MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

برفی داره میاد اینجاااااااااااااا

سلام برفی میاد اینجا شدید

صبح که چشمامو باز کردم دیدم همه جا سفید پوش شده

http://maxpaynethefall.persiangig.com/image/blog_post02/barf_01.jpg

http://maxpaynethefall.persiangig.com/image/blog_post02/barf_02.jpg

http://maxpaynethefall.persiangig.com/image/blog_post02/barf_03.jpg

http://maxpaynethefall.persiangig.com/image/blog_post02/barf_04.jpg

http://maxpaynethefall.persiangig.com/image/blog_post02/barf_05.jpg

این هم جناب خییییسی که گفتم چه بلایی سرش آوردم:

طبق معمول با خودم برده بودمش حمام ولی هرچی شستمش دیدم خیلی تمیز نشد ... واسه همین انداختمش توی وایتکس تا سفید بشه ... حالا این پایین نشسته تا خشک بشه ... الهی

 

بخدا زود یه آپ سینمایی میکنم ... دلم خیلی واسه فیلم سونه دلان تنگ شده ( قابل توجه شهرام داداشی ... ایندفعه نوبت بهروزه) ... امشب برای بار ان ام میبینم و یچیزایی یاد داشت میکنم و مینویسم.

بقول گیلاس خانومی بای همتون

 

ارادتمند:

MAX PAYNE

 

نظرات 12 + ارسال نظر
الهام یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ب.ظ

سلام
خوبی داداشی
برات خوشحالم اونم هوار فاکتوریل .اگه گفتی چقد می شه ؟
برات هنوزم دعا می کنم تو هم دعام کن .
........................................
آخ چه حالی دارم من امروز .
تمام طول ترم روزای چهارشنبه به جای کلاس حسلبداری صنعتی یا با محمد بودم یا با ویدا . تو راهرو ها یک گوشه دنج داریم که یک جلسه اول و یک جلسه آخر رو رفتم کلاس .
حالا داشته باش که استادم می خواست بره مکه امتحان رو جلو جلو گرفت منم سوادم در حد کشک .
از ۴ شنبه همه فکر وخیالامو گذاشتم تو صندوق چسبیدم به حسابداری .
اینقد عالی امتحان دادم که باور نمی کنی .
فقط به یکی از ثبتهام شک دارم .
فک کن.
........................................
حالا داشته باش که پس فردا هم امتحان اقتصاد مدیریت دارم با شرایط مشابه .
........................................
می خوام تا کنکور مثل قبل باشم البته دارم سعی می کنم حالا چه قد موفق شم خدا داند .
ولی خوب خواستن توانستن است .
........................................
این روزا خیلی مراقب خودت باش .
امیدوارم همه چیز همون طور که تو می خوای وصلاحه بشه .
.......................................
بازم هوارتا
بازم مراقب خودت باش
فعلا بای

سلام
خوبم
مرسی خواهری ممنونم
تو خوبی؟
نه نمیدونم ... ولی میدونم باید خیلی باشه ... مهم اینه که حست رو انتقال دادی ... ممنونم خیلی
لطف داری ... منم همینطور چشم حتما دعا میکنم
.............................................................................
خوشحالم که حداقل با مشغولیات ذهنی که داری تونستی خوب امتحان بدی
جدا خوشحال شدم
ایشالا همیشه موفق باشی
.............................................................................
حتما همینطوره ... اون یکی هم خوب میشه
.............................................................................
همین روحت رو حفض کن ... منم دعا میکنم
.............................................................................
چشم
ایشالا
ممنونم
.............................................................................
منم هوارتا
چشم ... خیی ممنونم خواهری
خدافس

پاستیلی دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:02 ب.ظ

سلااام داداشی خوب.دایی بیتر

هه خوبی؟خوبم من..سرمون همچنان شلوغ پلوغ
چه خبرا؟خبرا همه اونجاست
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
چه برفی.........حال نمودم.شدیییییییید
من میخوام
عکس گل یخ زده خیلی ناز بود

الهی دلت همیشه گرم باشه.تو برف سوپ داغ پشت پنجره یخ زده می چسبه
البته چایی جای خودشو داره
هه
خوبی؟مریض نشی تو این کارو بارا
بقول خودت تاااااااااااااااااااااااااااااازه اولشه!!!
موفق باشی
همیشه

دووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

پ.ن:بووووووووووووووووووووووووس نیکا.جون خوشم اومد.فک کردی ذوق میکنه؟یا چیزی میگه.؟نوچ اول خوب سبک سنگین میکنه.ببینه تو جمع رفتار تو چه جوریا میشه...........ببینه چطور ابراز محبت میکنی..بعد نشونت میده!!!
یعنی اگه خوشش نیاد
اگه نه خیلیم میتونه مهربون باشه

سلام خواهری گلم
ایشالا به سلامتی
همیشه از این خبرا باشه
ایشالا خود خبر عروس شدنت رو بهم بدی ... میدونی که چقدر خوشحال میشم

توهم میخوای؟
فوت فوت برفا برید یکم اونور تر
نه بیشتر
بیشتر
خوبه
حالا یکم اینور تر
آره درست بالای خونه ترنجبین بانوی خودم
1.2.3 حالاااااااااااااااا

بیا اینم برف که میخواستی
ببین تو منو مرتاض هم کردی ... فقط یه خال هندی کم دارم : )

مرسی
مرسی مهربون
مرسی

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

پ.ن:
همین فقط تورو کم داشت که طرفداری ازش بکنی
همینجوری به سر ما مسلطه
توهم که پشتش باشی
: )

شهرام دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:17 ب.ظ

سلام داداش

چه عجب برای این دل سوته ما هم فکری کردی ....دلم میخواد یه ارشیو داشته باشم از همه اون فیلمایی مثه سوته دلان ....کلاغ....رگبار....تنگسیر ....

من عاشق اینام داداش ...خودت که میدونی ....

اخ یعنی میشه فیلم هایه نادری رو داشت ...تقوایی ....

بیا و مردونگی کن یه چند روز این پست مدرن کوفتی رو ول کن ..بچسب به هویت گمشده خودمون.....بشین با بهروز عرق بخور ....بعدش را بیفت راسته بازار اونجا یه دعوا را بنداز کتک بخور .....بذار تیزی چاقو ضامندار با گوشت تنت اشنا بشه .....بذار گرمایه خونتو تو دستات احساس کنی ....داد بزن قیصر کجایی که داداشتو کشتن.....

یه خورده ول کن این غریبه هارو .....برو رو پشت بوم سراغ طوقی ....دلش بد جوری گرفته کنج قفس ...

سلام داداش خودم
مخلصیم

داداشیییییییییییییی؟
میشه یه خواهشی بکنم؟
لطف کنی و یه آدرسی به ما بدی
به خدا با افتخار و با کمال میل انجام وظیفه میکنم
هرچیشو که داشتم برات میفرستم

میدونم عزیزم ... میدونم

چرا نمیشه
تنگسیر
بلوچ
قیصر
سوته دلان
مادر
اینارو دارم
میشه ... اگه منت بزارید و آدرس بدید حتما میفرستم واست

چشم
چشم
اطاعت امر
جمله گرمی خون رو که خوندم ، هوایی شدم
یه ماالشعیر کلاسیک با یه استکان کوچیک
لباس گرم
داداشی رفتم بالا پشت بوم
یکی دوماه بود از بس حواسم پرت بود فرصت نشده بود برم بالا پشت بوم با خودم خلوط کنم ... همش درگیر کار اینو اون بودم
هوایی شدم
رفتم

مرسی که سر زدی

پاستیلی سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:21 ب.ظ

سلااااااام داداشی
خوبی؟کجاییی؟من خوبم.................اوووووووووووووووو
داداشی خودتم نمدونستی خدا منتظر بود تو بگی
امروز صبح یه برف شدیدی میومد
حالا آبجی با آژانس داره میره خرید.کارو بار حسابی
مامانم غش کرده بود
که چی؟خیابونا لغزندس الان بچم میکشن
وووووووووووووووووووووو کشت بسکه زنگ زد...خوبی؟زنده ای؟...یواش بگو بره...خوب؟مراقبی؟حتما؟؟؟؟

وای مردم!!!!!
تو خوبی؟سرت شلوووووووووووغ؟
آخ جون!!!!!

راستی این خیسییییییی رو کشتیییییییییی که
سفید کن؟کممممممممممممممک
مگه تو دودکش بود؟ههه

خیلی باهالی
استریل شد دیگه حالا

پاک یادت نره
(معلومه حالم خوبه نه؟؟؟)

رووووووووووووووووووووووووووووووووووووز خوش
دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

خوبم؟ کجایم؟ :)

الهی
آخی مامانی مهربون
اهی
خیلی دوست داره
خدا واست حفضش کنه
میدونم قدرشو میدونی
هر چند وقت یک بار میبوسیش؟
من نمیتونم ... نمیدونم چرا ... از خودم بدم میاد
چرا ما مردها با زن های به غیر از مادرمون بیشتر ارتباط حسی برقرار میکنیم؟
بخدا حق دارند اونا هم
مثلا دیروز دلش درد می کرد ... معمولا به این راحتی ها نمیگه آی ولی گفت آی درد میکنه
چقدر دلم میخواست بغلش کنم و ببوسمش بگم الهی اسی فدات بشه
ولی گفتم اااااااا؟؟؟ درد میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بریم دکتر؟؟؟ هان مامانی؟
گفت نه میرم یه دوش بگیرم ... شاید گرم بشه خوب بشه

خواهری ، خوب شده ، نگران نباش
هیچی دیگه همین
بوسش کن

خدا نکنه ...
خوبم مرسی
شلووووووووووووووووووووووووغ

:)
:)
از بس بوسش میکنم زود زود سیاه میشه :)

به کسی نگفته بودم ولی یه خرس بزرگ تر دارم به نام خببببببببطی که همیشه تو کیفمه
اسمش خیطیه چون لباسش خط خطیه با کلاه خط خطی
کار بدی میکنم؟
که همیشه دنبالمه؟
نمیدونم
نمیزارم کسی ببیندش چون میدونم مسخرم میکنند


بخدا خیلی خوشحالم که با انرژی میبینمت ... خودت میدونی ... میدونی

روز تو هم خوش خواهر مهربون
منبیشترمنبیشترمنبیشتر

الهام سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:44 ب.ظ

سلام
احوال شما
آقا این امتحانم رو هم عالی دادم اگه اینجوری پیش بره این ترم هم الف می شم
اصلا از خودم توقع نداشتم مخصوصا که ۱ شنبه هم مسموم شده بودم .
بد جور.
.....................................................................
شنیدی خرم آباد چه برفی اومده محمدم اونجاس آنتن هم نمی ده .
گمونم به ملکوت اعلا پیوست
آخی حیف شد آدم خوب بود .
.....................................................................
داداشی خیلی مراقب باش تو برف نچایی
هوار هوارتا ...
شب به خیر
بای

سلام الهام خانومی
خسته نباشی
مرسی خوبم

تبریک میگم
امیدوارم همیشه الف بشی ... الهی
چی خورده بودی؟
چیپس مونده های توی دانشگاه؟
نخور اینارو ... پشت شیشه آفتاب خورده خوب نیست
حالا خوبی؟
خدا رو شکر
...........................................
نه نشنیدم ... همه میدونند من از دنیا عقبم چون تی وی نمیبینم
اما خیلی باحال بود اینی که گفتی
یه نفر بود تو دنیا که میتونست اخلاق تورو تحمل کنه ، اونم رفت زیر برفا
خدا نکنه ... زود میاد همین روزا
میدونم اینا فعل معکوسه
مثل الهی بری و بر نگردی
میدونی معنیش چی میشه؟
یعنی اصن نری الهی و پهلوم بمونی
یه روز یکی بهم گفت درآغوش گرفتن مثل پارکینگی میمونه که کرایه نداره و بوسیدن مثل تصادفی میمونه که خسارت نداره.
همیشه دعاش میکنم
گفتم دعا ، یادم اومد دیروز ظهر همگی رو یه دعای حسابی کردم
شما
ترنجبین بانو
شراره جون
شهرام داداشی
...........................................
چشم خیلی ممنون
منم هوارتا
خیلی ممنوم
شب تو هم بخیر
خدافس

الهام چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:12 ب.ظ

سلام داداشی
خوبی چه خبرا
انگاری خیلی گرفتاری ؟ دیگه نظراترو هم تایید نمی کنیا
خوب تا باشه از این گرفتاریا
خیلی مراقب خودت باش
هوارتا
بای

سلام خواهرم ، مهربون
خوبم مرسی
خبری نیست ... سلامتی
آره ... کم و زیاد گرفتارم
بخدا اصن دوروزه کامی رو روشن نکرده بودم ... ببخشین
مرسی مهربون خواهری
چشم مواظبم ... خیلی ممنون که بفکرمی ... ممنونم خواهری عزیز ... تو هم مواظب باش
هوارتا
خدافس

شراره مامان بردیا چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:55 ب.ظ

عرض ادب و ارادت
شب یلدای زیبایی داشته باشی
شاد زی روز افزون

سلام خانم
حال چطوره
:)

ارادت داریم خواهری مهربون

ممنونم ... تو هم همینطور

خیلی ممنونم

مواظب خودت باش خواهری ... هوا سرده

پاستیلی چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:11 ب.ظ

سلام داداشی خان
خوبی؟کجاهایی؟سرگرم دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟آره ببین دنیا به سیم ثانیه زیر و بالا میشه.مشغولیات آدم ظرف کوتاه ترین زمان تغیرات عجیییییییییییبی میکنه
این بد نیست.........تغییر لازمه زندگیه
نباید توقع داشت همون که بودیم بمونیم

نه
آره دیگه تجربیاته ................مجانی در اختیار دوستان میذاریم!!!وا خل شدم؟نیدونم........کی میدونه؟

خوبی خودت؟؟؟؟؟؟؟؟؟نیکا چطور؟آی کاش منم دایی داشتم
من میخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

من داداش ندارم هیچ دایی هم موجود نیست.........نو ریسپانس تو پیجینگ!!!

آره دیگه.میخوام گوشیمو بفروشم.........نیدونم چی بگیرم.یه سامسونگایی دیدم بدک نیستن.شاید دوباره سامسونگ شایدم کا۸۰۰...چطوره؟

ببینم چی میشه
فهلا سرمون شلوغه
میدونی چی میگم
دستت تو کاره
ههه

اوکی
شاااااااااااااااااااااااااااااااااد باشی

روز خوش
دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

سلام ترنجبین بانوی عزیز

تجربیات؟
نه اتفاقا ... خیلی خوب میگی ... جدا اکثر مواقع شک میکنم چند سالته ... همیشه این حس رو داشتم که خیلی بیشتر از سن خودت میفهمی ... هس میکنم هم سن هستیم ... اکثر مواقع منطقی تر از من فکر میکنی

خوبم مرسی خواهری
نیکا هم خوبه ... برف شادی ازم میخواد ... اگه بخرم گند میزنه به زندگی :)
الهیییییییییییی
غصم میشه که دایی نداری
دوباره همزاد پنداری کردم
حس کردم نداشتن دایی چه حالی داره
الهییییییییییییی
قسمت این بوده خواهری
فکرشو نکن

منم خیلی دلم میخواست یه داداش بزرگتر داشتم
خیلی
منم و همین یه خواهر
دلم میخواست یه داداش بزرگتر داشتم که هوامو داشت
تو مدرسه اگه کسی اذیتم میکرد بهش میگفتم
به بابا و مامانم نمیگفتم هیچ وقت چون همیشه میخواستند از طریق دفتر و مدیر و ناظم غضیه رو حل کنند
واسه همین انگشت نما میشدم و برای همین هیچوقت نمیگفتم بهشون و همیشه خیلی هم ضرر میدیدم
دلم میخواست یه داداش داشتم که بهش میگفتم داداشی کورش (قلدر کلاس) جامدادیم رو برداشته و حالا که میخوام ازش بگیرم میگه پنجاه تومن باید بدی (بیشرف) ... یکی از عقده هاییم که دارم اینه که چرا کوروش رو نزدم(بیشرف)

حالا هم من و هم تو یه داداش اینترنتی داریم
پس کمتر غصه بخور
داداشی دوست داره

کا800 شراره جون داره ... ازش بپرس
رادیو داره ... کیفیت دوربینش هم خوبه
من همیشه نوکیا رو ترجیح دادم

مرسی خواهری مهربون
مواظب خودت باش


روز تو هم خوش
منبیشترمنبیشترمنبیشتر

الهام پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ب.ظ

سلام دداداشی
چیزی به آخر پاییز نمونده .هرچه زودتر جوجه هاتو بشمار.

سلام خواهری

من خودم جوجه ام
کی میاد منو بشماره؟
ولی چون تو میگی باشه
۱
۲
۳
...
۹۹۸
۹۹۹
۱۰۰۰ جزیره
سس هزار جزیره مهرام

پاستیلی پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااام خوبی داداشی؟
چیکارا میکنی؟
نوکیا؟ههه همیشه نوکیا

این سری جدیدش سری <ان>باگ داره.بیچاره میکنه
حالا ببینم

راستی
من دلم که بوس میخواد کارای مثبت میکنم...مامانم بوسم میکنه.........اون حال میده
میدونم چیکار کنم بوس میده
وگه نه خودم که زیاد بوسش میکنم....مال اون حال میده
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآااای حال میده

آخی مامانت خوب شد؟چرا بوسش نکردی؟من داداش ندارم بدونم چرا اما فک کنم میدونم
اشکال نداره...........بوس نکن...نشون بده دوسش داری...کافیه

من خوبم..........تا حدودی کارو بارا تموم شده فهلا
تو فکر لباسم..........از این سایت به اون سایت!!

آره دیگه........اگه یکی منو تهرون ببره پارچه بگیرم خوب میشه
وووووووووووووووی تو چلیپا پارچه هست........مامان!!!

راستی شراره خانومی کجاست؟خبر داری؟؟؟؟
اوکی
موفق باشی
دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتتا

سلام خوبم مرسی
شکر خدا خوب داره پیش میره

فعلا که گوشی خیلی گرون شده قیمت ۶۶۳۰ من شده مثل روزای اولش

نه اون به ندرت بوسم میکنه
ولی من بعضی وقت ها

امشب اینقدر خوشگل شده بودم ... البت مامانم میگفت
مامانم میگفت امشب یچیز دیگه شده بودی (الان از فرت بی جنبگی دارم غش میکنم :) )
ن هم ازم چشم برنمیداشت (الهی)
از خودم تعریف نمیکنم ولی بعضی وقت ها آدم حس میکنه خوشگل شده ... مگه نه؟ ... حتما تجربه کردی.

آره مامانم خوب شد ... مرسی مهربون داداشی

خواهر منم تو فکر لباسه ... اونم از این کانال به اون کانال :))
یه لباس از ابرو ترکی براش پسندیدم.
مثل یه لباس شب معمولیه تقریبا ... یقه جلوش یکم بازه ولی پشتش تا بالای باسن لختیه بعدش پائینش هم بلنده جوری که رو زمین کشیده میشه مخصوصا دنباله پشتش که حدود نیم متر سه چارک رو زمین کشیده میشه.

تو هم که مثل بقیه خانوما تو فکر افتتاحیه المپیک هستی :)

آف میزاره معمولا ... فک کنم بخاطر بردیا که مریض شده و کارای شرکتش که زیاد شده نمیرسه بیشتر بیاد.

مرسی خواهری

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

پاستیلی جمعه 1 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:55 ب.ظ

سلام داداشی خوبم
کجایی؟خوبی؟کارو بارا چطوریاست؟تازه اووووووووووووولشه؟
هههه

آره دیگه
من خوبم
مهمون داریم...نه یکی نه دوتا ۳۲تا!!!
نهههههههههههههههههههههه
حسش نیست
یعنی اگه من مجبور نبودم کار بکنم چرا که نه؟!!!!!!!!!
اما حالا
بکش خودتو آخر شبم خسته هیچ کیو هم ندیدی
ایش
چرا من ۵ تا خواهر ندارم.که اونا کارارو بکنن من بشینم پیش دوستان!
خوشم میاد رو!!!!!!!!
یه چیز دیروز گفتی

از مدرسه..کورش قلدر!!!نامرد!!!داداشیمو ناراحت کرد

اما من نقطه مقابلت بودم....نیدونم چرا
بدجنس نبودم و نیستم.اما ازم حساب میبردن
روز اول مدرسه همه کلاس اولیا اشک و آآآآآآآآاه من و یه دوستم مسابقه دو میدادیم!!!

یه دختر سال پنجمی بود...آسیه
قلدر به تمام معنا
یه بار بهم گفت چی میخوری بده من
من پاستیل میخوردم ........گفتم خواب ببینی
خلاصه اونم بهم نتونست زور بگه

آره من نقش اون داداش بزرگه نداشتمو خودم بازی میکردم.داداش بزرگ تمام بچه هایی بودم که از آسیه شاکی بودن
حقشونو بالاخره میگرفتم
تو ۸ سالگی
اما ۱۵ سالگ نمتونستم حرف بزنم حتی با همسنام

اه چه دوران بدی

حالا شدیم خانوم!!!!!!!!!!!!!!!!!! کی میگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه شدیم شبه خانوم
هههه

روززززززززززززززززززززززززززز خوش
دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

سلام ترنجبین بانو داداشی
خسته نباشی خانوم
خوف :)

خوشحالم خوبی
سیو چند تاااا
ماشالا
ایشالا سفرتون همیشه پر برکت باشه
خسته نباشی خواهری
خسته نباشی ... اگه دادش واقعیت بودم پاهاتو ماساژ میدادم تا خستگی از تنت بیرون بیاد ... من معمولا پای مامانی و خواهرم رو ماساژ میدم ... مامانم میگه قربون دستت برم ... منم میگم موجلی نیست :) هی هی

بچه ننه نبودم منم ... ولی خونه کوروش(بی شرف) اینا توی مسیر مدرسه بود اینه که اگه تو مدرسه میزدمش ... وقتی بر میگشتم خونه ... توی راه با دوستاش و هم محله ای هاش میریختند سرم ... واسه همین فقط محلش نمیزاشتم.

آره یادم اومد چی میگی ... یادم اومد که گفتی قبلنا مثل فلانی بودی ولی حالا آروم شدم.
پس چی؟ ... شک داری؟ ... یه خانوم ... پس چی ؟ ... منکه چیزی جز مهربونی و صبر در مقابل خودم از تو ندیدم ... تو مثل خواهر نداشتمی ... بارها گفتم

روز تو هم خوش

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

zander جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:33 ق.ظ http://zagborz.blogfa.com

سلام عمووووووو
ببین تر خدا برام یه دعوت نامه پرشین گیگ بفرست حتما جبران میکنم برای شادی روح امواتت صلوات میفرستم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد