MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

تحلیل فیلم - سوته دلان

 

 

یک دو سه چار آزمایش میکنم ماچتکنمماچتکنمماچتمیکنماااااااااااا

 

 

آخه مگه میشه راجع به فیلم های حاتمی چیز نوشت.

یچیزی گفتم و توش موندم.

گفتم راجع به سوته دلان مینویسم ولی هرچی میخوام شروع کنم نمیشه.

 

فیلم های حاتمی یه مدل هاییه که فقط باید دیدشون.

توی فیلم های حاتمی دوربین نقش مهمی داره و فیلم هاش جوری هستند که داستان خیلی متکی به تصویر پیش میره ، در عین حالی که تصویر های فیلم هاش خیلی عادی هستند ، یعنی تصویر های خیلی خاص و پیچیده ای نیستند که حرکت و زاویه و کادربندی دوربین به چشم بیاد ولی یک روح و گرمایی داره این تصویر ها جوری که انسان حظور حاتمی رو توی کادر دوربین حس میکنه.

 

تصویر های فیلم های حاتمی خیلی ساده و آروم هستند ولی یکجور حس و بوی غریب ایرانی بودن توی کارهاش به مشام میرسه ، شبیه فیلم های کار وی که فیلم های اون هم خیلی بوی وطن میده ولی البته تصویرها  توی فیلم های کار وی خیلی پیچیده تر هستند.

 

وقتی فیلم های حاتمی رو نگاه میکنیم حس میکنیم با یک فیلم معمولی داستانی سرگرم کننده طرف هستیم ولی معمولا پایان فیلم هاش روی آدم تاثیر زیادی میگذاره.

 

یک حس خوبی که فیلم های حاتمی داره اینه که آدم رو با داستانش درگیر می کنه ولی داستان فیلم هاش روی اعصاب آدم راه نمیره ، بقول کیارستمی فیلم خوب فیلمی هست که آدم رو میخکوب نکنه ، حتی بگذاره پای فیلم آدم خوابش ببره ولی وقتی چند روز بعد به فیلم فکر کنیم ، تازه فیلم تو ذهنمون شروع بشه ، چه بسا فیلم هایی هستند که توی سالن سینما آدم پای اون فیلم میخوابه ولی در آینده  برای چند شب خواب رو از سر آدم بیرون ببره ، بنظر من فیلم های حاتمی همینطوره ، آدم وقتی تو ذهنش فیلم های حاتمی رو مرور میکنه ، بیشتر دیالوگ ها از جلو ذهن آدم رد میشه تا تصویر هاش ، جدا بعضی از دیالوگ های فیلم های حاتمی هیچوقت از ذهن بیرون نمیرند.

 

حاتمی هم مرد بزرگی بود هم کارگردان بزرگی و هم فیلم های بزرگی داشت.

 

کسایی که فیلم سوته دلان رو دوست دارند و عاشقش هستند ، بنظر من اکثرا یجورایی ، خودشون در گذشته سوزیدند !

قبول ندارید؟

پس عشق است ، نوش نوش.

 

هرچی میخوام راجع به داستان فیلم مطلب بنویسم نمیدونم چرا نمیشه ، چندین بار میخواستم از خیر این پست بگذرم ولی نمیدونم چرا یکجور ادا دین میدونم نوشتن راجع این فیلم رو ، خوب نمیتونم دیگه ، دوس ندارم اصن ، نمیدونم نوشتنم نمیاد چرا ، اصن انگار بلند نیسم بنویسم ، نوشتنم خشک شده ، اصن اعتراف میکنم من هیچی راجع به سینما نمیدونم و نمیدونم چرا بیخودی درگیر نوشتن سینمایی شدم چون خودم رو حتی یک اپسیلون هم قادر به نوشتن و دارای دانش سینمایی نمیدونم ، اصن قهرم با خودم ولی یچیزی میگه ادامه بده و بنویس ، آهان این یادم اومد که من اصن بلد نیستم راجع به فیلم های ایرانی مطلب بنویسم ، تازه یادم اومد ، واسه خودم هم جالب بود که علت رو فهمیدم ، کلا توی ایران نقد کردن راجع به فیلم های ایرانی خیلی سخته ، یکجور حس به آدم دست میده که الان با نوشتن این نقد یک کسی اگه خوشش نیاد میاد و دودمانتو به باد میده ولی نقد کردن فیلم های خارجی اصن اینطور نیست ، همه راحت و در کنار هم میاند و حرف میزنند و همه نظر هاشونو میدند ولی فیلم های ایرانی اینطور نیست ، نمیترسم بخدا ولی نمیدونم چرا اینقدر نقد های فیلم های ایرانی ضد و نقیض داره ، حس میکنم نظرات شخسی بیشتر دخیل باشه تو نوشتنش ، اعتراف میکنم که نمیتونم راجع به فیلم های ایرانی مطلب بنویسم ، نمیدونم چرا ، امیدوارم کسی بهم نگه از بس وطن فروشی و فیلم های داخلی رو آدم نمیدونی اینجوری شدی ، آخه ببینید حقیقتی تلخ وجود داره که اکثر فیلم هایی که تو ایران تولید میشه از نظر فیلمنامه خیلی ضعیفه و اگر هم فیلمنامه خوبی باشه باید خیلی شانس داشته باشیم که یک کارگردان درست و حسابی اونو ساخته باشه ، فیلم های ایرانی که توی این چند ساله ساخته میشه اگثرا فیلم های چیپ و بی ارزشی هستند که احتیاجی به نقد ندارند و اگثر فیلم های خوبی هم که ساخته میشه بیشتر نون اسم کارگردانش رو میخوره تا باطن خود فیلم ، برای همین نقد کردن و آنالیز یک فیلم خوب واقعا دانش و آگاهی بالایی میخواد ولی برعکس برای تشخیص دادن یک فیلم خوب توی این آشفته بازار اتفاقا احتیاجی به دانش بالایی نداره و تقریبا همه میتونند این کار رو بکنند.

 

بنظر من توی این آشفته بازار که معمولا فیلم خوبی ساخته نمیشه یا اگه ساخته میشه بر اثر جریان های پشت پرده ناکام میمونه ، باید نقد نکنیم باید فقد تعریف کنیم ، سینمای ایران الان توی یک خواب زمستونیه ، باید مثل گذشته یک فیلم جریان ساز ساخته بشه تا حداقل برای تقلید کردن بقیه دست باز بشه.

گاو ، قیصر ، هامون ، و ... فیلم هایی بودند که مسیر و جریان فکری سینمای ایران رو تغیر دادند ، بقول امیر نادری فیلم گاو ، ستون فقرات سینمای ایرانه.

 

برای همین من خودم رو عددی نمیبینم که بتونم چیزی بنویسم راجع فیلم های ایرانی ، حتی اون چند خطی رو هم که اول پستم راجع به حاتمی نوشتم رو هم پس میگیرم ، در کل من این پست اخیرم رو اصن قبول ندارم و تکذیب میکنم و اگه دارم ادامه میدم و مینویسم بخاطر اینه که قبلش قول داده بودم که راجع به سوته دلان مینویسم.

 

 

 

ولی مگه میشه از سر دیالوگ های دلچسب این فیلم گذشت !!

 

داش حبیب: انشا الله به شادی ، کارت چاپ کردید؟

مشتری: یادم رفت تقدیم کنم ، بفرمایید

داش حبیب: مرحمتتون کم نشه ، والا من که گرفتارم واسه مجید میخوام ، تو هر مجلسی که ظرف میدیم باید بره ، خواه عذا خواه عروسی.

 

مجید: یک دو سه چار آزمایش میکنم ، ماچت کنم ماچت میکنماااااا

 

پسر: آقا حبیب مجید زیر پل گیر کرده ، با مجید رفته بودیم جوب گردی،  مجید سرش تو لجن ها گیر کرده

داش حبیب به مجید: باز زیره پل رفتی چیکار؟  پسر؟

مجید: جوب گردی !!!!

داش حبیب: خودتو شل کن

مجید: من که شل خدایی هستم، یه زنجیر جستم نیم زر ، حز کن ، آلمانیه

داش حبیب: چرا نیومدی در دکون؟

مجید: امروز جمعس تعطیلیه !!!

داش حبیب: امروز دوشنبس ، خیلی داریم تا جمعه

مجید: نخیییییییر ، تو اون تقویمه که آقام اونسال عید خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعس

داش حبیب: اون تقویم باطلست

مجید: واسه من جمعه جمعه آقامه شنبه شنبه آقامه ، خواه مرده خواه زنده ، جخ تقلید مرده جایزه ، آقا میگه بالا منبر.

 

مجید با خودش: چشم شیطون کر توپ توپم ، این مالو منال مفتی همچین هلو برو تو گلو گیر نیومد ، حاصل یک عمر جوب گردیه ، آقامون ظروفچی بود خودمون شدیم جوب چی ، آقا مجید ظروفچی جوب چی ، میخه زنگ زده ، زنجیره زنگ زده ، تارزانه زنگ زده ، ساعته زنگ زده ، حواستو جمع کن ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمیزنه چون زنگاشو زده.

 

مجید به خدا: چقدر دشمن داری ای خدااااااا ، دوستات هم که ماییم ، یه مشت عاجز الییل ناقص عقل که در حقشون دشمنی کردی.

 

مجید که سکه های کج و کوله کف جوب رو داره با چکش صافشون میکنه و میبوسه میزاره به چشمش: آهن هم برکت خداست ، مثل دونه گندم نعمته ، انار میوه بهشته خون رو صاف میکنه الا خون ناپاک.

 

مجید: یه نامسلمون نیست دست من الیل رو بگیره مثل تارزان بگه شززززززززززم ببره امامزاده داوود حالم رو خوش کنه ، تو سرم مثل بازار آهنگرا  صدا میکنه ، مثل پیت حلبی خورده ریزه هاش جابجا میشه.

 

مجید با خودش: التماس دعا ، خوش به سعادتون که میرید روزه ، جاتون وسط بهشته ، ماکه دنیامون شده آخرت یزید ، کیه ماهارو ببره روزه؟ ، مجید آقا تورو چه به روزه؟ روزه خودتی  گریه کن نداری والا خودت مصیبتی ، دلت کربلاست ، ماچت کنم؟ مااااااچت میکنما!!!!

 

 

 

 

من نوشت: هوا سرده یچیزی تنت کن

او نوشت: جونم از تو میلرزه حبیب دو عالم

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

ماچت کنم

ماچت کنم؟

مااااچت میکنماااااااااااا !!!

نظرات 10 + ارسال نظر
پاستیلی شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:57 ق.ظ

سلااااااااااااااااااااااام داداشی خودم
خوبی؟

اهه تهدید نکن.ماچش کن صفا کنه.هههه
والا

راستی
اگه فک کردی که منظورم این بود که تو لوس بودی
خودت لوسی!!!!منظور من این بود که من چرا اینهمه تغییر کردم که تو ۱۵ سالگی سلام به هیشکی نمیکردم

کل کل بود دیگه؟؟؟؟

اوکی
منم خوبم.................اووووووو مهمونی خوف شد.ممنون.خسته نیستم
یهو کارا تموم شد.منم نشستم با نی نی ها بازی بازی
ای جووووووووووووووووووووووووووون
یه فیلم میده جمعه ها.جواهری در قصر

یه نی نی داریم آهنگشو دوست داره.حال میکنی ببینیش
جووووووووووووووووووون

وووووووووووووووووووووووووی داداشی خوشگلم
آره.فهمیدم.یه وقتایی خوشمل می شه آدم

منم پارسال عروسی پسمل داییم به طرز غریبی!!!!خوشمل شدم.همه میگفتن این از تو مجله افتاده بیرون
ووووووووووووووووووی حیف یه بار بود
هههههه

حالم خوبه.منتظر گزارشم.قطع شد؟دی سی شد آره؟
اوکی آف بدی میدونی که شاد میشم
آخیییییییییییییییییییییی

راستی خواهرتم حتما ذوووووووووووووووووق کرده.آره لباس
آره خواهری و برادری
وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووی
جون

لباس نیکا فراموش نشه

دووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

پ.ن:نگفتی چیکار کردی خوشمل شده بودی؟؟؟؟

سلااااااااااااااااام خواهری گلی خودم چگونه ای؟ خوبی؟
شاد باشی همیشه

:)

نخیییییرم خودت لوسی اصن :) ... مرسی ... آره عزیز کل کل بود مثل همیشه ... ببخش دلواپست کردم ... مرسی :)

حق داشتند آخه چون مثل تورو ندیده بوند ... بله پس چی ... از تو بوردا افتاده بیرون ... خواهر خودمه ... اسفند دود کنید ... بزنید به تخته ... اهه حسود حسود ... فوت فوت الهی چشم نخوری ترنجبین داداشی

چشم ... بخدا وقت ندارم میدونی که ... الان هم اینزومنیا زده بالا واسه همین اومدم یه فیلم دیدم (پیشنهاد بی شرمانه ... دمی مور و رابرت رد فورد(عشق منه با دوبله جلیل وند) البت فیلمش زیر نویس بود) بعد اومدم مثل یه پسمل خوب کامنت هارو جواب بدم.
چشم آف میزارم ... مثل همیشه

آره ذوق چجورم ... یک هفته دیگه هم میره بیمارستان واسه آتیش پاره دومی(خدایا تقاص کدامین گناه من است بچه خواهر دوم) ... آره گفته ظرف یک ماه دوباره باربی میشم ... حالا میبینید ... همین یه داداشو داره دیگه ... الهی

گفته لباس میخوام ... لباس همسری ... الهی دایی قربونت بره اون لباس عروسه نه لباس همسری ... هیچی دیگه با طور و شیفون و تشکیلات و رینگ اسپرت ... دیگههه

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

پ.ن:
کت شلوار جدیدم که رو سایز الانم دوخته شده بود (دودی رنگ ... دو چاک ... سه دگمه ... پیرهن سفید ... دکمه سردست ... کراوات دست دوز مارک باریلی و همین

حسین شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:16 ب.ظ

سلام احسان جان . آخ چه حالی میده آدم اولین کامنت رو بزاره . راستش خیلی دوست دارم سوته دلان رو ببینم اما هنوز نتونستم پیداش کنم . چه قدر خوب نوشتی . دیالوگها هم خیلی زیبا بود . دوست دارم ببینمش . فعلا که در حال جست و جو هستیم شاید تونستم تو این چند روز پیداش کنم . فیلمهای حاتمی همش روح داره و همونطور که گفتی نمیشه دربارش براحتی صحبت کرد . احسان جان یه پست خیلی مهم نوشتم . حتما بیا . دوست دارم تو هم اولین کامنت باشی . بیا و حتما بحث کن . در این پستم درباره نظر تو درباره پست مدرن هم نوشتم . تازه به حرف تو و تعریفت از پست مردن رسیدم . بیا و بخون و نظر بده . منتظرتم . خداحافظ .

سلام حسین عزیز چطوری؟
آره حال میده

نمیدونم اگه استقبال بشه شاید تحلیل هم بزارم ... مرسی لطف داری

اگه پیدا نشد درخدمتیم ... تعارف نکن

اومدم خوندم ... ممنونم که از من اسم آورده بودی و مورد لطف قرار داده بودی ... فردا میام حتما

چشم حتما میام ... لطف داری

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:05 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
ممنون به وبلاگ من اومدی
وبلاگ جالبی داری
دلت شاد مکس پین(احسان جان)

سلام
خواهش ... ببخش دیر اومدم
مرسی
ممنونم ... توهم همینطور

.:.:.:. یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:18 ق.ظ

بعضی وقت ها خدا حافظی اینقدر سخته که آدم باید یکجور تنفر ایجاد کنه تا بتونه با هم نوعش قطع کنه

آره فقط تاحالا تو بودی که بهم گفته بودی قربون اشکات برم
خیلی واسم زحمت کشیدی ... قدر میدونم

نه کج نشده بودم ... خیالت راحت ... صاف صاف

تاریخش دقیقا همون موقعه که گفتی

الان بیشتر به یادتم و برات دعا میکنم میدونی چرا؟ ... چون باطری سل فونم هر سه روز شارژ میخواد نه هر نصف روز :) ... بخند دیگه ... مرسی واسه همه چیز

گیلاسی یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:37 ق.ظ

خدایی راس میگی؟ ببین یکی رو بیار این نیش منو جم کنه...فقط از ته دلم میگم الهی شکر...خوشحالم کردی..در ضمن کامنت اولی رو تایید کردم هیچم ناراحت نشدم.... دلم رو شاد کردی....مرسی.

سلااااااااااااااام چطوری
خیلی خوش اومدی

:))

قربونت

مرسی

خوشحالم

خواهش

تو هم منو خوشحال کردی سر زدی ... میدونی که خوشحال میشم بیای ... زود زود بیا

پاستیلی یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:04 ب.ظ

سلام علیکم داداشی
خوبی خوشتیپ؟

همین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اهه اینهم کلاش آقا میگه همین

ههه
به نظر من کراوات نقش مهمی داره
بااااااااااااااید خوشمل باشه
آفنر داداشی با سلیقه
حالا خودت سلیقه نموده بودی؟

من خوبم
وووووووووووووووووووووووی نی نی جدید
یه ماهه باربی میشه؟چه خوب
آره دیگه همین یه دونه داداشیه دیگه
آخی

داداشی خوبم شاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد؟
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآااروم؟

اینسامنیا دیگه تهطیل
بله!اینه
با اصول خانواده داری جور نمیشه
ا منم این فیلمو خوشم میاد

اما من فقط اصلشو دیدم

جوووووووووون لباس همسری ..................آخی چه خوب
اینقد خوبه

تو و چین و والان و افتتاحیه المپیک از نوزادی!برا دومی هم کت و شلوار و کراوات دست دوز و آره دیگه
تبعیض قائل نشید لطفا!!!

هههه
آخی الهی تن بچه خودت کت و شلوار و چین و تور والان ببینی

نه اینا دو تا بچه بودن.همه رو تن یکی نکن
هههه

رووووووووووووووووووووووووووز خوش
دووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

سلام علیکم خواهر خوشگل خودم

:)

خودم و بقیه سلیقه نمودبودیم :)

خوبی؟ خوشحالم مرسی

اوندفعه هم گفت باربی میشم و شد ... آره همین یکی داداشی رو داره

شاد ... دلتنگ ... آروم

آره راست میگی دیگه اینسامنیا تهطیل ولی اگه منم که اونو هم به ماالشعیر معتادش میکنم بالا پشت بوم

منم اصلشو دارم ولی با زیر نویس
خدا نسیب گرگ بیابون نکنه حال دیشب منو
یکوشولو خوابیدم فچ کنم ساعت ۷ بود تا ۸ اینا که یکی از اون کابوس های درجه یک خودمو دوباره دیدم
جوری حالمو گرفته که پست بعدی مربوط میشه به کابوس جدیدم که فریم به فریمش تو ذهنمه ... خدا بگم این رابرت رد فورد رو چیکارش کنه

آره میگه لباس همسری :)

باشه چشم ... تبعیض قائل نمیشم ... چشم

میسی

:))

روز تو هم خوش خواهری
خوبم خیالت راحت

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

الهام یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:43 ب.ظ

سلام
چطوری
وای که چقد دلم هوس فیلم هزاردستان رو کرد .اونم سریالش ها
یک جمله اش هست که مفتش می گه ملت خواب جماعت خواب زده اجتماع چرتی
خیلی باهاش حال می کردم
حالا دیگه .
.....................................................................
این روزا دوباره بعد از یک ماه یاد کنکور افتادم
فک کن
خیلی حوصله می خواد
دوباره غر زدم
.....................................................................
راستی داداشی دوباره چند وقته من و شراره جون کار به کار دیکته هات نداریم . بد جور زذی جاده خاکی ها
آخه شخصی که با س نمی شه
می ذارم به پای گرفتاریهات
...................................................................
مراقب خودت باش
هوارتا
بای

سلام خواهری
خوبم
مرسی
تو که منو پرت کردی به گذشته
من خودم از درد دیالوگ تو سینما دارم میمیرم تو تازه نمک رو زخمم میپاشی
رفتم آرشیوم رو گشتم ... مثل همیشه مرتب ... دی وی دی هام اصلا نمیدوننند خش یعنی چی؟
پیداش کردم ... منم این دیالوگ رو خیلی دوست دارم ... خیلی ... ببین:

جماعت خواب
اجتماع خواب زده
جامعه چرتی
چه ملتی :)
.............................................
نه غر نزدی ... فقط مثل فرزاد حسنی میگی فک کن :)
.............................................
:)
وای ببخشین
میسی
.............................................
چشم ... خیلی ممنون ... تو هم مواظب خودت باش خواهری
هوارتا
خدافس
.............................................
راستی من عاشق این دیالوگش هم هستم:

- این بیماری باعث جداییه؟
- نه نه
- پس انشا الله با شفای عاجل شما زیر یک صقف جمع میشیم
- من طالب شفای کاملم نه عاجل … و شفای کامل در عمر من نمیگنجه
- پس شما رهسپار راه پدرانمون هستید؟
- بله دختر عمو
- بی انصاف هنوز که همسرت هستم پس جیران صدام کن … در لحظه ودا
- شب که برای تودیع میام در کاروانسرا
- شاید تقدیر منه که گورستان هر شهری خاکی از اقوام من باشه … تهران هم شد خاک این پسرعموم
- بی انصاف حالا که زنده ام و شوهرتم … پس ابوالفطح صدام کن
- شب که آمدی برای بدرقه پسر عموی مهربان … شب که آمدی … شب

شراره مامان بردیا یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:44 ب.ظ

بازی شهره آغداشلو در فیلم سوته دلان بینظیره
********************************
تبریک صمیمانه منو پذیرا باش
ایشالا دامادی بردیا رو ببینم
پیش پیش بابت دومی تبریک میگم
قبلن ترش بابت اون روز که مصادفه با همون روزی که دانی هم تبریک میگم
ایشالا بقول ترنجبین بانو لباس عروسی دومادی بچه هاتو تنشون کنی گل پسری!!!!!

قبول دارم
********************************

میسی خواهری
انشا الله ... خدا برا جفتتون نیگهش داره
و تسلیت :) ... مرسی ... ممنونم
بازم میسی ... منم به شما
:)))) میسی خواهری جونم

شاد باشی و بالانس همیشه

نهال دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:40 ب.ظ

سلام
چه خبره ما چند روز نبودیم ها ....این کامیتر من هم هر روز یه چیزشه پریروز پاور نداشت دیروز مودم دیروز با کلی دنگ و فنگ مودمشو نصب کردم و امودم اینجا کلی برات نوشته بودم اما همش یهویی پرید ......خیلی خورد تو ذوقم ....بیخیال.
چه جاب علی حاتمی .....من تا حالا ازش فیلم ندیدم و میدونم هم که نصف عمرم بر فناست .....چیکار کنیم دیگه .....هم بد شانسم هم بد سلیقه آخه از قدیمی بود فیلمهای حاتمی خوشم نمیاد .... نمیدونم چرا اما میدونم اگه ببینم حتما نظرم عوض میشه...... راستی داداچیم برام یه سیستم تازه خریده یه هارد ۲۵۰ هم گرفته و بین همه ی دوستاش گردونده هر کدومشون هم کلی فیلم روی هاردم ریختن ....انقده زیادن که نگو ......خیلیاشون به درد بخور نیست اما بلاخره فیلمن دیگه ..... دیشب نشستم حرفه رو تماشا کردم .....خیلی جالب بود در بارش زیاد شنیده بودم تا حدی که کل داستانشو حفظ بود اما دیدنش خیلی بهتر بود .....
دیروز بین فیلمها تبلیغ بیگ فیش بود ....خیلی با مزه بود .....اونو که دیدم یاد تو افتادم و اومدم برات کامنت بزارم که نشد ....ش
دیگه مزاحمت نمیشم ...موفق باشی مهربون

وحید چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 ق.ظ http://sinse7en.blogfa.com

علی حاتمی سالاره ، تکه به مولا . سوته دلانش هم جزء کارای خوبشه . بهروز چه بازیی کرده و دیالوگها مثل همیشه انحصاری علی حاتمی " ما دلمون روضه است گریه کن نمی خوایم "

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد