کوبریک در سال 1962 فیلمِ لولیتا را ساخت. او برای ساختنِ این فیلم به انگلستان رفت و پس از آن برای همیشه در آنجا اقامت گزید. کوبریک، لولیتا را براساس داستانی از نویسندة معروف (ولادیمیر نابوکوف) ساخت، اما در طرحِ داستان آن تغییرهای اساسی داد. خود نابوکوف فیلمنامه را نوشته بود، و کوبریک با مهارت جزییاتِ آنرا بهتصویر درآورد، و موفق شد متنِ پیچیدة داستان نابوکوف را به فیلمِ سینماییِ قابل قبولی تبدیل کند. پیتر سلرز، جیمز میسون و سو لاین بازیهای درخشانی در این فیلم ارایه دادند، و فیلمبرداریِ سیاه و سفید اَزوالد موریس در خلقِ فضاهای مورد نظرِ کوبریک و ناباکوف نقشِ بهسزایی داشت.
وقتی از کوبریک پرسیده شد چهگونه موفق شده رمان نابوکوف را بهتصویر درآورد، گفت: کیفیتِ این رمان در قسمتِ اعظمِ آن، بستگی به سبک و شیوة نگارشِ نابوکوف دارد، و سبک، یکی از اصولی است که ارزشِ کتابِ او را تعیین میکند؛ اما کوبریک اینرا میدانست که این ارزش بستگی به موضوع انتخابی نابوکوف و درک و دیدگاه او از زندگی و شخصیتهای رمانش دارد. در نزد کوبریک، سبک، وسیلهای است که هنرمند برای جذب و خیره ساختنِ خواننده، یا تماشاگر، بهکار میبرد تا بهوسیلة آن احساساتش را به آنها القا کند. بنابراین همین نکات باید بر روی پردة سینما، یا صفحة تلویزیون، دیده شوند، نه سبکِ نویسنده. بهعبارت دیگر، میزانسن بایستی برای یافتنِ یک سبکِ خاص مورد نظر قرار بگیرد، و در صورتی توفیق حاصل میشود که بهعمقِ اثرِ مورد اقتباس پرداخته شود؛ از این طریق میتوان اثری جدا و مستقل از ساختمانِ داستان بهوجود آورد. در نتیجه اقتباس سینمایی میتواند بهخوبیِ خود رمان شود، و حتی در مرتبهای بالاتر از آن قرار بگیرد.
فیلمشناسی استنلی کوبریک:
روز مسابقه (مستند، 1950)
کشیش پرنده (مستند، 1951)
ترس و هوس (1953)
بوسة قاتل (1955)
قتل (1956)
راههای افتخار (1957)
اسپارتاکوس (1959)
لولیتا (1962)
دکتر استرنجلاو (1964)
2001: یک اودیسة فضایی (1968)
پرتقال کوکی (1971)
باری لیندون (1975)
تلألو/ درخشش (1980)
غلافتمام فلزی (1987)
چشمان تمام بسته (1999)