تحلیل فیلم - چون قهوه‌‌ای بود

جکی براون شکست خورد ، چون قهوه‌ای بود.

مگر بالاتر از سیاهی هم رنگی هست که قهوه‌‌ای بتواند در جلوی آن بچشم بیاید؟

 

وقتی کوئنتین تارانتینو با سومّین فیلم خود یعنی "پالپ فیکشن" توانست بهترین اثر خود را خلق کند ، باطبع شرایط کار را هم برای خود و هم برای دوستداران آثارش سخت کرد. بینندگانی که روز به روز بر سطح توقعشان افزوده میشد و تارانتینویی که در سال 94 ، بهترین اثر خود یا بقولی بهترین فیلم دهه 90 را خلق کرده بود. سطح توقعی که استاد با فیلم های قبلیش در ذهن تماشاگر ایجاد کرده بود ، اکنون گریبانگر خود استاد شده بود. تارانتینو با دوسه فیلم قبلی خود اینقدر سروصدا ایجاد کرده بود که در این هیاهو دیگر صدای جکی بگوش نمیرسید.

 

بنظر من "جکی براون" اصلا شکست نخورد ولی باید اعنراف کنم که  این فیلم دوضعف بسار بزرگ داشت:

اول اینکه یک فیلم تارانتینویی تمام‌عیار بود ، یعنی این فیلم خیلی تارانتینویی بود یا میتوان گفت یک‌نوع تکرار تارانتینو بود. و دومین نکته ، زمان ساخته شدن این فیلم بود ... یعنی این فیلم با فاصله زمانی کوتاهی نسبت به "پالپ فیکشن" ساخته شد(بدون در نظر گرفتن فیلم "فور رومز" که اپیزودی کوتاه بود) ... چون  هنوز موج و اعوجاج فکری "پالپ فیکشن" که در ذهن تماشاگر ایجاد شده بود آرام نگرفته بود که تارانتینو دست به خلق تازه ای زده بود.

 

اما تارانتینو از این شکست درس بسیار بزرگی گرفت و الحق هم از این شکست به‌نفع خود استفاده کرد ، هم اینکه "کیل بیل" را با فاصله زمانی بیشتری ساخت و همه را منتظر و تشنه اثر بعدی خود کرده بود  و هم‌اینکه یک فیلم متفاوت ساخت و دوباره خودش را تکرار نکرد. یک فیلم حساب شده ساخت با ساختاری از پیش تعیین شده .

یک فیلم حساب شده که در دوقسمت ساخته شد ، فیلم دوقسمتی نه مثل فیلم سه‌گانه "ماتریکس" که سازندگان آن چون نمیتوانستند تماشاگر را سه ساعت و نبم روی صندلی‌های سینما بنشانند مجبور شدند فیلم دوم را در دو قسمت تولید کنند.

 

عناصر لذت بخش:

1. "جکی براون" فیلمی تماما تارانتینویی بود ، فیلمی که تمام عناصر لذت بخش سینمای تارانتینو که ما از او سراغ دارشتیم را بهمراه داشت ، البته جای عناصری مانند میان نویس‌ها در این فیلم خالی بود.

البته این فیلم نوعی فصل بندی نامحسوس هم داشت ولی به‌علت اینکه این فصل بندی ها با میان نویس نقطه گذاری نشده بود ، فصل بندی ها خیلی کمرنگ شده بود. منظورم زمان سرقت پول ها توسط جکی بود که تقریبا در آخر فیلم اتفاق افتاد و از زاویه دید 3 نفر روایت شد  ، ولی برخلاف کارهای قبلی تارانتینو این رویداد با میان نویس از همدیگر جدا نشده بود.

 

2. عناصر لذت بخش و اوریجینالی که در فیلم "کیل بیل" هم از آنها بخوبی استفاده شده.

منظورم دوقسمت شدن تصویر بود که در هر قسمت تصویر ، داستان متفاوتی روایت میشد.

 

3. قطعه های موسیقی که طبق معمول اینقدر خوب انتخاب شده بودند که معلوم نیست قطعه برای فیلم ساخته شده یا فیلم برای قطعه. منظورم ترانه انتخابی که برای سکانس اول و آخر فیلم انتخاب شده بود(زمانی که جکی در آغاز و پایان فیلم ، وارد داستان و خارج داستان میشود).

قطعه ای زیبا و تاثیر گذار که خیلی بیاد ماندنی بود.

 

4. و باز هم در مورد ترانه فیلم که انتخاب آن کاری بس حرفه ای و زیباست.

 در آغاز و پایان فیلم این ترانه بصورت موسیقی متن بگوش میرسد ولی درسکانس پایانی فیلم مشاهده میکنیم که جکی همین ترانه را لبخوانی میکند. دقیقا در این لحظه است که فاصله بین ناظر و منظور برداشته میشود ، از بین بردن فاصله بین ناظر و منظور یکی از خصیصه های سینمای پست مدرن است که در این قسمت فیلم بخوبی از آن استفاده شده.

 

 

محک تارانتینو:

به نظر حقیر ، "جکی براون" و فیلم آینده تارانتینو(اثر بعد از "کیل بیل") بهترین سنگ محک این کارگردان خوش فکر بوده و هستند.

"جکی براون" به این خاطر سنگ محک بود که طعم شکست را به تارانتینو چشاند و باعث پیروزی بعدی او شد.

 

و فیلم بعدی او به این خاطر سنگ محک است که تارانتینو  بعد از این همه خلق و ایده های ناب فیلم های قبلی ، حتما باید چیزی برای گفتن داشته باشد وگرنه تارانتینو در چاه بی سرو تهی سقوط می کند که حتی میتواند گذشته پربار اورا زیر سؤال ببرد. شاید نتوان از کلمه چاه استفاده کرد ، بهترست بگوییم انبار ، بله دقیقا مثل سگهای انباری که هیچ یک از قهرمانان فیلم نتوانستند از آن زنده خارج شوند.

 

 

از خداوند برای این کارگردان خوش فکر سینما ، طلب روشنی و وسعت بیشتر اندیشه خواستاریم.

بهرحال اگه تارانتینو برای همه تارانتینو باشه ، ولی واسه ما ایرونیا یک چیز دیگست و اون چیزی نیست جز "برادر تارانتینو"

   

آآآمین.

 

http://www.imdb.com/name/nm0000233/

http://www.fexon.com/personinfo.php?pid=26

 

 

 

 

 

 


 

 

 


محرم نوشت

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

عشق بازی کار هر شیاد نیست ... این شکار دام هر صیاد نیست

عاشقی را قابلیت لازم است ... طالب حق را حقیقت لازم است

شاهد این مدعی خواهی اگر ... بر حسین و حالت او کن نظر

ظهر عاشورا در آن میدان عشق ... کرد رو جانب سلطان عشق

بار الهی این سرم این پیکرم ... این علمدار رشید این اکبرم

 

۴:۱۵ آ ام
مالشعیر کلاسیک و یه استکان کوچیک رو عشقه
ابی جون مخلصیم
میخوامت
تاحالا هروقت گفتم یاابالفضل دست خالی روونم نکردی
چار پنج تا خاربرادر داریم که لینکشون سمت چپ وبلاگمه
یه حالی بهشون بده
خودم خیلی بهت احتیاج دارم ولی دستوره اول واسه بقیه دعا کنیم بعد واسه خودمون

مخلصیم


۴:۲۹ آ ام
ماالشعیر تموم شد ... نشئگی داره بیداد می کنه

یه پک سیگار موور پایه بلند میخوام ولی حیف من که دودی نیستم
با افتخار مخلصیم
فدای دستات
هی هی هی
کدوم حروم زاده ای از پشت زدت

از پشت نخلا اومدند
وگرنه عددی نبودند

حروم زاده ها

 

هی مکسی اونارو بیخی آقا رو بچسب ... آره آقاجون خودمون دوتارو عشقه ... ببخشید میدونم گند زدم ... لیلی رو ول کردم و نشستم نامه هاشو میخونم

 

برداشت دوم ... سکانس اول و آخر ... نور صدا دوربین ... اکشن

ماچت کنم؟

ماچت کنم؟

ماچت میکنماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

کات ... خوب بود ... خسته نباشید ... آقا مصطفی دوتا سینی چایی بیار

 

مرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررسی ... خیلی آقایی

 

بر اساس یک مشاهده عینی 

 

 

 

ارادتمند

MAX PAYNE