سینما: حمید هامون، ز دریا باز نگشت!

 

ذلیل مرده این چه کاری بود که کردی؟ مردیم از دستت...

 

 

آره این طوری میرند؟ اونوقت این رسمشه؟ یعنی درسته؟ نه جدا؟ رفتی دیگه؟ مطمئن؟ ... من که باور نمی کنم، خیلی ساله که تلویزون نگاه نمی کنم ولی این بار مجبور بودم، هیچکی تاحالا اشکای منو تو جمع ندیده بود، خیلی دوست داشتم ولی نمیدونستی، خیلی. اینارو که دارم می نویسم همینطور اشکام داره رو کی برد می چکه. خیلی دوست داشتم

 [این کلمه "خیلی" رو مثه خودت ادا کردم که چشماتو می بستی و به سرت یه نیم چرخش می دادی و بعدش یه لبخند تلخ می زدی]