MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

MAX PAYNE

تحلیل فیلم / دلنوشت های سینمایی

این یک پست نیست ... پس چیه ... خنک ... بنال

همه چشمشون به در سفید میشه

ولی من به ال سی دی موبایل

نیل آرمسترانگ ماه رو ترک گفت

ولی یه اثر از خودش باقی گذاشت و اون اثر غرور ماه رو شکست

همه ما در آن واحد میتونیم برای هم هم ماه باشیم و هم آرمسترانگ.

 

طبق فورمول آرمسترانگ:

 این جواب ندادن کامنت ها حکم همون آرمسترانگ رو داره

و کامنتهای محبت آمیز حکم ماه بودن شما هارو داره

تقاظای بخشش دارم.

 

بعضی از افراد تو زندگی آدم حکم فرشته رو دارند

وقتی یه فرشته میاد رو زمین پهلوی ما

ما نباید بریم ازش پرسجو کنیم تو کی هستی بابات کیه ننت کیه مال کودوم طبقه از بهشتی کی اومدی کی میری باچی اومدی باچی میری چرا تو شفافی چرا از در رد میشی چرا من نمی تونم چرا برام وقت میزاری چرا زیاد وقت میزاری چرا اینقدر خوبی چرا اینقدر گلی چرا خوبی چراااااااااااااااااااااااااااا

این فرشته ممکنه چند لحظه بیشتر مهمون ما نباشه

باید خوشحال باشیم که اومده

باید خوشحال باشیم که برای ما اومده

باید از فرصت استفاده کنیم

زمان کمه

تلویزیون وقت آدمو میکشه

باید یه کاری کنیم که این چند لحظه تبدیل بشه به همیشه

باید همیشه پهلومون نیگهش داریم.

 

با یه فرشته باید مثل یه فرشته رفتار کرد نه اونجور که ما دوست داریم

در ظاهر داریم حرف میزنیم

داریم راجع به یه چیز حرف می زنیم

هدف هر دومون یچیزه

ولی بعضی وقت ها زبون همو نمی فهمیم

با هرف ها و استدلال های خودمون دل فرشته رو درد میاریم

و چون زبون اونو نمی فهمیم فک میکنیم اونم داره دل مارو به درد میاره

اونم از ناراحت شدن ما ناراحت میشه و دلش درد می گیره

جالبیش اینه که اونم همینجوری مثل ما فک میکنه

فک میکنه داره مارو نا راحت میکنه

اینو بهش تو درمان بیماری اگزما میگن سیکل معیوب

خوارش پوست باعث خواروندن میشه و خواروندن باعث خوارش بیشتر

سیکل معیوب رو باید معدوم کرد با بستن دستامون به گردنمون.

 

با فرشته داریم حرف میزنیم

یه بطری جین می خوریم

تو چشای هم نیگاه میکنیم

قریبیمونو فراموش می کنیم

ذل میزنیم ولی هیشکی از رو نمیره چون درد هممون یکیه

بی خواهرو برادری درد همه گیمونه

فرزندان  آدم و هوا ، خواهر و برادر بودند

اون خواهر و برادر ، مادر و پدر همه ما شدند

درد همه گی ما بی خواهری و برادریه ... بی دوست بودنه ... چون همه ما با هم قوم و خویش هستیم

مثل فیلم ایتالیایی ها که ابراز محبتشون گل میکنه ، دستمونو آروم میزاریم بیخ گوشش

گردنشو نوازش میکنیم

وقتی هم میخوایم صداقت مونو بیشتر نشون بدیم یکم گردنشو میچلونیم

شاید در ظاهر داریم نوازشش می کنیم ولی اگه 45 ثانیه صبر کنیم

میبینیم نوازش ما حکم یه سیلی به صورتش بوده

یکم بیشتر که صبر کنیم جای 4 تا انگشت رو میبینیم که رو صورتش سیاه شده

من تقاضای عفو دارم  ... خیلی ... من جای 5 تا انگشت می بینم

ازم نپرسید چی بود چی شد کی بود ... میدونید که من چیزی رو از شماها مخفی نمیکنم ولی این رو هم میدونید که من از گذشته بدم میاد ... نفرت دارم ... خاطراتش عذابم مبده ... شما که نمی خواید من عذاب بکشم.

 

کاری که من و فرشته با هم انجام دادیم این بود:

صفحه ال سی دی موبایل رو بوسیدیم و به قلبمون گذاشتیم و چلوندیم

چلوندیم ... چلوندیم ... اونقدر که ال سی دی ترک برداشت.

 

بو میاد

فقط بوی خواهر و برادری

هممون باید این بورو حس کنیم

حتی من حتی فرشته

زمان کمه

تلویزیون وقت رو میکشه

دیگه چشمام سفید نیست.

 

باید همدیگه رو بچلونیم ... دلمون باید قنج بره برا هم ... باید دندون قروچه بریم واسه هم ... باید ال سی دی ترک بخوره ... باید ال سی دی دیگه وجود نداشته باشه ... باید چلوند ... دوتا پاستیل خرسی رو باید چلوند به هم تا دیگه خرسی وجود نداشته باشه ... باید چلوند ... وقت کمه ... باید یه تیکه پاستیل که الان معلوم نیست چیه خرسیه یا گاویه باید اون پاستیل رو گذاشت گوشه لپ ... آروم خوابید ... تا صبح خودش آب میشه ... صبح دیگه نباید از خواب بیدار شد ... باید همه بریم Dubai: Star City ... اهل بخیه میگن ورودیش 40 دلاره ... یه جیپ رو باز صورتی رنگ  کرایه می کنیم اونم به 100 دلار ... بایه کارت اعتباری که صبحش تو پیاده رو پیدا کردیم همشو پرداخت می کنیم ... باید بریم خوشه پروین بچینیم ... با سرعت 210 تا ... باید بمیریم ... باید بریم بهشت ... باید صبح از خواب بیدار نشد ... باید بزاریم که کرم ها هم از شیرینی دندونامون ، دندون های پاستیل مالی ما لذت ببرند ... کرم های بهشت زهرا حق دارند ... کرم های بهشت زهرا حق دارند ... منتظر همه ما هستند ... تک به تک ... منتظرند ... یه روز بلا خره اون روز میرسه ... شتریه که در خونه همه میخوابه ... همه مون میریم بهشت زهرای شهر خودمون

ولی

ولی

ولی

بزاریم دندونامون شیرین باشه

تا کرم ها هم مزه عشق ... مزه بی غرض بودن ... مزه خواهر وبرادری ... مزه پاکی

رو بچشند.

 

نمیترسم از فتنه طوفان    دلی چون در یای خزر دارم

به بیتابی قلب عاشقان    پیامی از شمس و قمر دارم

دلا امشب سفر دارم       چه سودایی به سر دارم

حکایتهای پر شرر دارم     چه بزمی باتو تا سحر دارم

نظرات 33 + ارسال نظر
MAX PAYNE جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:04 ب.ظ

یک روز و نصفی دیگه منو تحمل کنید
بخدا آرمسترانگ نیستم

پاستیلی جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:16 ب.ظ

سلام داداشی
خوبی؟تحمل؟
معلومه میکنیم
داداشمی

تو آروم باش
منم خوبم
رفتم سینما
اگه حاتمی کیا نبود.............
خیلی بد میشد!

۳صحنه از فیلم زار زار گریه کردم
یکیشو بگم:حبیبه دختر یه رزمنده اس که به حرفای پدرش و هدف اون از جنگیدن هیچ وقت اعتقاد نداشته
حالا خودش در گیر جنگه.اون سالها بعد از جنگ میره رو مین و حالا مجروح جنگی حساب میشه
در لحظه ای که ما میدونیم همون مین که داره حبیبه رو از یک پا محروم میکنه رو پدرش کاشته...حبیبه داره پدرشو محکوم میکنه که تقصیر توئه
اونم وقتی پدر ۱۰۰ ٪ خودشو مقصر میدونه.اشکای حبیبه .بغض پرستویی.عجیب صحنه ای بود

خوشحالم دیدم فیلمو
تبریک استاد.تبریک........................

داداشی دوست دارم
دووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

برات آف میگذارم
منبیشترمنبیشترمنبیشتر

شهرام جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:19 ب.ظ

تو تحمیل نیستی به ما داداشی که تحملت کنیم......

[ بدون نام ] جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:31 ب.ظ

چه مرگته تو......اعصاب نمیذاری واسه ادم......اگه رفتم گفتم بعد همونجا سنگ شدم چی .....
اخه حاجت چیه ......مرگه؟؟

هیچ طوری نمیشه
صد بارشو حد اقل خودم گفتم
خاطرت جمع
آره شاید مرگ خودم ... بگو ایشالا بلند ... کاشکی این آرزوم بود

ببخش کوتاه جواب دادم

[ بدون نام ] جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:33 ب.ظ

مرده شور این پست مدرنیتو ببره.......ببره که بر نگرده....
چه خاکی تو سرم کنم از دست تو.....

ایشالا
هیچی فقط دعا کن

ببخش کوتاه جواب دادم

شوکا جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ب.ظ http://www.sacrarium6.blogfa.com

سلام
اول از همه درباره ی متنتون باید بگم یه ذره از اولش رو خوندم و خوشم اومد و طبق عادت چیزی رو که بخوام درست حسابی بخونم میزارم واسه بعد از دی سی کردن
دوم اینکه شما جوری توی وبلاگ من نظر دادین که انگار منو از قبل میشناشین یا قبلا وبلاگ دیگه ای از من خوندین....من نفهمیدم منظورتون رو...
موفق باشین

ممنون
آره شاید اشتباه گرفته بودم ولی لاگ شما خوب بود

ببخش کوتاه جواب دادم

شهرام جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:38 ب.ظ

من رفتم......از من فقط رفتنه .....بقیه اش با خدا......
یا حق.......

خدا بهمرات
آخرین بار بود که ازت این خواهش رو داشتم
ممنونم داداشی
25 درصد میخواد حل بشه

ببخش کوتاه جواب دادم

.::.::.::. شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:23 ق.ظ

فقط آهی از ته ته ته ته دل. اگه میشد وجود فرشته رو زودتر فهمید.اگه میشد که بشه جای اون چک روی صورتش نمونه.یه آآآآآآآآه عمیق و نفسبر.

راست میگی

ببخش کوتاه جواب دادم

شراره مامان بردیا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:43 ق.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

داداش مکس اول این غلط دیکته هاتو بگیرم که منو داره میکشه. راستی اول مهرت مبارک. دم خونه ما پر کلاس اولی بود.آخه سر کوچمون یه مدرسه دخترونه هست.همشون مانتوهای لیمویی و صورتی تنشون بود عین شکوفه های بهار. بهار در پاییز. یعنی میشه بردیا هم بره کلاس اول و من اون روز توی کیفش واسش تغذیه زنگ تفریح بذارم و ماچش کنم و رووونه مدرسه بکنمش.(واقعی واقعی!!!<چشمک>)

خوب بچه ها دیکته داداش مکس میشه..........به عبارتی.......آی چوب خطو بده بچه.............میشه: ۱۳

تقاظا = تقاضا

وقت میزاری = وقت میذاری

خوارش = خارش

قریب = غریب

ذل = زل

هوا = حوا

قنج = غنج

ببخشیندا دادا آخه آقامون به من میگه خانوم پاک کن!!!!!!

عاشق بوی نیمکت هستم ... پست اول مهر شهرام رو بخون ... عاشقم

ببخش کوتاه جواب دادم

شراره مامان بردیا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:51 ق.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com


نوشتی:
یه بطری جین می خوریم

تو چشای هم نیگاه میکنیم

قریبیمونو فراموش می کنیم

ذل میزنیم ولی هیشکی از رو نمیره چون درد هممون یکیه

با کلی غلط که توی کامنت قبلی اشتباهشو گرفتم.

بقول خودت نمیپرسیم کی بود چی بود چی شد. فقط بگم که آره این فرشته ها انقدر کم هستن انقدر کم هستن که اگه بیان سراغ کسی طرف باورش نمیشه و بقول خودت هی سین جیمش میکنن. فرشته هم واسه اینکه نشون بده بابا منم همدرد خودتم هیچی نمی گه و میذاره تا همه قضاوتهای درست و غلط بشه. اگر هم فرشته یه جا اشتباه کرد میخواد تا به اون نگه که یهو اون فکر نکنه این فرشته نبوده.

آره داداشی این فرشته ها زیاد نیستن. ولی بی غرض و مرضن. گوش میکنن.گوش میدن.زیاد حرف نمیزنن. اگر هم بزنن چون استدلالشون زیاد محکم نیست کسی بهشون کاری نداره و محل نمیذاره. چون خود فرشته خیلی وقت میذاره و این از خصوصیاتشه که به همه کاراش هم میرسه ولی اون فکر میکنه فرشته از همه کاراش میفته.
اگر به حرف فرشته اولش آدم گوش میکرد دیگه واسه فرشته دردسر درست نمیشد.
نمیدونم چی دارم مینویسم درست ولی با چلوندن صفحه ال سی دی موافقم. آدم عضی وقتا خودشو تنبیه میکنه سیم کارتشو درمیاره شمارشو دایورت میکنه و واسه خودش تایم میذاره که فقط روی چندبار در خفا ال سی دی ترک برداره.

ولی بالاخره برمیداره. دیر یا زود داره ولی سوخت و سوز نداره.

حرف زیاده ولی نه مجالش هست نه جاش اینجاس. پست قشنگی بود. امیدوارم اون فرشته زودتر روبراه بشه.

کرمهای بهشت زهرا؟ نه بابا دندونامون شیرینه. دندونای فرشته که خیلی شیرینتر چون همیشه بی غرض بوده. باور کن!!!!!!!!!!!!

ال سی دی
ال اس دی
آرمسترانگ

ببخش کوتاه جواب دادم

شراره مامان بردیا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

راستی میگن وقتی آدم دندون مصنوعی داره میخوان خاکش کنن درش میارن پس نمیشه با دندون مصنوعی پاستیل جوید. بعدش اینکه اونایی هم که دندون طبیعی دارن که مرده شور محترم دیگه دستشو نمیکنه توی دهنش و دندوناشو بشوره. تازه بعد از کلی سال این همه اسکلت کشف شده همشون دندوناشون بوده پس نتیجه میگیریم کرمهای بهشت زهرا دندونامونو عین آب نبات لیس میزنن؟ ای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی . چندش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش ش .حالم بد شد.

ولی حال من جا اومد اون زبون کوچیکشونو حس کردم

ببخش کوتاه جواب دادم

پاستیلی شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام داداشی
خوبی؟
دیشب خیلی به فکرت بودم.
دعا کردم.
دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

میدونم .... ببخش ناراحتت کردم
25 درصد داره حل میشه

ببخش کوتاه جواب دادم

شراره مامان بردیا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

داداشی مکس قبول نیست چرا کامنتهای قبلی رو جواب ندادی؟ هااااااااااااااان؟
راستی بگو کی اذیتت میکنه عکس بده بعدش برو پزشک قانونی منتظر باش تا برفستیمش <چشمککککک>

میدونم دور از اخلاق بود ولی منو یکم تحمل کنید

ببخش کوتاه جواب دادم

شراره مامان بردیا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:37 ب.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

این قلب ماهاست اونایی که نگرانت هستن. هر چی بگی عین این قلبامون تالاپ تولوپ میکنه. ببین موس رو هرجا ببری سرعتش متغیره عین کارهای توئه که ریتم به هم میزنه.

http://www.masiha.ir/temp/heart/heart.swf

خیلی ممنون شرمنده
آرمسترانگ

ببخش کوتاه جواب دادم

شراره مامان بردیا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

چرا تایید نمی کنی بابا از صبح تا حال صدتا کامنت دادم . سالمی که؟ سیاتیکت چطوره؟
اینم برای تو

´´´´´´´´´´´´´´¶´¶¶´¶¶
´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
´´´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´´´´¶¶´´´´´´´´...´´´´´´´´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´´¶´´´¶
´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶
´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶´´¶´´´´¶
´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶
´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´¶´´¶¶
´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶
´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶
´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶
´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´
´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶
´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶
´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´
´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶
´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶
´´´¶¶´´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´´´´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶

خوبم مرسی
تشکر

ببخش کوتاه جواب دادم

نهال شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:12 ب.ظ

سلام
بابا ما همیشه تحملت میکنیم
فقط میتونم بگم عالی نوشته بودی.......منو یاد یکی از بهترین دوستام انداخت اونم خیلی از نوشته هاش این طوری بود .

سلام ممنون
ممنون

ببخش کوتاه جواب دادم

شراره مامان بردیا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:35 ب.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

باشه باشه باشه داداشی تا ساعت شش و نیم هی اومدم چک کردم هزارررررررررر بارررررررررررر. دیدم نخیر این آقای مکس هنوز تایید نکرده. باشه باشه.
راستی دیگه طاقتمون طاق شده ها. زود بااااااااااااش
تا ۶ فقط من تازه یه نیم ساعت اضافه موندم <چشمک ک ک >
راستی: موقوف - ممنوع- وقفه-توقف- فکر-ابداااااااااااااا-هاااااان یعنی چی اونوقت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو هم هرکی نیگات کنه فک میکنه ابداااااااااا مشکل نداری
دل تو دریاست نه مال من
ممنون

ببخش کوتاه جواب دادم

MAX PAYNE شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:06 ب.ظ

همه گی خیلی لطف کردید
ممنون
دست همتونو از راه دور می بوسم

ببخشید کوتاه جواب دادم

پاستیلی شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:05 ب.ظ

سلام داداشی
خوبی؟
خوشحالم کردی
۲۵ تا ۱۰۰٪چیزی نیست
میشه.زود زود.فردا وقت سحر دعا کن.

ماه رمضان برای همه مبارک.
دووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا. شب خوش

سلام
ایشالا
خیلی نارا حتت کردم و بهم ریختمت عفو کن

ببخش کوتاه جواب دادم

پاستیلی یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:32 ب.ظ

سلام داداشی
خوبی؟
من خوبم
امروز اینترنت افتضاحه

ولی اومدم ببینم آپ نکردی؟
یه آپ شاد.خوب؟
بگو.چرا آف نمیدی؟
۲۵٪ در چه حاله؟
با مامانت صحبت کردی؟

وووووی چگده سوال
دووووووووووووووووووووووووووووووووووووتا

سلام خواهری
خوبم مرسی
امروز یکم بهترم
افتضااااااااااااااااااح

لطف داری
چشم
حالم مصاعد نبود
۷۵٪ بخند
نه روم نشد

منبیشترمنبیشترمنبیشتر

.::.::.::. یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:22 ب.ظ

توی صحنه غریب زندگی همه مون در نقش یک بازیگریم
با همیم تو بازیهای روزگار از درون هم ولی بی خبریم
زندگی تولد یه خاطره است انگاری شروع یک نمایشه
کاشکی از دنیا و این خاطره ها سهم ما تموم خوبی ها بشه
توی پشت صحنه دنیای ما خوبی و بدی می مونه یادگار
زندگی برای ما یه خاطره است از تمام قصه های روزگار
بهتره به قلبامون دروغ نگیم زندگی هرطور که باشه میگذره
منو تو مسافریم تو این روزا مثل خورشید تو نگاه پنجره
همه مون پشت نگاه *صورتک همیشه از صب تا شب قایم میشیم
واسه پنهون کردن گریه هامون روی قلب و روحمون خط میکشیم
اگه باز از روزگار دلت گرفت لحظه ها ؛ ثانیه ها ابری شدن
بیا با من بیا با من بیا با من بیا با من

همدیگر را عفو کنید حتی هزاران بار
ببخشید اخلاق نداشتم این چند روزه
نگران یک نفر بودم
معدم تو دهنم بود
همدیگر را عفو کنید حتی هزاران بار مخصوصا آرمسترانگ را

نهال یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:15 ب.ظ

سلام
حالا حالت خوبه؟؟؟ مثل اینکه خیلی خاطر خواهشی که این طوری به ریختی ...خوشحال شدم که جواب کامنت ها رو میدی
بخشیدن نداره که هر کی ممکنه این طوری بشه موفق باشی

سلام
حالا بهترم!!!
خودش خاطر خواه داره ... یه آدم حسابی ... دیشب عقد کردند ... امروز عصر هم به امید خدا رفتند ماه عسل ... براشون دعا کن ... ما جای داداش اونیم.
ممنون منم خوشحال شدم شما اومدید.
من دیر به دیر میام پیشت ولی شما محبت می کنی همیشه MAX رو خوشحال می کنی.
خیلی ممنون که میای.

شهرام یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:04 ب.ظ

ادمو جون به لب میکنه ...
خون به جیگر میکنه ....
دل و روده ادمو با هم قاطی میکنه.....
اعصابارو به هم میریزه....
با کفش میخ دار رو احساس ادم راه میره...
پرایه دم خروسو یکی یکی میکنه .....

بعد میگه...

همدیگر را عفو کنید هزار بار....

همین یه بارم خروسی کردیم......یعنی مردونگی کردیم...

شرمنده ... حق داری هرچی بگی
شرمنده ... حق داری هرچی بگی
شرمنده ... حق داری هرچی بگی
شرمنده ... حق داری هرچی بگی
شرمنده ... حق داری هرچی بگی
شرمنده ... حق داری هرچی بگی

بعد میگه ... شرمنده ... بازم شرمنده ... شما آقایی ... منو ببخشید ... منو عفو کن حتی هزاران بار

نه اشتباه می کنی این دفعه بار دوم بود ... سر گاو رو یادت نیست که تو خمره گیر کرده بود نه میشد خمره رو شیکوند نه میشد سر گاو رو برید ... یادت اومد ... نفست حقه

خیلی ممنون

اما ارزشش رو داشت حالا تو ماه عسل هستند ... هر یه بوسه ای که رد و بدل میشه ... هرچی عشقشون بهم زیاد تر میشه ثوابش ماله من و تو و بقیه دوستانیه که براشون دعا کردند ... یه دعا دیگه بکن که تو جاده شمال حادثه ای براشون پیش نیاد ... سالم برند و بیاند ... ممنون.

مردونگی کردی

مردونگی کردی

جواد نعیم وفا یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:07 ب.ظ http://www.kolbeye30nema.blogfa.com

سلام .
وب خوب و مفیدی داری .
منم یه وب سینمایی دارم . دوست داشتی سری بزن .
موفق باشی .

سلام
ممنون
چشم
بازم ممنون

MAX PAYNE دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ق.ظ

تشکر نوشت
ساعت 1:30

شهرام داداشی تو جوابت از تو تشکر کردم چون بخاطر درخواست من ناراحت و دلنگران شدی که آیا چی پیش اومده برای داداشت و هم بخاطر یک حس انسانی یک کاری رو برای من انجام دادی که لازمه این کار حداقل پیمودن یک مسیر بود … ممنون زحمت کشیدی.
باز هم متشکرم و خیلی ممنون.
دیدم نوشتی همین یک بار بود که برای من این کار رو انجام دادی بنابراین بازهم خوشحال شدم.
شاید شوخی کردی که گفتی و شاید هم بخاطر حرف خودم بود که بهت گفتم این آخرین باره که از تو این تقاضا رو دارم تو هم همین جمله رو بازگو کری … بهر حال ممنون … خیلی ممنون … لطف کردی داداشی.

قصد نداشتم این کامنت رو اضافه کنم ولی امشب داشتم فیلم سلام سینما رو میدیدم بعد از اتمامش نمی دونم چرا با خودم گفتم باید بنویسم … این تقریبا یکجور درد و دله … نمی دونم … توی سلام سینما مخملباف از افرادی که اومده بودند تست بازیگری بدند می خواست که به نفع همدیگه برند کنار و جاشونو به دوستشون بدند … شاید این دلیل نوشتنم باشه.

من تو زندگیم از کسی تاحالا خواهش نکردم … حتی تقاضا هم نکردم … هیچ وقت … من بالای درخت نمی رم فقط درخت رو تکون می دم … چون برای چیز هایی که دارم خدا رو شکر می کنم و قدر داشته هام رو می دونم … برای همین هرچه برای چیزی تلاش کنم ارزش اون چیز برام کمتر میشه … اینه که هیچوقت از کسی در خواست نمی کنم … اما در خواستی که از توداداشی کردم برای خودم نبود هم مورد اول که گفتم سر گاو گیر کرده و هم این مورد … هر دو مورد برای اشخاصی بود که دوستشون داشتم … خیلی ممنون حد اقل بخاطر اعتباری که پیشت داشتم این کار رو برام انجام دادی و مشکل حل شد.

از همه دوستانی که کمکم کردند تا مشکل شخص ثالثی حل بشه خیلی ممنونم … اجرتون با خدا …تو شراره جون تورو خیلی اذیت کردم منو ببخش لطف کردی خیلی دعا کردی قسمت بزرگ بار رو شونه تو بود بخاطر من از خابت زدی و دعا کردی … تو شهرام داداشی خیلی لطف کردی دلواپس شدی باز هم ممنونم … ترنجبین بانو تو بودی دلشوره گرفتی وهمون موقع رفتی سر جانماز خواهر گلم دستت رو می بوسم … حسین خوب تو بودی کار داشتی اونشب ولی دیسی کردی رفتی دعا واسه من خیلی وقت نیست با هم هستیم ولی این کار رو برام انجام دادی … و محدثه خانومی مهربون تو هم بودی تو که حتی بروی خودت هم نیاوردی و فقط دعا کردی واسه من خیلی ممنون … و باتشکر از رشته کوه های سیرا .::.::.::.

از همتون ممنونم … بی نهایت … اجرتون با صاحب اصلی.
همدیگر را عفو کنید حتی هزاران بار
خصوصا آرمسترانگ را

خصوصا آرمسترانگ


راستی شراره جون خواب رو ببین چجوری نوشتم

شراره مامان بردیا دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ق.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

سلام داداشی. از دل نوشته امروز فهمیدم الحمدلله کارها خیلی خیلی خوب داره پیش میره. پس به سلامتی صحبت عقد و شیرینی و ماه عسل بود؟؟ بابا مارو که تو جون به لب کردی. اگه بدونی اگه بدونی شبا تا ۵ صبح بالا سر بردیا مینشستم و میگفتم خدایای عزیزم خدای مهربونم که ستارالعیوبی خدای مهربون من به پاکی و معصومیت بردیا مشکل داداشی مارو حل کن. باور کن تا ۵ صبح.
خوشحالم خیلی که تو خوب شدی. اینو خوب اومدی!!!!!!
بابا ماه رمضون چه موقع عقد بود هان؟ هرجا برن تا دم افطار هیچی نمیتونن بخورن. اگه دیدیشون یا باهاشون حرف زدی بگو سرعت نرناااااا. خطرناکه اونم تو جاده های شمال.
اسمش ماه عسل و شماله ولی باور کن خودشونو توی آبهای گرم مدیترانه و جنوب فرانسه و زیباییها عالم میبینن. باورکن!!!
فقط خوشحالم.

شراره مامان بردیا دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:26 ق.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

اونقدر خوشحال شدم برات که یادم رفت واسه سرکشی شبانه به بردیا ازت تشکر کنم داداشی مهربون.
خیلی ممنون که مواظبی که ملافه از روی بردیا کنار نره و سرما نخوره. تو این چند شب خودمم سرکشی میکردم ولی از این به بهد من تخت تخت میخوابم چون خیالم راجته یه داداشی دارم که به بردیا سر میزنه.

ممنون می دونم خیلی ممنون
کاری نمی کنم من که ... بیدارم حد اقل یجوری جبران کنیم
نوکرتیم

طلیعه دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:14 ب.ظ http://yasaminmrg.blogfa.com

سلام من دوست شراره هستم با هم که صحبت میکردیم یه چیزایی در مورد قضایایی که گذشته برام گفت خیلی به نظرم مهیج بود و بهش هم گفتم که خیلی جسارت داری. بگذریم. به هرحال وبلاگ جالبی دارید و اگر تونستم دوباره سر میزنم. این نکته رو هم بگم که من هم همشهری شما هستم. البته خودم تهران به دنیا اومدم. پدر مادرم اصفهانی هستند. پس فعلا خداحافظ- یه چیز دیگه این آدرس سایت خواهرمه که نوشتم.

سلام
من هم برادر شراره هستم ... خوشبختم
جسارت نداره اعتماد داره
خیلی ممنون ... منتظرتون هستم
بله اطلاع دارم ... ما دورادو ارادت داریم خدمتتون
فعلا خدا حافظ
چشم سر می زنم
خوشحال شدم همشهری کین

شهرام دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:22 ب.ظ

شوخی کردم داداشی گفتم همین یه بار ....میشناسی منو که.....

سلام
میشناسم
بهر حال باز هم ممنون

شراره مامان بردیا دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:22 ب.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

سلام داداشی مکس مهربون. اگر قدم رنجه میکنین و زحمتی نیست یه تک پا بیاین اونورا توی پایتخت در خدمتتون باشیم. خوشحال میشیم یه مهمون از پایتخت تمدن فرهنگی جهان داشته باشیم. سعادتیه.
اونورا یه سفره انداختیم ۱*۱ یذره بزرگتر. افطار هم داریم غذای موردعلاقه سیروسه. ببخش اگه دوست نداری. ببین دست پخت من چطوره؟ زرشک پلوی فرد اعلا دستپخت خانوم شرور مامان بردیا.
اگرم دوست نداشتی زودی بگو سفره رو جمع میکنیم زود زود زود. سریعتر از سرعت نور.

سلام
چی بگم
برای من هم سعادتیه
...
...
...
ممنون آمدم
دیدم
لذت بردم
کی گفته من زرشک پلو دوست ندارم
پس چی ... فرد اعلا ... کار درست
از بعدالظهر به بعد بوش داشت دیونم می کرد
بزرگواری کردید من رو قابل دونستید

شراره مامان بردیا دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:02 ب.ظ http://www.mamanighashang.blogfa.com

اینو ببین انقدر ملوسه!!!! حال آدم خوب میشه. به یاد اونایی که گفتی رفتن ماه عسل.

http://microflash.persiangig.com/Flash/P/PinguLove.swf

خیلی قشنگ بود
امید وارم اونجا پنگوئنی وجود نداشته باشه تا اونها بتونند به کارشون برسند
جدی لذت بردم
ممنون

[ بدون نام ] دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:09 ب.ظ

وقتی آدم کامنت بذاره تایید نشه هی دلش میخواد بذاره ولی وقتی تایید میشه آبروت میره انقدر کامنت گذاشتی. عیبی نداره. قبل از اینکه افطار بیای پیشمون اینو ببین. خیلی خیلی ملوسه. حرف تو رو میزنه. دوان کوتاه و اینکه باید همو دوست داشته باشین.

http://www.minhtuan.name/fun4all/iLoveU.swf

آبرو ریزی چیه
خونه خودته
دیدم خیلی زیبا بود ... کیف کردم
لطف کردی

[ بدون نام ] دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:19 ب.ظ

میگم که آبروم میره با این تعدد کانتام. اینم ببین حال کن. خوشت میاد باهاش هی کلنجار بری ببینی یعنی چی؟

http://www.willmaster.com/numerology/cgi-bin/numerology.cgi

نمی ره
ابدااااااااااااااا
o,hia
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد