جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:49 ب.ظ


با سلام و عرض ادب واحترام خدمت تمام خواهر برادرای عزیز
احتراما به اطلاع می رساند که اینجانب فردا راس ساعت ۸:۳۰ در آزمون کارشناسی ارشد شرکت خواهم نمود و آنچه باعث موفقیتم می شود ذهن خنگول و خل مشنگ خودم نیست بلکه امیدی است که اول به خدا و بعد به دعای خیر شما عزیزان دارم .
با تشکر فراوان
یک کنکوری امیدوار
.....................................................................می گم ها کاش سال ۵۸ بود چون عمرا به کنکور و این جور مقو لات فکر نمی کردم . کل کیف دنیا توی آغوش مامانم بود
یادش به خیر
.....................................................................
داداشی شاید تو خسته بشی ولی من از حالا برای ۴ فروردین روز شماری می کنم و مثل شرور جون برای هر دو تون آرزوی سعادت
.....................................................................
مراقب خودتون باشید
هوارتا
بای

پاستیلی جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:31 ب.ظ

سلااااااااااااام داداشی
خوبی؟
مهمونا رفتن
هورا
من مدیون سریال جواهری در قصر شدم
باعث سرگرمی همه شد
خدایا شکرت

ههه تورو خدا موجلای مردمو ببین!

خوبی؟سرحال؟
روزت خوش
دووووووووووووووووووووتااااااااااااااااااااااا

شراره مامان بردیا شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:39 ق.ظ

سرکشی شبانه بامداد روز شنبه
از مراسم سوم دایی سیروس اومدیم
هممممممممممممه بردوآ رو میدوسوندن و موچوندنش.
هههههه
آخی
آره با قیافه مضحک!!!!مزحک!!!!!مزهک!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد