MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

فرهنگ بازیگران - صد نقش و اجرای ماندگار تاریخ سینما

پیتر اوتول در نقش تی.ای.لورنس

لورنس عربستان(دیوید لین 1962)

اوتول به طرز بی باکانه و اغلب خیره کننده ای بر تقریبا همه صحنه ها چیرگی دارد این است که نقش لورنس ابتدا به آلبرت فینی و مارلون براندو پیشنهاد شده بود.

خدایان سینما را شکر می گذاریم که دیوید لین ، پیتر اوتول را برای این نقش انتخاب کرد

 

برگرفته از ماهنامه سینمایی فیلم

 

نظرات 3 + ارسال نظر
پاستیلی دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:06 ب.ظ

فیلمی نیستم.ولی گود ویل هانتینگ رو با تمام وجود دوست دارم

فیلمی بشید که عالمی داره
عددی نیستم ولی اگه خاستید راهنماییتون می کنم. اگه فیلمی تاحالا دیدید که دوست داشتید لطفا بگید اسمشو تا یه نقد از یجایی براتون گیربیارم.

فکر نکنید چون گفتم راهنمایتون می کنم آدم ازخود متشکری هستم نه بلکه برای این گفتم که سینما یک هنره محزه. البته به غیر از کثافت کاریهای هواشی اون.

سینما یک هنر است و هنر هم تجلی اسم هوالعلیم و هوالمصور و هوالجمیل خداوند است.

یه پرانتز (می دونید فرق عشق الهی با عشق زمینی چیه؟ البته یه شباهت داره و اون اینه که مثل عشق زمینی ممکنه چند عاشق به دنباله یک معشوق باشند ولی فرقش اینه که وقتی عاشق به عشق الهی رسید و سیراب شد دوست داره دست دوستان و حتی غریبه هارو بگیره و اونهارو هم از این چشمه سیراب کنه مثل افراد عارف که هرچه به اونها اهانت می کردند بجای اینکه از دست دشمنانشون ناراحت بشند بجاش اونها رو به طرف عشق الهی دعوت می کردند و افسوس می خوردند به حال گمراهی اونها.

ولی وقتی عاشق به عشق زمینی رسید تا اونجایکه ممکن است سعی می کند عشقش را از آبکش شدن توسط چشمان غیر محافظت کند و فقط آن معشوق را برای خود می خواهد)


هنر تجلی اسماء الله است
سینما یک هنر است
سینما یک عشق است
یک عشق الهی
برای همین شما رو هم دعوت کردم
البته من سیراب نشده ام ولی سرابش را دیده ام
من فقط یک آماتور هستم









در مورد گود ویل هانتینگ:
منم خیلی دوستش دارم مخصوصا اونجا که مت دیمون حاله اون پسره رو توی بار گرفت و بهش گفت شاید من سیب زمینی سرخ کره دمه پیست اسکی بفروشم ولی در عوض اصالت دارم.
خیلی با این اصالت حال می کنم.
حتما میدونی بن افلک و مت دیمون نویسنده همین فیلمنامه بودند و بخاطر این فیلمنامه جایزه گرفتند.

شهرام... دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:51 ب.ظ

سلام ...
دلخوری ...
قهری .....ازردمت ...(خوب کاری کردم )
دلم تنگ شده برات ....میشه منتتو بکشم .....
( عمرا اگه معذرت خواهی کنم ....هر کاری کردم درست بوده )
اخه مشتی تو که اینقده خوب مینوسی .....به قول عشقم که میگفت به یه لایه تازه ای از مکس رسیده ....( والبته اون لایه رو من باعث کفشش شدم )...چرا نمیای بنویسی...

چرا نمیای از فرصت استفاده کنی ....
بدبخت گیر نمیاد این فرصتا ...این دوستا .....

حرف نمیزنی ......جا زدی .....
معرفت به خرج دادی .....اخه اسم لامصب این سکوت بره ها چیه .....چی برداشت کنم ازش ....
یه داداش یوسف دارم که فعلا مشکل داره .....
تو هم که تو زرد از اب در اومدی .......
بابا من همینم ظاهرو باطن .....
میتونی با من کنار بیای ....نمیتونی ....
شمشیرم تیزه .....
نامردم ....
بی معرفتم ......
نمک نشناسم ....
شعور ندارم ....
بی ادبم ......
لا تم ....(البته لاتم نه ......لا....تم ...بد معنی نشه لطفا !!)
داغ میکنم زود ......
تو اصلا منو میفهمی ؟؟

اره عزیزم تو خیلی اقایی...
شبا شاشتو میگی ....
دندوناتو ومسواک میزنی ....
یه چیزی بهت بدن تشکر میکنی....
به همه سلام میکنی .....
اداب دانی ....
فیلم شناسی .....
تو یه مهمونی هر کی ترو ببینه میگه ...اوه ...اوه....چه پسر با ادبی .....
میدونی سر میز شام کارد و با کدوم دست بگیری چنگال رو با کدوم ...
اروغ نزنی سر میز ....
میدونی تو هر مهمونی چی بپوشی ....
دستمال سفیدو چهجوری تا کنی تو جیبت بذاری ...
احساساتتو چطوری بروز بدی .....
میدونی وقتی عاشق شدی چه شعری بخونی که معشوقت خوشش بیاد ....
اره شبا راس ساعت ۹ میخوابی ....
خط اتوی لباست خربوزه رو قاچ میکنه .....
بوی ادکلنی که میزنی خوش اینده و مطابق روز ...
اره تو یه جنتلمن هستی ..( یا البته میخوای باشی )

ولی ترسو یی..........ترسو..

میدونی عیب من اینه که واسه خوشایند طرف زر نمیزنم ...
حرف دلمو میگم .....
خیلی بدت اومد ازم ....
میخوای دیگه داداشت نباشم .....میخوای شتر دیدی ندیدی
بشه ..( البته واضح و مبرهن است که من شتر نیستم ...حالا
پیدا کنید پرتغال فروش را ؟؟)
من که نمیتونم جایی برم از اونجا بهتر ....
ولی اگه بخوای ..........
اره اگه بخوای میتونم بی خیالت بشم ....
داداشت نباشم ......
گیر بهت ندم ....
بدبخت من دارم تو رو محک میزنم ......
لایه برداریت کردم ...چرا نمی فهمی اینو ...

خلاصه ....
حال نمیکنم با نبودنت ....
دوستت دارم مثل سگ!!( چه تعبیر زیبایی)

خواستی بریم و بی خیالت بشیم فقط لب تر کن .....
هنوز یه خورده از مرام و معرفتمون مونده که که خرج این داداشیمون کنیم .......

اگه از این حرفای دل حال نکردی تایید نکن....
دلخور نمیشم .....
نخواستی اینجا جواب بذاری بیا در خونه ....
یه لگد بزنی به در ..درو وامیکنم ....
هر چی دلت خواست بگو ....
یا علی ...

احسان جان .....قلبا دوستت دارم ....به جون خودم ..
گفتم به جون خودم که یه وخ نگی قسم الکی خورد ...
به حضرت عباس ..( اگه گفتی حضرت عباس امام چندمه ؟؟)
دوباره یا علی ..
همون علی که فردا روز ولادتشه ....
کاش یه ذره از مرامشو داشتم ....
خیلی حرف زدم دوست.....ببخش...
( میدونم که نمیدونی قسم حضرت عباس رو قبول کنی یا دمب خروسو ......خود دانی .....و شعورت )

پاستیلی سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:41 ب.ظ

آره منم با اصالت فیلم حال میکنم...............منو بگو فچ کردم من خشنم!نقد رو شهرام خان زحمتشو کشیده ظاهرا........................این قدر مثبتی؟نمدونم بهت نمیاد.شایدم به قول شهرام سعی میکنی اینطور به نظر بیای.ادب خوبه .
اینقدری که من شناختمت متظاهر نیستی

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد