این یک پست نیست ... پس چیه ... خنک ... بنال

همه چشمشون به در سفید میشه

ولی من به ال سی دی موبایل

نیل آرمسترانگ ماه رو ترک گفت

ولی یه اثر از خودش باقی گذاشت و اون اثر غرور ماه رو شکست

همه ما در آن واحد میتونیم برای هم هم ماه باشیم و هم آرمسترانگ.

 

طبق فورمول آرمسترانگ:

 این جواب ندادن کامنت ها حکم همون آرمسترانگ رو داره

و کامنتهای محبت آمیز حکم ماه بودن شما هارو داره

تقاظای بخشش دارم.

 

بعضی از افراد تو زندگی آدم حکم فرشته رو دارند

وقتی یه فرشته میاد رو زمین پهلوی ما

ما نباید بریم ازش پرسجو کنیم تو کی هستی بابات کیه ننت کیه مال کودوم طبقه از بهشتی کی اومدی کی میری باچی اومدی باچی میری چرا تو شفافی چرا از در رد میشی چرا من نمی تونم چرا برام وقت میزاری چرا زیاد وقت میزاری چرا اینقدر خوبی چرا اینقدر گلی چرا خوبی چراااااااااااااااااااااااااااا

این فرشته ممکنه چند لحظه بیشتر مهمون ما نباشه

باید خوشحال باشیم که اومده

باید خوشحال باشیم که برای ما اومده

باید از فرصت استفاده کنیم

زمان کمه

تلویزیون وقت آدمو میکشه

باید یه کاری کنیم که این چند لحظه تبدیل بشه به همیشه

باید همیشه پهلومون نیگهش داریم.

 

با یه فرشته باید مثل یه فرشته رفتار کرد نه اونجور که ما دوست داریم

در ظاهر داریم حرف میزنیم

داریم راجع به یه چیز حرف می زنیم

هدف هر دومون یچیزه

ولی بعضی وقت ها زبون همو نمی فهمیم

با هرف ها و استدلال های خودمون دل فرشته رو درد میاریم

و چون زبون اونو نمی فهمیم فک میکنیم اونم داره دل مارو به درد میاره

اونم از ناراحت شدن ما ناراحت میشه و دلش درد می گیره

جالبیش اینه که اونم همینجوری مثل ما فک میکنه

فک میکنه داره مارو نا راحت میکنه

اینو بهش تو درمان بیماری اگزما میگن سیکل معیوب

خوارش پوست باعث خواروندن میشه و خواروندن باعث خوارش بیشتر

سیکل معیوب رو باید معدوم کرد با بستن دستامون به گردنمون.

 

با فرشته داریم حرف میزنیم

یه بطری جین می خوریم

تو چشای هم نیگاه میکنیم

قریبیمونو فراموش می کنیم

ذل میزنیم ولی هیشکی از رو نمیره چون درد هممون یکیه

بی خواهرو برادری درد همه گیمونه

فرزندان  آدم و هوا ، خواهر و برادر بودند

اون خواهر و برادر ، مادر و پدر همه ما شدند

درد همه گی ما بی خواهری و برادریه ... بی دوست بودنه ... چون همه ما با هم قوم و خویش هستیم

مثل فیلم ایتالیایی ها که ابراز محبتشون گل میکنه ، دستمونو آروم میزاریم بیخ گوشش

گردنشو نوازش میکنیم

وقتی هم میخوایم صداقت مونو بیشتر نشون بدیم یکم گردنشو میچلونیم

شاید در ظاهر داریم نوازشش می کنیم ولی اگه 45 ثانیه صبر کنیم

میبینیم نوازش ما حکم یه سیلی به صورتش بوده

یکم بیشتر که صبر کنیم جای 4 تا انگشت رو میبینیم که رو صورتش سیاه شده

من تقاضای عفو دارم  ... خیلی ... من جای 5 تا انگشت می بینم

ازم نپرسید چی بود چی شد کی بود ... میدونید که من چیزی رو از شماها مخفی نمیکنم ولی این رو هم میدونید که من از گذشته بدم میاد ... نفرت دارم ... خاطراتش عذابم مبده ... شما که نمی خواید من عذاب بکشم.

 

کاری که من و فرشته با هم انجام دادیم این بود:

صفحه ال سی دی موبایل رو بوسیدیم و به قلبمون گذاشتیم و چلوندیم

چلوندیم ... چلوندیم ... اونقدر که ال سی دی ترک برداشت.

 

بو میاد

فقط بوی خواهر و برادری

هممون باید این بورو حس کنیم

حتی من حتی فرشته

زمان کمه

تلویزیون وقت رو میکشه

دیگه چشمام سفید نیست.

 

باید همدیگه رو بچلونیم ... دلمون باید قنج بره برا هم ... باید دندون قروچه بریم واسه هم ... باید ال سی دی ترک بخوره ... باید ال سی دی دیگه وجود نداشته باشه ... باید چلوند ... دوتا پاستیل خرسی رو باید چلوند به هم تا دیگه خرسی وجود نداشته باشه ... باید چلوند ... وقت کمه ... باید یه تیکه پاستیل که الان معلوم نیست چیه خرسیه یا گاویه باید اون پاستیل رو گذاشت گوشه لپ ... آروم خوابید ... تا صبح خودش آب میشه ... صبح دیگه نباید از خواب بیدار شد ... باید همه بریم Dubai: Star City ... اهل بخیه میگن ورودیش 40 دلاره ... یه جیپ رو باز صورتی رنگ  کرایه می کنیم اونم به 100 دلار ... بایه کارت اعتباری که صبحش تو پیاده رو پیدا کردیم همشو پرداخت می کنیم ... باید بریم خوشه پروین بچینیم ... با سرعت 210 تا ... باید بمیریم ... باید بریم بهشت ... باید صبح از خواب بیدار نشد ... باید بزاریم که کرم ها هم از شیرینی دندونامون ، دندون های پاستیل مالی ما لذت ببرند ... کرم های بهشت زهرا حق دارند ... کرم های بهشت زهرا حق دارند ... منتظر همه ما هستند ... تک به تک ... منتظرند ... یه روز بلا خره اون روز میرسه ... شتریه که در خونه همه میخوابه ... همه مون میریم بهشت زهرای شهر خودمون

ولی

ولی

ولی

بزاریم دندونامون شیرین باشه

تا کرم ها هم مزه عشق ... مزه بی غرض بودن ... مزه خواهر وبرادری ... مزه پاکی

رو بچشند.

 

نمیترسم از فتنه طوفان    دلی چون در یای خزر دارم

به بیتابی قلب عاشقان    پیامی از شمس و قمر دارم

دلا امشب سفر دارم       چه سودایی به سر دارم

حکایتهای پر شرر دارم     چه بزمی باتو تا سحر دارم