ریشه های پست مدرنیسم (I)
در باره فیلم پالپ فیکشن:

بجای صحبتهای طولانی تیتر هایی از نشانه های سینمای پست مدرنیسم را از مجله فیلم برداشته و مثالهایی از خودم را به آن الصاق کرده ام.امیدوارم برداشت
صحیحی از فیلم منتشر کرده باشم.

---- از میان بردن مرز بین موضوع و ناظر ویا بالعکس(تشدید) ----
- نمایی که جولز و وینسنت از درون صندوق عقب ماشین اصلحه های خود را برمیدارند.
- نمایی که از پشت جولز و وینسنت(اورشولدر) در هنگام ورود به آپارتمان سارقین پولهای مارسلوس گرفته شده.
- فیکس شدن تصویر روی هانی بانی در هنگامی که او با اصلحه مردم را تحدید می کند.
- عد ازاینکه وینسنت هروئین تزریق می کند ، با یک موسیقی خوب و بجا ، بازی وجابجایی نور چراغهای خیابان بروی صورت وینسنت یک حسی به آدم دست میده انگار خود آدم پشت فرمون ماشین نشسته و اون لذت نشعه گی هم به آدم سرایت می کنه.
- تاکید بر مرز بین موضوع و ناظر خیلی زیاد در این فیلم استفاده شده ، مثل اکثر نماهای دو نفره که آدم حس می کنه نفر سومی هم توی اتاق هست مثل نماهای بین آقای ولف وجیمی که هردو روی تخت ، روبروی همدیگر نشسته اند.
این احساس به لطف فیلمبرداری خوبی که صورت گرفته حس می شود(استفاده از دور بین روی دست در نماهای ثابت)

---- زمان تکرار شونده و دایره وار که نه نیوتونی است نه برگسنی ----
- کل فیلم از سه داستان که در یک شبانه روز میگذرد تشیل شده که به صورتی جالب توسط عناصر مشترک به هم پیوند می خورد(یک مطلب بدرد بخور در این مورد از یکی از وبلاگها پیدا کردم که بعدا برای دوستان روی سایت میگذارم).
- در اول فیلم وقتی هانی بانی و پامکین با همدیگر صحبت می کنند ، در نمای کوتاهی وینسنت از پشت سر هانی بانی می گذرد که این همان لحظه ایست که در آخر فیلم ، وینسنت در میانه صحبت خود با جولز به دستشویی می رود.
این صحنه را می شود به دقت نظر کارگردان در حفظ راکورد زمانی فیلم هم نسبت داد ، در صورتی که این صحنه یاد شده به طور قطع در اولین بار(شاید چند بار) دیدن فیلم به چشم نمی آید که هم جای تحسین دارد هم بنده را به یاد چیدمانهای وسواسی فیلمهای کوبریک می اندازد.

احسان تحویلیان.
ادامه دارد.